سوم: حق امت در بازخواست خلیفه
بدون شک، قدرت خلیفه، مطلق نبود، بلکه در چهارچوب دو امر بود:
۱- مخالف نصّ صریحی نباشد که در قرآن و سنّت آمده است. در ضمن نوع اجرای آن تصمیم نیز مطابق با روح و اهداف شریعت باشد.
۲- مخالف مواردی نباشد که امت اسلام بر آنها اجماعنظر دارد.
اساسِ این حق امت از آن جا نشأت میگیرد که خلیفه نمایندهی مردم است، از آنان قدرت خود را میگیرد و چارچوب قدرت او را امّت تعیین میکند، بنابراین هرگاه امّت تعیین اجرای شریعت دین و حفظ مصالح امّت را در افزایش و یا کاهش قدرت و اختیارات خلیفه بداند، میتواند این کار مهم را انجام دهد که این از طریق مجلس شورای منتخبین امت صورت میگیرد [۲۸۹]. عثمان نیز بر همین اساس خطاب به صحابه فرمود: «هرگاه دیدید که بر اساس دستور قرآن فیصله میکنم، باید مرا به زنجیر بکشید، حتماً اینکار را انجام دهید» [۲۹۰]بنابراین هنگامی که دستهای از مسلمانان، نسبت به عملکردش به او متعرض شده و او را مورد بازخواست قرار دادند، خواسته آنان را تقبیح و محکوم نکرد و به آنان اعلام نمود که حاضر است در صورتی که اشتباهات او اثبات شود، آنها را اصلاح نماید. [۲۹۱]
[۲۸۹] فتحی عبدالکریم، الدولة و السیادة، ۲۶۸. [۲۹۰] مسند أحمد، ۵۲۴. [۲۹۱] الدولة و السیاسة، ۳۷۹۰.