چهارم: شورا
از مهمترین ارکان حکومت اسلامی، مشورت رهبران حکومت با مسلمانان و پذیرش آرا و نظرات شورای امّت میباشد، کما اینکه قرآن چنین میفرماید:
﴿ فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِكَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِي ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَوَكِّلِينَ ١٥٩ ﴾[آل عمران: ۱۵۹].
«از پرتو رحمت الهی است که تو با آنان (که سر از خطّ فرمان کشیده بودند) نرمش نمودی. و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده میشدند. پس از آنان درگذر و برایشان طلب آمرزش نما و در کارها با آنان مشورت و رایزنی کن. و هنگامی که (پس از شور و تبادل آراء) تصمیم به انجام کاری گرفتی (قاطعانه دست به کار شو و) بر خدا توکّل کن؛ چرا که خدا توکّلکنندگان را دوست میدارد».
همچنین خداوند در قرآن چنین فرموده است:
﴿ وَٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِرَبِّهِمۡ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَمۡرُهُمۡ شُورَىٰ بَيۡنَهُمۡ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ٣٨ ﴾[الشوری: ۳۸].
«و کسانیند که دعوت پروردگارشان را پاسخ میگویند، و نماز را چنان که باید میخوانند، و کارشان به شیوه رایزنی و بر پایه مشورت با یکدیگر است، و از چیزهائی که بدیشان دادهایم (در کارهای خیر) صرف میکنند».
بر همین اساس، عثمان، در حکومت خود، مجلسی را متشکل از بزرگان صحابه رسولالله جتشکیل داده [۲۹۲]و کارگزاران و فرماندهان خویش را بدان سفارش میکرد:
بر آن روشی که در دوران خلافت عمرسبر آن بودید بمانید و از آن منحرف نشوید و هرگاه در مسألهای مشکل و مهم به تصمیم نیاز داشتید، آنرا به من و شورا واگذار کنید تا ما امّت را بر آن به اجماع برسانیم و سپس انجام آنرا به شما بسپاریم. [۲۹۳]
فرماندهان و والیان آن حضرت هم، چون قصد نبرد و کارزار با دشمنان را داشتند از خلیفه درخواست اذن میکردند، آن حضرت هم مسأله را با بزرگان صحابه در میان میگذاشت و در مورد لوازم و تجهیزات و همچنین برنامهها و نقشههای کار با آنان صحبت مینمود و سپس به فرماندهان اذن آن کار را میداد [۲۹۴]. به عنوان مثال هنگامی که عبدالله بن أبی سَرْح قصد داشت تا به سواحل شمال آفریقا لشکرکشی کند و خطر رومیان را از مرزهای حکومت اسلام دور نماید، نامهای به خلیفه نوشت و از او اذن این کار را درخواست کرد. خلیفه نیز بعد از مشورت با شورای صحابه، این اذن را به او داد. [۲۹۵]
یا آن هنگامی که معاویه بن ابیسفیانسقصد حمله به جزایر «قبرص» و«رودس» را داشت، نامهای به خلیفه نوشت و نظر خلیفه را در این مسأله جویا شد. خلیفه نیز تا به نظر و رأی شورای صحابه آگاه نشد به نامه معاویه جوابی نداد و چون صحابه با این کار موافقت کردند، او نیز به معاویه اذن حمله با آن جزایر را صادر نمود. [۲۹۶]
همچنین خود فرماندهان خلیفه نیز به مشورت با یکدیگر میپرداختند و نظر یکدیگر را در مسایل مهم جویا میشدند [۲۹۷]. از دیگر موارد مشورت خلیفه با شورای صحابه میتوان به این موارد اشاره کرد: مسأله جمعآوری و تدوین قرآن، قضیه قتل هرمزان به دست عبیدالله بن عمر، اتخاذ تدابیر لازم برای کنترل فتنه و شورش معترضان به خلیفه، مسایل قضا و بسیاری موارد دیگر که در مباحث بعد به آن خواهیم پرداخت.
[۲۹۲] الإدارة العسکریة فی الدولة الإسلامیّه (۱/۲۷۷). [۲۹۳] همان. [۲۹۴] فتوح مصر، ۸۳. [۲۹۵] همان، ۱۸۳. [۲۹۶] الإدارة العسکریة (۱/۲۷۸). [۲۹۷] الإدارة العسکریة (۱/۲۷۸).