هفتم: ولایت مصر
عمرو بن عاص، والی مصر در دوران خلافت عمر بود که قریب چهار سال در این سمت حکومت راند [۹۱۰]. چون عمر فاروق به شهادت نایل گشت، عثمان او را تا مدتی کوتاه در آن منصب ایفا نمود. عبدالله بن سعد بن ابی سرح نیز از زمان فتح فلسطین، جزو فرماندهان تحت امر عمرو بود و در فتح مصر، در کنار او به جنگ پرداخته بود [۹۱۱]. او همچنین در اداره چند ناحیه مصر کمکهای شایانی را به عمرو نمود [۹۱۲]و به همین دلیل، پس از فتح منطقه مصرعلیا، عمر بن خطّاب او را به حاکمیت مناطقی در آنجا منصوب کرد [۹۱۳]. اما به خاطر بروز اختلافاتی که میان عمرو و عبدالله در نحوه اداره آن مناطق پیش آمده بود، چون عمرو برای بیعت با عثمان به مدینه رفت از او خواست تا عبدالله را از حاکمیت صعید مصر عزل نماید؛ اما عثمان با این درخواست عمرو مخالفت کرد و به او چنین پاسخ داد: که چون عبدالله را عمر بن خطاب به این سمت منصوب کرده است و او نیز تا به آن زمان مرتکب اشتباه و تخلفی نشده تا دلیلی بر عزل او باشد، بنابراین نمیتوان بدون دلیل و علّتی خاصّ، او را از مقام خود بر کنار کرد. اما عمرو بر این درخواست خود اصرار میورزید و عثمان نیز همچنان با درخواست او مخالفت میکرد، سرانجام، عثمان، مصلحت در این دید که عمرو را از سمت خود عزل و عبدالله بن ابی سرح را جانشین او نماید. [۹۱۴]
در این میان، چون خبر رسید که رومیان به اسکندریه حمله نموده و آنجا را به تصرف خود در آورده و بسیاری از مسلمانان و دیگر سکنه آن شهر را به قتل رسانیدهاند. امیر المؤمنین عثمان، نیز تصمیم گرفت تا به خاطر تجاربی که عمرو بن عاص در جنگ با رومیان داشت، بار دیگر او را به فرماندهی جبهه مصر منصوب کند. [۹۱۵]
پس از شکست مجدد رومیان از مسلمانان، عثمان پیشنهاد نمود که عمرو، ولایت مصر را به عهده گیرد و عبدالله بن ابی سرح، مسئول خراج و مالیات آنجا باشد اما عمرو این پیشنهاد را نپذیرفت و عثمان نیز ناچار شد بار دیگر عمرو را عزل و عبدالله را به ولایت مصر انتخاب کند. منابع و اسناد تاریخی در مورد عمرو بن عاص و نقش او در طول خلافت عثمان، جز در رابطه با دفع حمله رومیان و اخراج آنان از مصر و نیز اختلافاتی که بر سر مسأله خراج، میان او و عثمان روی داد، سخن چندانی نگفته و سکوت اختیار کردهاند [۹۱۶]. همانطور که گفتیم پس از مخالفت عمرو با پیشنهاد عثمان مبنی بر اینکه عمرو ولایت مصر را بر عهده گیرد و عبدالله بن ابی سرح، مسئول امور خراج و مالیات آن سرزمین باشد، عثمان، مجدداً او را از ولایت مصر، عزل و عبدالله را به این سمت منصوب کرد. به این ترتیب، عبدالله بن ابی سرح، عملاً والی و سرپرست مصر و سپاهیان مستقر در آنجا شد [۹۱۷]. در اوایل کار او، اوضاع مصر آرام و بسامان به نظر میرسید اما به تدریج و با حضور مردانی فتنهانگیز چون عبدالله بن سبأ و همدستانش در آن دیار، اوضاع آن ولایت رو به وخامت و آشوب نهاد تا آنجا که زمام امور را از عبدالله بن ابی سرح گرفته و او را از مصر بیرون راندند. [۹۱۸]
[۹۱۰] النجوم الزاهرة (۱/۷۷). [۹۱۱] سیر أعلام النبلاء (۱/۳۳). [۹۱۲] سیر أعلام النبلاء (۱/۳۳). [۹۱۳] ولاة مصر، الکندی، ص۳۳، فتوح مصر و أخبارها، ص۱۷۳. [۹۱۴] الولایة علی البلدان (۱/۱۷۸). [۹۱۵] الولایة علی البلدان (۱/۱۷۸). [۹۱۶] فتوح البلدان، ص۲۱۷. [۹۱۷] الولایة علی البلدان (۱/۱۷۹). [۹۱۸] همان (۱/۱۸۶).