روش من در این موضوع:
این موضوع را به چند بخش و فصل و مباحث و مسائل تقسیم کرده ام و سرآغاز را با مذهب سلف صالح شروع میکنم و در جاهای که نیاز دیدم، دلائلی از قرآن و سنت را ذکر نمودهام و بعد از آنها به بیان عقیده امام شافعی /با ذکر ادلهاش میپردازم و اگر بدان دست رسی پیدا نکردم تنها اقوال و دیدگاه امام را در نوشتههایش ذکر میکنم.
ادرس آیات و سورهها را نوشتهام و احادیث را تخریج کردهام و با ارجاع دادن روایات به صحیحین یا یکی از کتب چهارگانه صحاح ـ اگر آنها حدیث را روایت کرده باشند ـ، اکتفی میکنم و چیزی دیگربر آن نمیآفزایم مگر اینکه کسی دیگر آنرا تخریج کرده باشد که در این حال بر حسب توان آنرا ذکر میکنم.
احادیثی که در صحیحین ذکر نشدهاند، خودم با استمداد از اقوال بزرگان بر آنها قضاوت میکنم. و شرح حال بزرگانی که برای مردم مفید هستند بیان نمودم و کلمات مجمل و گنگ که نیازمند توضیح هستند توضیح و تبین دادهام. به ذکر مناطق و شهرهای وارده هم پرداختهام.
هر گاه بدون قید شیخ الاسلام را به کار بردم مقصودم امام ابن تیمیه است و اگر گفتم بیهقی در مناقب روایت کرده، به کتاب مناقب شافعی اثر بیقهی اشاره میکنم و برای توضیح بحثها فهارس را گماشتهام.
در پایان بدین علت که خداوند، بحث را برایم آسان کرد و مرا یاری داد حمد و ستایش او را به جا میآورم.
بعد از شکر خداوند، تشکر و تقدیر از دانشگاه اسلامی را به جا میآورم که در مدیریت و تمام امور دیگر مربوط به چاپ و غیره زحمت کشیدند و مرا یاری دادند.
همچنین ازناظر اول استاد حماد انصاری و ناظر دوم عبدالکریم مراد اثری و ناظر سوم استاد عبدالرحمان حذیفی سپاس میکنم چون واقعاً در هیچ موردی کوتاهی نکردند و در حد توان مرا یاری دادند، خداوند پاداش نیک را بدانها ارزانی بخشد.
از استاد صالح بن سعد سحیمی و استاد محمد بن ربیع مدخلی تشکر به عمل میآورم که در تقویت بخشیدن و مناقشه در مورد این پایان نامه از هیچ کوششی دریغ ننمودند.
خلاصه از هر دوست و برادری که در این کار به من کمک کرده تشکر میکنم البته در رأس انها پسرم حبیب که بعد از خدا بهترین یاور بود و تنها چیزی که او را بدین کار وادار میکرد دوست داشتن علم و دین و هنر است. خداوند زحماتش را در پرونده اعمال صالحش ثبت کند.
در پایان از هر خوانندهای که متوجه اشتباه و خطا و کوتاهی میشود پوزش میطلبم چون علتش نداشتن شایستگی و مهارت کافی بوده که از آن بهرمند نشدهام و هرگز سخن شاعر را به کار نمیبرم که میگوید: وانی و ان کنت الاخیر زمانه لآت بما لم تستطیه الاوائل هرچند دوران من متأخر است ولی سخنانی بر زبان میآورم که گذشته گان نمیتوانستند آنرا بیاورند و بگویند.
بلکه سخن این شاعر را تکرار میکنم که میگوید: یا ناظراً فیه سد الخللا فجل من لا عیب فیه وعلا ای ناظر اگر عیب و خللی داشت آنرا بر طرف و اصلاح کن، و اگر بدون نقص و عیب بود آنرا بزرگ جلو بده.
ربنا تقبل منا انك انت السمیع العلیم وتب علینا انك انت تواب الرحیم، وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله واصحابه أجمعین.