مقدمه:
معلوم است که ایمان به وحدانیت و ربوبیت خداوند متعال امری فطری است، دلها بر آن آفریده شدهاند و سرشت نفسها بر آن رشد کردهاند و همه ملتها بر آن اتفاق دارند. خداوند متعال خیلی آشکارتر است تا بر وجودش اقامه حجت شود. قرآن میفرماید:
﴿قَالَتۡ رُسُلُهُمۡ أَفِي ٱللَّهِ شَكّٞ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾[ابراهیم: ۱۰]. ترجمه: «پیامبرانشان گفتند مگر درباره خدا پدید آورنده آسمانها و زمین تردیدى هست او شما را دعوت مىکند».
بدین علت قضیه اثبات وجود خدا در قرآن پر رنگ نیست بلکه خداوند آنرا امری کاملاً آشکار و بدیهی جلو میدهد که نیازمند دلیل و برهان نیست، تنها به لوازمش که دعوت پیامبران و چکیده دعوت آنها که توحید خداوند و انحصار عبادت در حق ایشان میباشد استناد میفرماید، چون هر نوع کفری که احتمال وقوع آن انتظار میرود در توحید بیان شده است، پس اگر هدف برانگیختن پیامبران مشخص شده همه اشکالها در مورد خدا بر طرف میگردد.
خداوند میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ٱعۡبُدُواْ رَبَّكُمُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ ٢١ ٱلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ ٱلۡأَرۡضَ فِرَٰشٗا وَٱلسَّمَآءَ بِنَآءٗ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّكُمۡۖ فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٢٢﴾[البقرة: ۲۱-۲۲].
ترجمه: «اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بودهاند آفریده است پرستش کنید باشد که به تقوا گرایید. همان [خدایى] که زمین را براى شما فرشى [گسترده] و آسمان را بنایى [افراشته] قرار داد و از آسمان آبى فرود آورد و بدان میوهها رزقى براى شما بیرون آورد پس براى خدا همتایانى قرار ندهید در حالى که خود مىدانید».
آیات فراوانی در این مورد وجود دارند اما ما به همین اندازه بسنده میکنیم [۵۹۷].
در صحیحین از ابن مسعود روایت شده که فرمودند: به پیامبر ص عرض کردم، چه گناهی از همه گناهان بزرگتر است؟
فرمود: «ان تجعل لله نداً وهو خلقك». «شرک ورزیدن به خدا درحالیکه تو را آفریده» [۵۹۸].
ابن تیمیه میفرماید: وحدانیت در ربوبیت پروردگار با مشروعیت نبوت و چگونگی آفرینش سرشت و بدیهیات عقلی و دلائل خدشه ناپذیر نقلی و اتفاق همه ملتها و دلائل دیگر آشکار و بدیهی است [۵۹۹].
همچنین در جایی دیگر میفرماید: چگونه بر وجود خدا دلیل خواسته میشود در حالی که خودش دلیل بر هر چیزی است، همیشه این بیت را میسراید:
و لیس یصح في الاذهان شیء اذا احتاج النهار الی دلیل [۶۰۰]
اگر روز نیازمند دلیل باشد اعتبار به هیچیک از معلومات ذهن صحیح نیست، بلکه همه آنها نادرست و بىارزش میمانند.
ابن قیم بعد از ذکر کلام استاد نامورش میفرماید: روشن است که وجود خداوند برای عقل و فطرت از روز روشنتر است، پس اگر در خدا شک کند و به آن اعتقاد نداشته باشد باید عقل و فطرت خودش را متهم کند. [۶۰۱].
بدین علت هنگامی که فطرت بعضی گروها تغییر یافت و وجود خداوند را آشکارا انکار کردند و به عقیده قدیم بودن این جهان گرایش پیدا کردند و اینکه نابودی آنها با گذشت شب و روز صورت میگیرد نه به دست خدا توانا و چیره دست که همان ماده پرستان (ماتریالیست) بودند، قرآن به گونهای مهر بطالت بر عقید آنها و امثال آنها زد که اصلاً با وجود چنین پاسخی به دلائل و برهانهای اهل کلام نیازمند نیستیم.
این پاسخها دلائل متقن و قویی بر وجود خدا و توحید عبادت و شرک بودن هر عبادتی برای غیر خدا میباشد.
[۵۹۷] تفسیر ابن کثیر ۱/۵۷ [۵۹۸] بخاری ۴/۱۶۲۶و مسلم شماره ۸۶ [۵۹۹] مجموع فتاوی ۱۳/۳۰۱ [۶۰۰] تهذیب مدارج السالکین ۵۸ [۶۰۱] تهذیب مدارج السالکین ۵۸