بحث هفتم: الفاظی که توحید کامل را خدشه دار میکنند
امام شافعی /میفرماید: کلماتی که در خطابه و غیره مکروه هستند.
در ادامه حدیثی از ابن حاتم را نقل میکند که مردی پیش رسول خدا صخطبه میداد، گفت: «من یطع الله و رسوله فقد رشد و من یعصمهما فقد غوی» «هرکس پیرو خدا و رسول باشد هدایت یافته است و هرکس از خدا و رسولش نافرمانی کند گمراه میگردد».
پیامبر صفرمود: «اسکت فبئس الخطیب انت ثم قال النبي ص من یطع الله ورسوله فقد رشد ومن یعص الله ورسوله فقد غوی» «ساکت باش تو بدترین خطیب هستی سپس رسول خدا صفرمود: ومن.......... » نگو و من «یعصمهما » [۵۵۹].
امام میفرماید: ما هم به این حدیث فتوی میدهیم. درست است که گفته شود و من یعص الله ورسوله» چون اگر چنین بگوید نافرمانی از هر کدام را جداگانه به گمراهی محکوم کرده است.
سپس میفرماید: هرکس از خدا پیروی کند در واقع از رسول هم پیروی کرده است و هرکس از خدا نافرمانی کند از خدا نافرمانی کرده و هر کس از رسول پیروی کند از خدا پیروی کرده و هرکس از رسول نافرمانی کند از خدا نافرمانی کرده است.
چون رسول خدا بندهای از بندگان خدا است درمیان مردم برانگیخته شده و خداوند پیروی از او را بر مردم واجب گردانیده است.
اما اگر کسی بگوید: «و من یعصمهما» اعتقاد به چنین پیروی و نافرمانی را برای او دوست ندارم تا اول اسم خدا را تنها ذکر کند سپس نام رسولش را بر زبان بیاورد، باید تنهای ذکر شوند [۵۶۰].
امام میفرماید: مردی گفت: ای رسول خدا انچه خدا بخواهد و أنچه شما بخواهید. پیامبرصفرمود: «أمثلان قل ما شاء الله ثم شئت» [۵۶۱]«آیا این دو مثل همند؟ بگو اگر خدا بخواهد سپس تو بخواهی».
امام میفرماید: مشیت قرار دادن مستقل برای رسول مخالف نافرمانی از او است چون پیروی و نافرمانی از رسول تابع پیرو و نافرمانی خداوند است، یعنی پیروی و نافرمانی با دستور خداوند مشروع گشته، و رسول خداصهم به آن دستور میدهد ولی اراده و مشیت پروردگار اینگونه نیستند، خداوند در آیه ۲۹ تکویر میفرماید:
﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢٩﴾[التکویر: ۲۹]. «و تا خدا پروردگار جهانها نخواهد [شما نیز] نخواهید خواست».
خداوند به مردم یاد میدهد که مشیت تنها مخصوص خداوند است و اراده انسانها ممکن نیست مگر بعد از اراده خداوند، پس گفته میشود: انچه خدا بخواهد سپس انچه رسول بخواهد.
ولی در مقوله پیروی و نافرمانی گفته میشود: و من یطع الله و رسوله، همانگونه که گفتیم خداوند مردم را به پیروی از رسول مکلف فرموده، پس اگر از رسول پیروی شود در حقیقت از فرمان خدا به دستور پیامبر پیروی شده است.
اشکالی که از کلام گذشته امام شافعی /گرفته میشود این است که فرموده: جمله و من یعصمهما را دوست ندارم، چون گرد آوری هر مخلوقی با خداوند منان در یک ضمیر و صیغه مکروه است.
اما بخاری و مسلم حدیثی از انس روایت میکنند که رسول خدا فرمود: «ثلاث من کن فیه وجد بهن حلاوة الایمـان من کان الله ورسوله احب الیه مما سواهما» [۵۶۲].
«سه ویژگی و صفت هستند در هر کسی یافت شدند مزه ایمان را خواهد چشید، و آن اینکه خدا و رسولصرا از هر کس بیشتر دوست داشته باشد».
چند پاسخ در این مورد ارائه شده
۱ـ تثنیه ضمیر در حدیث بخاری به این اصل اشاره دارد که اعتبار به مجموع محبت خدا و رسول است نه تک تک آنها.
اما در حدیث خطابه بحث نافرمانی است که تنهای موجب گمراهی فرد میشود چون عطف کردن در حکم تکرار است و اصل این است که معطوف و معطوف علیه حکم مستقلی داشته باشند.
شیخ سلیمان بن عبدالله بن محمد بن عبد الوهاب بعد از ذکر جواب میفرماید: این پاسخ جداً بلیغ و رسا است [۵۶۳].
۲ـ حدیث خطیب بر ادب و موقعیتش حمل میشود، معمولاً خطیب در مقام توضیح و بیان است باید از ایجاز و خلاصهگویی پرهیز کند.
۳ـ نهی هنگامی است که ترس از خدشه دار شدن توحید موجود شود و پای بستن راهای نفوذ شرک به میان بیاید. اما هنگام امین بودن از این خطر به کار بردن ضمیر تثنیه جائز و روا است.
در هر صورت فرد مؤمن باید در مورد هر شبههای در راستای پاسداری دین و عقیدهاش احتیاط به خرج دهد. امام شافعی /هم به همین مطلب اشاره دارد و منظورش از کراهت این احتیاط کردن است.
سخن آن مرد که نزد پیامبر گفت: اگر خدا و شما بخواید از این مقوله است، چون نصوص به نهی از آن دلالت میکنند تا احساس نشود که مؤمن بین مشیت خدا و بنده تفاوتی نمیبیند، اخر از چنین جملهای بوی تفاوت نگذاشتن به مشام انسان میرسد.
از قتیبه انصاری روایت شده که یهودیی نزد پیامبر صآمد و گفت: شما به خدا شرک میورزید، میگوید: اگر خدا و تو بخواهید و به کعبه سوگند میخورید. بعد از آن رسول خدا صدستور داد که وقتی به کعبه سوگند یاد کردید، بگوید: «و رب الکعبه» به پروردگار کعبه ودر جمله دوم بگوید: «ما شاء الله ثم شئت» اگر خدا خواست و بعد از او تو هم خواستی [۵۶۴].
بنابراین، واجب است مؤمن از این کلمات شبهه برانگیز و نمونه آنها مانند بر خدا و تو توکل میکنم یا خدا و تو کافی هستید یا اگر خدا و تو نمیبودی دوری جوید.
اگر حال این الفاظ اینگونه باشند وای به حال کسانی که غیر خدا را میخوانند و به مخلوقات پناه میببرد و از آنها یاری و مدد میجویند و به آنها متکی هستند همانطور که بسیاری از زائران قبوراز متصوفه بدان مبتلا هستند در منجلابش غرق گشتهاند و در استانه جان دادن هستند.
[۵۵۹] مسلم کتاب جمعه ۲/۵۹۴. [۵۶۰] الام ۱/۲۰۲ [۵۶۱] احمد در مسند ۱/۲۱۴ و ۲۲۴ و ۲۸۳ و ۴۷ حدیث را ذکر کرده است و ابن ماجه ۲۱۱۷. بوصیری ر الزوائد در مورد اسناد این حدیث میگوید: در اسنادش اجلح بن عبدالله هست که امام احمد آنرا ضعیف میداند و ابو حاتم و نسائی و ابو داود و ابن سعد و ابن معین و یعقوب بن سفیان و عجلی و دیگران او را ثقه میدانند، ذهبی در المغنی میگوید: شیعی است قابل اعتماد نمیباشد. [۵۶۲] بخاری ۱/۱۴ و مسلم ۱/۶۶ [۵۶۳] فتح الباری ۱/۶۶. تیسیر العیزیز الحمید ۴۷۸. [۵۶۴] احمد ۶/۳۷۱ و نسائی ۷/۶ و حاکم در مستدرک ۴/۲۹۷ حدیث را نقل کردهاند. ذهبی در النهج السدید میگوید صحیح است.