روش امام شافعی در اثبات عقیده

فهرست کتاب

بحث اول: روش سلف در اثبات وجود خدا

بحث اول: روش سلف در اثبات وجود خدا

اولین دلیلی که قران در این مورد بیان می‌فرماید، همان فطرت و سرشت است، این همان فطرتی است که خداوند آنرا در سوره روم ذکر فرموده:

﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِي فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَيۡهَاۚ لَا تَبۡدِيلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٣٠[الروم: ۳۰].

ترجمه: «پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است آفرینش خداى تغییرپذیر نیست این است همان دین پایدار ولى بیشتر مردم نمى‏دانند».

پیامبر صمی‌فرماید: «کل مولود یولد علی الفطرة فابواه یهودانه واو ینصرانه او یمجسانه». «هر بچه‌ای با فطرت پاک اسلام بدنیا می‌آید ولی پدر و مادرش او را بسوی یهودیت یا نصرانیت یا آتش پرستی سوق می‌دهند» [۶۰۲].

عالمان در تعریف فطرت اختلاف دارند همانگونه که ابن عبد البر می‌فرماید در شش دیدگاه خلاصه می‌شود:

۱ـ بعضی می‌گویند: شناخت خلقتی که مولود در بدء تولد نسبت به خدا دارد وبعضی گفته‌اند اسلام است.

۲ـ سعادت و بدبختی است که در ابتداء آفرینش برای او ثبت شده، و بر این وضعیت ادامه پیدا می‌کند.

۳ـ خداوند هر انسانی را بر انکار و شناخت و کفر و ایمان آفریده است.

۴ـ فطرت همان عهد و پیمانی است که خداوند از همه انسانها در روز اول گرفته است.

۵ـ فطرت همان تغییری است که خداوند در قلب انسانها به سوی آنچه دوست دارد ایجاد می‌فرماید، پس فطرت نزد آنها همان قضاء و قدر است.

۶ـ فطرت اسلام است.

ابن عبدالبر دیدگاه اول را ترجیح داده، می‌فرماید: فطرت یعنی همان سرشتی که بچه بر آن آفریده می‌شود، سرشتی است که اگر رشد کند و به مرحله شناخت برسید می‌تواند خدا را بشناسد، سرشتی است مخالف طبیعت حیوانات چون حیوانات به معرفت خداوند دست پیدا نمی‌کنند [۶۰۳].

ابن تیمیه دیدگاه ششم را ترجیح داده چون ذات سرشت به وحدانیت و محبت خدا اقرار می‌کند و تسلیم پرودگار است و در مقابلش سر ذلت فرو می‌نهد، خلاصه اگر فطرت از بیماری و عوارض بیرون و درون سالم بماند در برابر خداوند سرتسلیم فرود می‌آورد.

آثار منقول از بزرگان سلف تنها به این دیدگاه اشاره می‌کند و تنها بر ترجیحش دلالت می‌نمایند [۶۰۴].

ابن قیم می‌فرماید: فطرت بر معرفت و محبت خدا و اخلاص در مقابل ایشان و اقرار به شریعت اسلام و ترجیح آن بر شرائع دیگر آفریده شده، سرشت اینها را به صورت مجمل و بعضی مواقع به صورت مفصل می‌شناسد، پیامبران برانگیخته شده‌اند تا اینها را به انسان یادآوری کنند و مجملاتش را تفصیل فرمایند و عوامل نابودی را در صورت پیروی از آنها به انسان هشدار دهند و اسباب معارض فطرت را به انسان بشناسانند [۶۰۵].

امام بخاری این دیدگاه را ترجیح داده، می‌فرماید: فطرت همان اسلام است، سپس حدیث گذشته را از ابی هریره ذکر می‌کنند [۶۰۶].

ابن تیمیه دیدگاه ابن عبدالبر را اینگونه رد می‌کند: اگر هدفش از فطرت استقرار و قدرت بر معرفت باشد، ضعیف است چون با قدرت تنها نمی‌تواند متصف به پاکی و اقرار بر دین اسلام گردد. و اگر هدفش قدرت بر معرفت همراه اراده بر آن باشد، قدرت تام و اراده مستلزم پدید آمدن اراده شده هستند یعنی آنها به گونه‌ای آفریده شده‌اند که بر شناخت و اراده توانا و چیره هستند چنین چیزی مستلزم ایمان است [۶۰۷].

ابن تیمیه همه دیدگاه‌ها را در مورد فطرت نقل می‌کند سپس دیدگاهی را ترجیح می‌دهد که فطرت را به اسلام معنی کرده همانطور که بیان کردیم، در پایان می‌فرماید: این همان چیزی است که رسول صدر حدیث فطرت بدان خبر داده و دلائل عقلی بر راستی و درستی آن دلالت می‌کنند، هرکس مخالف مفهوم حدیث باشد در حقیقت گمراه است و با هشت دلیل به سوی پرتگاه در شتاب است، در ادامه می‌فرماید: پس بچه تازه به دنیا آمده بر یهودی یا مسیحی و به طریق اولی بر آتش پرستی آفریده نشده بلکه بر دین پاکی که متضمن شناخت حقیقت و عمل بر اساس آن است پدید آمده [۶۰۸].

بنابراین، حدیث و درستی استناد به آن و دلائلی که بعداً می‌آید اهمیت آفریدن انسان بر توحید الوهیت و به طریق اولی توحید ربوبیت بیان شد.

ابن تیمیه می‌فرماید: هر حقی که بر وجودش دلیل خواسته شود باید نفس در وجود آنرا احساس کند تا بتوان بر آن برهان طلبید یا حداقل بعضی از آن را احساس کرد، اما انچه نفس نتواند آنرا احساس کند هرگز نمی‌توان بر آن دلیل اقامه نمود [۶۰۹].

دلیل دوم:

استدلال به آیات کونی و آفاقی، این دلیل بیشترین فائده دارد و آسان‌ترین راه است و از هر دلائل دیگر نتیجه بخش‌تر و سالم‌تر و دور‌تر از خطا و اشتباه است. بدین علت وقتی از عرب بادیه‌ی نشینی در مورد وجود خدا پرسیده شد، در جواب گفت: سبحان الله سرگین بر شتر دلالت می‌کند و هر نشانه و اثری بر مأثر دلالت می‌کند، آیا آسمان با همه برج‌هایش و زمین با همه شیب و دره‌هایش و دریا‌ها با همه امواجش بر وجود خداوند دانا و آگاه دلالت نمی‌کند ؟ [۶۱۰].

ابو نواس در جواب این پرسش می‌گوید: تأمل في نبات الارض وانظرالی آثار ما صنع الـملیكعیون من لجین شاخصاتباحداق هی الذهب السبیكعلی قضب الزبرجد شاهداتبان الله لیس له شریك ابن معتز می‌گوید: فواعجباً کیف یعصی الالهام کیف یجحده الجاحدولله في کل تحریکــــــةوتسکینة ابداً شــــاهــدو في کل شیء لـه آیــةتدل علی ان واحـــــــد شگفتا چگونه خدا نافرمانی می‌شود، یا چگونه او را آنکار می‌کنند در حالی که در هر تحرک و سکون همیشکی شاهدی بر خدا یافت می‌شود، در هر چیزی آیت و نشانه‌ای و است که بر وحدانیت خدا دلالت می‌کند.

یکی دیگر می‌گوید: سل الواحة الخضراء والـمـاء جاریـــاًوهذی الصحاری والجبال الرواسیـــاسل الروض مزداناً سل الزهر والندیسل اللیل والاصباح والطیر شادیـــاو سل هذه الانسام والارض والسمـاءوسل کل شیء تسمع الحمد ساریــــافلوجن جن هذا اللیل وامتد سرمــدافمن غیر ربی یرجع الصبح ثانیـــــا از گیاه سبز و آب جاری سؤال کن و از این صحرای و بیابان و کوهای بلند بپرس از باغ و گل و شب نم و شب و صبح و پرندگان آواز خوان بپرس، از نسیم و زمین و آسمان و از هر کسی که ذمذمه حمد را می‌شنود بپرس، اگر این شب به روز نرسد و همیشه شب باقی بماند چه کسی غیر از خدا می‌تواند شب را به روز برساند و دوباره صبح را بیافریند؟

خداوند در مقام رد، علیه افرادی که سرشتشان فاسد شده است و خدا را انکار می‌کنند یا برای او همباز قرار داده‌اند، بزرگ ترین دلیل و آشکار ترین برهان اقامه می‌فرماید، آن آیه جزء آیه سوره علق آیه‌ی دیگری نیست، اولین آیه‌ای که بر پیامبرصنازل شده، می‌فرماید:

﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّكَ ٱلَّذِي خَلَقَ ١ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ ٢[العق: ۱-۲].

ترجمه: «بخوان به نام پروردگارت که آفرید انسان را از علق آفرید».

خداوند ابتداء خلق را بصورت مطلق بیان می‌فرماید، سپس آنرا به انسان مقید می‌سازد تا اعلام دارد که هر مخلوقی نیازمند خالقی است، علماء این دلیل را دلیل خلق می‌نامند.

آیات فراوانی به این دلیل اشاره می‌فرمایند:

﴿فَلۡيَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ مِمَّ خُلِقَ ٥ خُلِقَ مِن مَّآءٖ دَافِقٖ ٦[الطارق: ۵-۶].

ترجمه: «پس انسان باید بنگرد که از چه آفریده شده است از آب جهنده‏اى خلق شده».

﴿أَفَلَا يَنظُرُونَ إِلَى ٱلۡإِبِلِ كَيۡفَ خُلِقَتۡ ١٧[الغاشیة: ۱۷].

ترجمه: «آیا به شتر نمى‏نگرند که چگونه آفریده شده».

﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَيۡرِ شَيۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٣٥[الطور: ۳۵].

ترجمه: «آیا از هیچ خلق شده‏اند یا آنکه خودشان خالق [خود] هستند».

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٞ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ لَن يَخۡلُقُواْ ذُبَابٗا وَلَوِ ٱجۡتَمَعُواْ لَهُۥۖ وَإِن يَسۡلُبۡهُمُ ٱلذُّبَابُ شَيۡ‍ٔٗا لَّا يَسۡتَنقِذُوهُ مِنۡهُۚ ضَعُفَ ٱلطَّالِبُ وَٱلۡمَطۡلُوبُ ٧٣[الحج: ۷۳]. ترجمه: «اى مردم مثلی زده شد پس بدان گوش فرا دهید کسانى را که جز خدا مى‏خوانید هرگز [حتى] مگسى نمى‏آفرینند هر چند براى [آفریدن] آن گردآیند و اگر آن مگس چیزى از آنان برباید نمى‏توانند آن را باز پس گیرند طالب و مطلوب هر دو ناتوانند».

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۚ إِن يَشَأۡ يُذۡهِبۡكُمۡ وَيَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِيدٖ ١٩[إبراهیم: ۱۹]. ترجمه: «آیا در نیافته‏اى که خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده اگر بخواهد شما را مى‏برد و خلق تازه‏اى مى‏آورد».

﴿قُلۡ أَئِنَّكُمۡ لَتَكۡفُرُونَ بِٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ فِي يَوۡمَيۡنِ وَتَجۡعَلُونَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ ذَٰلِكَ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٩[فصلت: ۹]. ترجمه: «بگو آیا این شمایید که واقعا به آن کسى که زمین را در دو هنگام آفرید کفر مى‏ورزید و براى او همتایانى قرار مى‏دهید این است پروردگار جهانیان».

﴿أَمَّن يَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ يُعِيدُهُۥ وَمَن يَرۡزُقُكُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قُلۡ هَاتُواْ بُرۡهَٰنَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ٦٤[النمل: ۶۴]. «یا آن کس که خلق را آغاز مى‏کند و سپس آن را باز مى‏آورد و آن کس که از آسمان و زمین به شما روزى مى‏دهد آیا معبودى با خداست بگو اگر راست مى‏گویید برهان خویش را بیاورید».

آیات فراوان دیگری در این مورد وجود دارد که بر وحدانیت خداوند و توحید ربوبیت پرودگار دلالت می‌کنند و اینکه تنها خداوند منان شایسته الوهیت و بدون انباز است [۶۱۱].

دلیل عنایت:

علماء دلیل دیگری استنباط کرده‌اند که به آن دلیل عنایت گفته می‌شود، دلیل عنایت از جمله ی دلائل وحدانیت پروردگار است اگر عالمانه به جهان محسوس گردا گرد خود نظر بیفکنیم متوجه می‌شویم که این عالم ارتباط دقیق و عمیقی به هم دارند، بعضی از بزرگان می‌گویند: اگر این حهان بدون آفریننده باشد بدترین وضعیت ایجاد می‌شود، آیا درست شده‌ای دیده اید که سازنده نداشته باشد، یا سقف بلند شده‌ی بدون دیوار یافت می‌شود؟ آیا انکار سازنده تنها تکبر و فخرفروشی نیست؟ و تنها کافران و عقل مسخ شده‌ها خداوند را انکار می‌کنند.

یکی دیگر می‌گوید: به سوی آسمان پرواز کن و خوب بدان خیره شو و آثار را پی چوی و اخبار را جمع آوری کن، هماهنگی کهکشان‌ها و اختلاف نور و تاریکی و این هوای مشترک را چگونه می‌بینید.

آیات فراوانی به این دلیل اشاره می‌فرمایند:

﴿سَنُرِيهِمۡ ءَايَٰتِنَا فِي ٱلۡأٓفَاقِ وَفِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّۗ أَوَ لَمۡ يَكۡفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُۥ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ شَهِيدٌ ٥٣[فصلت: ۵۴]. ترجمه: «به زودى نشانه‏هاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است آیا کافى نیست که پروردگارت خود شاهد هر چیزى است».

﴿إِنَّ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓيَٰتٖ لِّلۡمُؤۡمِنِينَ ٣ وَفِي خَلۡقِكُمۡ وَمَا يَبُثُّ مِن دَآبَّةٍ ءَايَٰتٞ لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ ٤ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مِن رِّزۡقٖ فَأَحۡيَا بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَا وَتَصۡرِيفِ ٱلرِّيَٰحِ ءَايَٰتٞ لِّقَوۡمٖ يَعۡقِلُونَ ٥ تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱللَّهِ نَتۡلُوهَا عَلَيۡكَ بِٱلۡحَقِّۖ فَبِأَيِّ حَدِيثِۢ بَعۡدَ ٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ يُؤۡمِنُونَ ٦[الجاثیة: ۳-۶]. ترجمه: «به راستى در آسمانها و زمین براى مؤمنان نشانه‏هایى است و در آفرینش خودتان و آنچه از [انواع] جنبنده[ها] پراکنده مى‏گرداند براى مردمى که یقین دارند نشانه‏هایى است و [نیز در] پیاپى آمدن شب و روز و آنچه خدا از روزى از آسمان فرود آورده و به [وسیله] آن زمین را پس از مرگش زنده گردانیده است و [همچنین در] گردش بادها [به هر سو] براى مردمى که مى‏اندیشند نشانه‏هایى است این[ها]ست آیات خدا که به راستى آن را بر تو مى‏خوانیم پس بعد از خدا و نشانه‏هاى او به کدام سخن خواهند گروید».

﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا ٦ وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا ٧ وَخَلَقۡنَٰكُمۡ أَزۡوَٰجٗا ٨ وَجَعَلۡنَا نَوۡمَكُمۡ سُبَاتٗا ٩ وَجَعَلۡنَا ٱلَّيۡلَ لِبَاسٗا ١٠ وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا ١١ وَبَنَيۡنَا فَوۡقَكُمۡ سَبۡعٗا شِدَادٗا ١٢ وَجَعَلۡنَا سِرَاجٗا وَهَّاجٗا ١٣ وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ مَآءٗ ثَجَّاجٗا ١٤ لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا ١٥ وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا ١٦[النبأ: ۶-۱۶]. ترجمه: «آیا زمین را گهواره‏اى نگردانیدیم و کوهها را [چون] میخهایى [نگذاشتیم] و شما را جفت آفریدیم. و خواب شما را [مایه] آسایش گردانیدیم. و شب را [براى شما] پوششى قرار دادیم. و روز را [براى] معاش [شما] نهادیم. و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا کردیم. و چراغى فروزان گذاردیم. و از ابرهاى متراکم آبى ریزان فرود آوردیم. تا بدان دانه و گیاه برویانیم. و باغهاى در هم پیچیده و انبوه».

﴿فَلۡيَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ إِلَىٰ طَعَامِهِۦٓ ٢٤ أَنَّا صَبَبۡنَا ٱلۡمَآءَ صَبّٗا ٢٥ ثُمَّ شَقَقۡنَا ٱلۡأَرۡضَ شَقّٗا ٢٦ فَأَنۢبَتۡنَا فِيهَا حَبّٗا ٢٧ وَعِنَبٗا وَقَضۡبٗا ٢٨ وَزَيۡتُونٗا وَنَخۡلٗا ٢٩ وَحَدَآئِقَ غُلۡبٗا ٣٠ وَفَٰكِهَةٗ وَأَبّٗا ٣١ مَّتَٰعٗا لَّكُمۡ وَلِأَنۡعَٰمِكُمۡ ٣٢[عبس: ۲۴-۳۲]. ترجمه: «پس انسان باید به خوراک خود بنگرد. که ما آب را به صورت بارشى فرو ریختیم. آنگاه زمین را با شکافتنى [لازم] شکافتیم. پس در آن دانه رویانیدیم. و انگور و سبزى. و زیتون و درخت‏خرما. و باغهاى انبوه. و میوه و چراگاه. [تا وسیله] استفاده شما و دامهایتان باشد».

﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠[آل‌عمران: ۱۹۰]. «مسلما در آفرینش آسمانها و زمین و در پى یکدیگر آمدن شب و روز براى خردمندان نشانه‏هایى [قانع‌کننده] است».

و آیات فراوان دیگری که انسان را متوجه جهان و مخلوقات موجود در آن می‌کند که با چه نظام شگفت آور و دقیقی در حرکت به سوی هدف خویش می‌باشد، همه اینها عقل انسان را رهنمائی می‌کنند که پشت این مخلوقات خداوند گار حکیم و تدبیر کننده‌ای و متصرف تنها وجود دارد، حتی خداوند انسان و آنچه در درونش نهفته هست دلیل بر تنهای خود و استحقاق عبودیت انحصاری و که هیچ شریک و انبازی ندارد قرار داده است. خداوند می‌فرماید:

﴿وَفِيٓ أَنفُسِكُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٢١[الذاریات: ۲۱«و در خود شما پس مگر نمى‏بینید.

و آیات فراوان دیگر در این مورد وجود دارند» [۶۱۲].

علماء دلیل چهارمی به دلائل سه گانه بیش افزوده‌اند که به دلیل معجزه معروف است، که با پشت گیری دلائل گذشته دال بر صدق نبوت محمد صهستند.

ابن تیمیه می‌فرماید: ابو یعلی در عیون المسائل گفته: آنهای که نبوت را پذیرفته‌اند به محض پذیرش آن، شناخت خدا را به دست آورده‌اند بر خلاف اشاعره که می‌گویند: شناخت خدا بدون دلیل عقلی امکان حصولش نیست.

قاضی ابو یعلی می‌گوید: ما منکر تفکر نیستیم و شناخت را هم قدغن نمی‌کنیم، در این اختلاف داریم آیا شناخت بدون دلیل عقلی حاصل نمی‌شود، ما می‌گویم: اگر نبوت پیامبرصرا با معجزه پذیرفتیم، می‌دانیم که حتماً خدایی هم وجود دارد، چون امکان برانگیختن رسل بدون خدا ممکن نیست، حالا پیامبری هست، اگر وجود پیامبر ثابت شد از استدلال عقلی بر وجود خدا بى‌نیاز خواهیم گشت.

سپس ابن تیمیه کلام بیهقی را در این مورد نقل می‌کند که می‌فرماید: اگر استدلال گذشتگان تحقیق یابد، کافی و کامل و صحیح است، چون خداوند در قرآن داستان انکار خدا را توسط فرعون چنین بیان می‌فرماید:

﴿فَأۡتِيَا فِرۡعَوۡنَ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٦ أَنۡ أَرۡسِلۡ مَعَنَا بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ١٧ قَالَ أَلَمۡ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدٗا وَلَبِثۡتَ فِينَا مِنۡ عُمُرِكَ سِنِينَ ١٨ وَفَعَلۡتَ فَعۡلَتَكَ ٱلَّتِي فَعَلۡتَ وَأَنتَ مِنَ ٱلۡكَٰفِرِينَ ١٩قَالَ فَعَلۡتُهَآ إِذٗا وَأَنَا۠ مِنَ ٱلضَّآلِّينَ ٢٠ فَفَرَرۡتُ مِنكُمۡ لَمَّا خِفۡتُكُمۡ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكۡمٗا وَجَعَلَنِي مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ ٢١ وَتِلۡكَ نِعۡمَةٞ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنۡ عَبَّدتَّ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٢٢ قَالَ فِرۡعَوۡنُ وَمَا رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢٣ قَالَ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَيۡنَهُمَآۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ ٢٤ قَالَ لِمَنۡ حَوۡلَهُۥٓ أَلَا تَسۡتَمِعُونَ ٢٥ قَالَ رَبُّكُمۡ وَرَبُّ ءَابَآئِكُمُ ٱلۡأَوَّلِينَ ٢٦ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ ٱلَّذِيٓ أُرۡسِلَ إِلَيۡكُمۡ لَمَجۡنُونٞ ٢٧ قَالَ رَبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ وَمَا بَيۡنَهُمَآۖ إِن كُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ ٢٨ قَالَ لَئِنِ ٱتَّخَذۡتَ إِلَٰهًا غَيۡرِي لَأَجۡعَلَنَّكَ مِنَ ٱلۡمَسۡجُونِينَ ٢٩ قَالَ أَوَلَوۡ جِئۡتُكَ بِشَيۡءٖ مُّبِينٖ ٣٠ قَالَ فَأۡتِ بِهِۦٓ إِن كُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ ٣١ فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعۡبَانٞ مُّبِينٞ ٣٢ وَنَزَعَ يَدَهُۥ فَإِذَا هِيَ بَيۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِينَ ٣٣[الشعراء: ۱۶-۳۳]. ترجمه: «پس به سوى فرعون بروید و بگویید ما پیامبر پروردگار جهانیانیم. فرزندان اسرائیل را با ما بفرست. [فرعون] گفت آیا تو را از کودکى درمیان خود نپروردیم و سالیانى چند از عمرت را پیش ما نماندى. و [سرانجام] کار خود را کردى و تو از ناسپاسانى. گفت آن را هنگامى مرتکب شدم که از گمراهان بودم. و چون از شما ترسیدم از شما گریختم تا پروردگارم به من دانش بخشید و مرا از پیامبران قرار داد. و [آیا] اینکه فرزندان اسرائیل را بنده [خود] ساخته‏اى نعمتى است که منتش را بر من مى‏نهى. فرعون گفت و پروردگار جهانیان چیست. گفت پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است‏اگر اهل یقین باشید. [فرعون] به کسانى که پیرامونش بودند گفت آیا نمى‏شنوید. [موسى دوباره] گفت پروردگار شما و پروردگار پدران پیشین شما. [فرعون] گفت واقعا این پیامبرى که به‌سوى شما فرستاده شده سخت دیوانه است. [موسى] گفت پروردگار خاور و باختر و آنچه میان آن دو است ‏اگر تعقل کنید. [فرعون] گفت اگر خدایى غیر از من اختیار کنى قطعا تو را از [جمله] زندانیان خواهم ساخت. گفت گرچه براى تو چیزى آشکار بیاورم. گفت اگر راست مى‏گویى آن را بیاور. پس عصاى خود بیفکند و بناگاه آن اژدرى نمایان شد. و دستش را بیرون کشید و بناگاه آن براى تماشاگران سپید مى‏نمود».

در این آیات بیان شد که موسی در مقابل فرعون و اطرافیانش معجزه دال بر نبوتش را نشان می‌دهد که خداوند برای تأیید نبوتش به او داده، ایشان با همین معجزه به فرعون ثابت می‌کند که او خدا نیست بلکه خودش خدای دارد.

یا در آیه دیگری خدا می‌فرماید:

﴿فَإِلَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلۡمِ ٱللَّهِ وَأَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٤[هود: ۱۴]. «پس اگر شما را اجابت نکردند بدانید که آنچه نازل شده است به علم خداست و اینکه معبودى جز او نیست پس آیا شما گردن مى‏نهید».

بیان شد که انجام دادن کار خارق العاده خودش دال بر سازنده‌ای است مانند همه رخدادهای دیگر جهان، حتی از آنها هم بهتر چون معمولاً رخداد خارق العاده شگفت انگیز‌تر است. بدین علت هنگام ارائه حوادث غیر عادی خداوند تسبیح و تمجید می‌شود به گونه‌ای که هنگام رخداد عادی اینگونه نیست. و نفس انسان به ذلتی دست پیدا می‌کند که با دیدن حوادث عادی به آن نمی‌رسد. چون نشانه‌ی تازه‌ای است حق خود را به جایی می‌آورد و با آشکار شدنش بر نبوت دلالت می‌نماید. اگر ثابت شود که معجزه دال بر نبوت است، ثابت می‌گردد که برای این رسالت پروردگار هم باید باشد [۶۱۳].

این مهمترین دلیلی است که بزرگان در رد منکرین خدا یا قائلین به شرک در قدرت و افعال خداوند یا در الوهیت اقامه نموده‌اند. سپاس خدا که دلیل مهمی است و قرآن هم بدان اشاره فرموده و سنت رسول صهم آل بر آن است. برای هر انسانی در گذشته و حال دلیل کافی و شافی بوده، پس با وجود آن برای اثبات توحید ربوبیت نیازمند راهای پر پیچ و خم متکلمین نیستیم که آنها را از فلاسفه گمراه به ارث برده‌اند، حتی از این بدتر آن دلائل را اصلی از اصول اسلام قرار داده‌اند و گمان می‌کنند کسی که آنها را نشناسد هرگز به خدا راه پیدا نمی‌کند [۶۱۴].

این بیماری است که اهل کلام برای پیروانشان ایجاد می‌کنند و سم آنرا می‌پاشند، از خدا می‌خواهیم که از چنین عقیده‌ای دور باشیم چون با قبول کردنش باید به عدم ایمان بهترین گروه این امت معتقد باشیم، در صفحات آینده روش اهل کلام و رد آنرا را مختصراً بیان می‌کنیم.

[۶۰۲] بخاری ۴/۱۷۹۲ و مسلم کتاب قدر ۴/۲۰۴۷. [۶۰۳] التمهید ابن عبدالبر ۱۸/۶۸ تا ۹۵. [۶۰۴] درء تعارض العقل و النقل ۸/۴۱۰. [۶۰۵] فاء العلیل ۵۹۲. [۶۰۶] صحیح بخاری باب لا تبدیل لخلق الله ۴/ ۱۷۹۲. [۶۰۷] درء التعارض ۸/۳۸۵. [۶۰۸] درء التعارض ۸/۳۵۹. [۶۰۹] درء التعارض ۸/۵۳۲ [۶۱۰] تفسیر ابن کثیر ۱/۵۸ [۶۱۱] تلبیس الجهمیة ۱/۱۷۴ و شرح حدیث النزول ۲۸ و الملل و النحل ۳/۷۹. [۶۱۲] به تلبیس الجهمیه ۱/۱۷۴ و عقیدة المسلمین ۱/۱۳۱ و التوحید زندانی نگاه کنید. [۶۱۳] مجموع فتاوی ۱۱/ ۱۷۷ [۶۱۴] فتح الباری ۱۳/۳۴۹