رشد و یادگیری امام
آغاز زندگی امام شافعی /در غزه و با یتیمی بود. وقتی پدرش دار فانی را وداع گفت فقیری و یتیمی و غربت را برای شافعی /به بار آورد، اما تمام مشکلات بعد از هموار شدن راه هدایت برای او آسان شدند و نتوانستند امام را از حرکت متوقف و منصرف کنند.
بعد از اینکه مادرش او را به حجاز برد ـ بنا به اکثر روایات یا مکه بوده یا منطقهای در نزدیک آن ـ به حفظ قرآن شروع کرد، میگویند: در سن هفت سالگی حافظ کل قرآن شد.
امام شافعی /میگوید: یتیم بودم نزد مادرم زندگی را در اوج فقر و تنگ دستی به سر میبردیم به گونهای که مادرم نمیتوانست هزینه تحصیل مرا پرداخت کند، اما استادم در دیر پرداخت کردن هزینه رعایت میکرد، این وضعیت ادامه داشت تا همه قرآن را خفظ نمودم سپس به مسجد رفتم و در حلقه تدریس فقه و حدیث بزرگان شرکت میکردم و به حفظ حدیث و مسائل علمی پرداختم، و مسائل را در استخوان و غیره مینوشتم تا زیاد میشدند و همه آنها در کوزهای در منزل که در دره خیف واقع بود میگذاشتم [۱۷].
همچنین امام میفرماید: وقتی وارد مکه شدم حدود ده سالم بود، نزد فردی رفتم که با هم نسبت فامیلی داشتیم، متوجه شد که من در جست و جوی علم هستم، اما توصیه کرد که در این کار شتاب به خرج ندهم ، ابتداء باید به دنبال معاشی باشم، امام میفرماید: اما مشتاق علم بودم و از آن لذت میبردم، نمیتوانستم آنرا برای امرار معاش رها کنم تا خداوند دریچهای بر رویم گشود و از آن راه امرار معاش مینمودم [۱۸].
می فرماید: من در ابتدای جوانی که بدون مال و ثروت بودم به تحصیل علم شروع کردم، برای کاغذ به دفتر خانه میرفتم و از آنجا کاغذ و استخوان میآوردم تا در آنها بنویسم [۱۹].
امام بر طلب علم خیلی حریص بود، به گونهای که در هفت سالگی قرآن را حفظ کرد و در ده سالگی موفق به حفظ موطأ امام مالک /شد، درسن ۱۵ سالگی به منسب افتا ارتقا پیدا کرد، اما بعضی میگویند: در سن ۱۸ سالگی از استادش مسلم بن خالد زنگی اجازه فتوا گرفت.
امام به شعر خیلی علاقه داشت، همه اشعار هذلییان را حفظ کرد و حتی مدت بیست سال نزد آنها سکنی گزید تا لغت آنها را فرا گیرد.
احادیث و روایات را از استادان و شیوخ فراوانی شنید و همه موطأ را برای امام مالک خواند، امام مالک از هوس و استعداد و ذکاوت او خیلی شگفت زده شد، سپس بعد از وفات مسلم بن خالد به عنوان شاگرد نزد امام مالک زانو زد و علم حجاز را از او فرا گرفت،. قرآن را بر اسماعیل بن قسطنطین خواند که اسماعیل از شبل از ابن کثیر از مجاهد از ابن عباس از ابی بن کعب از پیامبر خدا صقرائت را روایت کرده است [۲۰].
[۱۷] همان [۱۸] توالی التأسیس ۵۳ [۱۹]. توالی التأسیس ۵۳. [۲۰]. البدایة و النهایة ۱۰/۲۶۳