روش امام شافعی در اثبات عقیده

فهرست کتاب

بحث هشتم: شفاعت

بحث هشتم: شفاعت

شفاعت به معنی خواستن خوبی برای دیگری است، که در لغت مخالف وتر است، به این معنی که شفاعت کننده خواسته خود را به خواسته مشفوع پیوند می‌دهد.

منظور از شفاعت و پادرمیانی در روز قیامت است تا خداوند از گناهان شفاعت شونده در گذرد، که بزرگ‌ترین آنها شفاعت پیامبر بزرگ اسلام محمد صبرای افرادی است که مستحق می‌باشند.

بنابراین، شفاعت از لحاظ نفع و زیان دو گونه است:

۱ـ شفاعت مثبت: برای شفاعت شونده مفید است و تمام شرائطش تحقق یافته‌اند، که دو شرط دارد:

اجازه پروردگار به شفاعت کننده برای شفاعت.

رضایت و خشنودی خداوند از شفاعت شونده.

دلائل فراوانی بر شروط یاد شده در قرآن یافت می‌شود مثلاً آیه ۲۶ سوره نجم:

﴿وَكَم مِّن مَّلَكٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِي شَفَٰعَتُهُمۡ شَيۡ‍ًٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن يَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن يَشَآءُ وَيَرۡضَىٰٓ ٢٦[النجم: ۲۶]. «و بسا فرشتگانى که در آسمانهایند [و] شفاعتشان به کارى نیاید مگر پس از آنکه خدا به هر که خواهد و خشنود باشد اذن دهد».

و نیز می‌فرماید: ﴿مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِ[البقرة: ۲۵۵]. ترجمه: «کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند».

و نیز می‌فرماید: ﴿وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ[الأنبیاء: ۲۸].ترجمه: «جز براى کسى که [خدا] رضایت دهد شفاعت نمى‏کنند».

و نیز می‌فرماید: ﴿مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ إِذۡنِهِ[یونس: ۳].ترجمه: «شفاعتگرى جز پس از اذن او نیست».

و آیات فراوان دیگر [۵۶۵].

شفاعت منفی و بدون فائده: شفاعتی است که فائده‌ای به حال شفاعت شونده ندارد چون شرائط شفاعت در آن پدیدار نشده.

همان شفاعتی که اهل شرک و گمراهی و نمونه آنها که در عالم خواب و خیال و آرزو به سر می‌برند، بدان دل خوش کرده‌اند. به گونه‌ای که گمان می‌کنند بعضی از مخلوقات بدون اجازه خداوند می‌توانند شفاعت کنند.

این همان شفاعتی است که قوم نوح و مشرکین لاحق آنها را به گمراهی و ضلالت کشانید، به گونه‌ای که به خاطر آن بتها را تعظیم می‌کردند تا نزد خدا شافع آنها باشد.

خداوند در سوره زمر می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِيَآءَ مَا نَعۡبُدُهُمۡ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَآ إِلَى ٱللَّهِ زُلۡفَىٰٓ[الزمر: ۳]. ترجمه: «کسانى که به جاى او دوستانى براى خود گرفته‏اند [به این بهانه که] ما آنها را جز براى اینکه ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردانند نمى‏پرستیم».

و نیز می‌فرماید: ﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ[یونس: ۱۸]. ترجمه: «و به جاى خدا چیزهایى را مى‏پرستند که نه به آنان زیان مى‏رساند و نه به آنان سود مى‏دهد و مى‏گویند اینها نزد خدا شفاعتگران ما هستند».

خداوند این شفاعت را نفی کرده و بیان فرموده که هرگز هیچ نفی به بار نمی‌آورد،

و در سوره بقره می‌فرماید:

﴿وَٱتَّقُواْ يَوۡمٗا لَّا تَجۡزِي نَفۡسٌ عَن نَّفۡسٖ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يُقۡبَلُ مِنۡهَا شَفَٰعَةٞ وَلَا يُؤۡخَذُ مِنۡهَا عَدۡلٞ وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ ٤٨[البقرة: ۴۸]. ترجمه: «و بترسید از روزى که هیچ‌کس چیزى [از عذاب خدا] را از کسى دفع نمى‏کند و نه از او شفاعتى پذیرفته و نه به جاى وى بدلى گرفته مى‏شود و نه یارى خواهند شد».

و نیز می‌فرماید: ﴿قَبۡلِ أَن يَأۡتِيَ يَوۡمٞ لَّا بَيۡعٞ فِيهِ وَلَا خُلَّةٞ وَلَا شَفَٰعَةٞ[البقرة: ۲۵۴].ترجمه: «پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و نه شفاعتى».

و در سوره غافر می‌فرماید:﴿مَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ حَمِيمٖ وَلَا شَفِيعٖ يُطَاعُ[غافر: ۱۸]. ترجمه: «براى ستمگران نه یارى است و نه شفاعتگرى که مورد اطاعت باشد».

و در سوره مدثر می‌فرماید:﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِينَ ٤٨[المدثر: ۴۸]. ترجمه: «از این رو شفاعت ‏شفاعت‏کنندگان به حال آنها سودى نمى‏بخشد».

خداوند در مورد شفاعت بر عقیده مشرکین خط بطلان کشیده و تمام تعظیم و بزرگ داشتی که به آن دل خوش کرده بودند نفی می‌کند در سوره سبأ می‌فرماید:

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا يَمۡلِكُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِيهِمَا مِن شِرۡكٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِيرٖ ٢٢وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ حَتَّىٰٓ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمۡ قَالُواْ مَاذَا قَالَ رَبُّكُمۡۖ قَالُواْ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡكَبِيرُ ٢٣[سبأ: ۲۲-۲۳]. ترجمه: «بگو کسانى را که جز خدا [معبود خود] پنداشته‏اید بخوانید هموزن ذره‏اى نه در آسمانها و نه در زمین مالک نیستند و در آن دو شرکتى ندارند و براى وى از میان آنان هیچ پشتیبانى نیست  و شفاعتگرى در پیشگاه او سود نمى‏بخشد مگر براى آن کس که به وى اجازه دهد تا چون هراس از دلهایشان برطرف شود مى‏گویند پروردگارتان چه فرمود مى‌گویند حقیقت و هموست بلندمرتبه و بزرگ».

خداوند در این آیات بیان فرموده کسی که شفاعت می‌پذیرد باید دارای صفات و ویژگیهای باشد تا بتواند خواسته‌ها شفاعت کنندگان را به جا بیاورد که عبارتند از:

۱ـ ملک و قدرت: خداوند این صفت را از هر موجودی به جز خود نفی کرد:﴿ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ[سبأ: ۲۲].

۲ـ اگر ملک هم نباشد باید شراکتی با مالک داشته باشد، این را هم از هر موجودی نفی می‌کند: ﴿ َمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ٢٢﴾[سبأ: ۲۲].

۳ـ اگر نه مالک و نه شریک مالک است باید معین یا وزیر دست راست مالک باشد، این را هم نفی فرموده:﴿ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ٢٢ [سبأ: ۲۲].

۴ـ اگر نه مالک و نه شریک و نه وزیر باشد پس شفیع است و این شفیع همان کسی است که مشرکین در مورد الهه خود گمان می‌کردند و قبور پرستان بدان دل خوش نموده‌اند، اما خداوند شفاعت را از آنها نفی می‌کند، می‌فرماید:﴿ وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ [سبأ: ۲۳].

تنها خداست که بعد از خشنودی از شفاعت شده گان به شافعین اجازه شفاعت می‌دهد، پس در این صورت دعوای مشرکین باطل می‌شود چون تنها نفع و زیان در اختیار پروردگار است و بس و هیچ‌کس نمی‌تواند کوچک‌ترین نفعی به دیگران برساند، و در سوره فرقان می‌فرماید:

﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗ لَّا يَخۡلُقُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَهُمۡ يُخۡلَقُونَ وَلَا يَمۡلِكُونَ لِأَنفُسِهِمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا وَلَا يَمۡلِكُونَ مَوۡتٗا وَلَا حَيَوٰةٗ وَلَا نُشُورٗا ٣[الفرقان: ۳]. ترجمه: «و به جاى او خدایانى براى خود گرفته‏اند که چیزى را خلق نمى‏کنند و خود خلق شده‏اند و براى خود نه زیانى را در اختیار دارند و نه سودى را و نه مرگى را در اختیار دارند و نه حیاتى و نه رستاخیزى را».

و می‌فرماید: ﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُفَعَآءَۚ قُلۡ أَوَلَوۡ كَانُواْ لَا يَمۡلِكُونَ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَعۡقِلُونَ ٤٣ قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗاۖ لَّهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ ثُمَّ إِلَيۡهِ تُرۡجَعُونَ ٤٤[الزمر: ۴۳-۴۴]. ترجمه: «یا آنان غیر از خدا شفیعانى گرفته‏اند! به آنان بگو: آیا (از آنها شفاعت مى‏طلبید) هر چند مالک چیزى نباشند و درک و شعورى براى آنها نباشد بگو: «تمام شفاعت از آن خداست، (زیرا) حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست و سپس همه شما را به سوى او بازمى‏گردید».

و می‌فرماید:﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُكُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لَكُمۡ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ ١٩٤[الأعراف: ۱۹۴].

ترجمه: «در حقیقت کسانى را که به جاى خدا مى‏خوانید بندگانى امثال شما هستند پس آنها را [در گرفتاریها] بخوانید اگر راست مى‏گویید باید شما را اجابت کنند».

این همان شفاعت منفی و بى‌اثری است که مشرکین و عباد قبور در این دوران به آن دل بسته‌اند، در روز قیامت این شفاعت کنندگان از مشرکین تبرا می‌جویند و نه در دنیا یاور آنها هستند و نه در قیامت برایشان شفاعت می‌کنند.

﴿وَلَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ كَمَا خَلَقۡنَٰكُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَتَرَكۡتُم مَّا خَوَّلۡنَٰكُمۡ وَرَآءَ ظُهُورِكُمۡۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَكُمۡ شُفَعَآءَكُمُ ٱلَّذِينَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِيكُمۡ شُرَكَٰٓؤُاْۚ لَقَد تَّقَطَّعَ بَيۡنَكُمۡ وَضَلَّ عَنكُم مَّا كُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٩٤[الأنعام: ۹۴]. ترجمه: «و همانگونه که شما را نخستین بار آفریدیم [اکنون نیز] تنها به سوى ما آمده‏اید و آنچه را به شما عطا کرده بودیم پشت‏سر خود نهاده‏اید و شفیعانى را که در [کار] خودتان شریکان [خدا] مى‏پنداشتید با شما نمى‏بینیم به یقین پیوند میان شما بریده شده و آنچه را که مى‏پنداشتید از دست‏شما رفته است».

شفاعت مثبت چند نوع دارد بزرگ ترین آنها شفاعت رسول اکرم ص است برای شروع کردن محاسبه. این شفاعت همان جایگاه مدح شده‌ای است که در آیه ۷۹ سوره اسراء بیان شده:﴿عَسَىٰٓ أَن يَبۡعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا[الإسراء: ۷۹]. «تا براى تو [به منزله] نافله‏اى باشد امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند».

یکی دیگر از انواع شفاعتها، شفاعت برای وارد شدن بهشتیان به بهشت و شفاعت برای تخفیف عذاب عمویش ابی طالب و شفاعت محمد صو پیامبران و نیاکان برای افراد موحدی که مرتکب گناه کبیره شده‌اند، همچنین برای افرادی که مستحق آتش هستند تا وارد آن نشوند و افرادی که در آتش هستند بیرون بیایند.

دلائل برای اثبات این نوع شفاعتها فروان و مشهور هستند، اگر همه آنها را ذکر کنیم سخن به درازا می‌کشد [۵۶۶].

از امام شافعی /روایتی، نقل شده که در آن به شفاعت عظمی پیامبردر روز قیامت اقرار کرده، در کتاب الرسالة [۵۶۷]در حق پیامبر فرموده: انتخاب پیامبر اعظم برای وحی برگذیده شده اش، وحی رسالتی که با اتمام نبوت ارزانی رحمت بر همه رسالتهای پیشین، پیشی گرفته و از همه پیام فرستادگان سابق فراگیر‌تر است. با بلند کردن آوازه‌اش میان گذشته گان، آوازه‌اش بلند می‌شود و در اینده شافع، شفاعت پذیرفته شده است.

اما در جایی دیگر بیان می‌کند شفاعت دارای چند شرط است، که شفاعت کننده باید حائز آن شرائط لازم باشد. امام شرائط لازم را اینگونه بیان می‌فرماید: چندی پیش از دو آیه برداشتی کردم که نزدم از دنیا و مافیها بهتر و محبوب‌تر است، خداوند در این دوآیه می‌فرمایند:﴿مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِ[البقرة: ۲۵۵] [۵۶۸].

پس شفاعت راتعطیل نموده مگر با اذن و اجازه‌ی خویش [۵۶۹].

کلام امام شافعی /همچو تیشه‌ای بر سر افرادی که قائل به تملک شفاعت برای شفاعت کننده و قدرت بر شفاعت بدون اجازه پروردگار هستند می‌کوبد. چنین کلامی تنها از افراد جاهل و نادان به قدرت و عظمت خداوند صادر می‌گردد، چون قدرت خدا را با قدرت پادشاهان دنیا که نیازمند یاور و وزیر و دست اندر هستند تشبیه کرده‌اند.

خداوند به خاطراحترام گرفتن و حرمت گذاری در مقابل مردم از شفاعت کننده و اعلام رضایت و خشنودی از شفاعت شونده به شافعان اجازه شفاعت می‌دهد نه به منظور یاری و مساعدت در حمکرانی همچو حکمرانان ضعیف و ناتوان دنیا.

تنها یک مسئله‌ی فائده بخش باقی مانده که به امید خدا به بیان آن می‌پردازیم، مسئله هم این است، حکم طلب کردن شفاعت از پیامبر صکه امروزه مردم آنرا انجام می‌دهند چیست؟

جواب:

۱ـ چنین کاری جائز نیست، چون شفاعت حق انحصاری خداوند است، پس چگونه می‌توان آنرا از غیر خدا طلب کرد، خداوند می‌فرماید:﴿قُل لِّلَّهِ ٱلشَّفَٰعَةُ جَمِيعٗا[الزمر: ۴۴].

«بگو شفاعت‏یکسره از آن خداست».

۲ـ هنوز اجازه شفاعت به پیامبر داده نشده بلکه چنین افتخاری به قیامت موکول شده است که بعد از طلب کردن حضرت به ایشان صداده می‌شود [۵۷۰].

۳ـ چنین اعتقاد و طلب کردنی مانند کار و بینش مشرکین است که قرآن در مورد آنها چنین می‌فرماید:

﴿وَيَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمۡ وَلَا يَنفَعُهُمۡ وَيَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِ[یونس: ۱۸].

«و به جاى خدا چیزهایى را مى‏پرستند که نه به آنان زیان مى‏رساند و نه به آنان سود مى‏دهد و مى‏گویند اینها نزد خدا شفاعتگران ما هستند».

۴ـ اگر کسی که از رسول خدا صشفاعت می‌طلبد هدفش شفاعت عظمی است، چنین چیزی بدون طلبیدن حاصل می‌شود چون رسول خدا در آن روز برای همه شفاعت می‌کند، همانگونه که در حدیث مشهور شفاعت آمده.

۵ـ و اگر هدفش شفاعت دیگری است، همانا حاصل شدنش با طلب کردن از پیامبر نیست، بلکه باید شروط لازم تحقق یابند، ابو هریره از رسول خدا صپرسید: چه کسی در روز قیامت با شفاعت تو سعادت مند‌ترین مردم است؟

فرمود: «لقد ظننت یا ابا هریره ان لا یسألنی عن هذا الحدیث احد اول منك لـمـا رأیت من حرصك علی الحدیث. اسعد الناس بشفاعتي یوم القیامه من قال لا اله الا الله خالصاً من قبل نفسه» [۵۷۱].

«ای ابو هریره حدس می‌زدم که قبل از تو کسی در این مورد از نمی‌پرسد چون تو بر آن خیلی حریص هستی. سعادت مند‌ترین مردم به شفاعت من در روزقیامت کسی است که خالصانه بگوید: لا اله الا الله».

در حدیث دیگری می‌فرماید: «من سأل الله لی الوسیله حلت له شفاعتي یوم القیامه» [۵۷۲]«هرکس وسیله را از خدا برایم بخواهد، در روز قیامت شفاعتم بر او سزاوار خواهد بود».

هرکس شفاعت را از رسول خدا صبطلبد بزرگ‌ترین ستون حصول شفاعت را ویران ساخته که همان تحقق بخشیدن به مفهوم لا اله الا الله است.

۶ـ رسول خدا صبیان فرموده [۵۷۳]که بعضی از امتش بدون حساب وارد بهشت می‌شوند و بعضی دیگر از امتش برای مردم شفاعت می‌کنند و به شفاعت کسی نیاز ندارند پس چرا مسلمان حریص نمی‌شود که جزء آنها باشد.

۷ـ رسول خدا صبیان فرموده که چه کسی از شفاعت در روز قیامت بهره می‌برد. فرموده: «لکل نبي دعوة مستجابة واني اختبأت دعوتي شفاعة لأمتي یوم القیامة فهي نالها ان شاء الله منهم من مات لا یشرك بالله شیئاً» [۵۷۴]«هر پیامبری دعوتی دارد که مستجاب می‌گردد من دعوت خود را برای شفاعت درروز قیامت ذخیره کرده‌ام، امیداورم هرکس در حالی مرده باشد که به خدا شرک نورزیده باشد از آن بهرمند گردد».

اگر انسان حق توحید را به جایی آورد نیازمند شفاعت پیامبر در روز قیامت نیست مگر در شفاعت شروع حساب و دخول به بهشت و هردو با به جایی آوردن توحید حاصل می‌شوند.

اما برای شفاعت دوم یعنی شفاعت برای اهل گناهان کبیره نیازمند توبه نصوح است باید در حالی خدا را ملاقات کند که بر گناه کبیره اصرار نورزد. جابر می‌فرماید: کسی که اهل گناه کبیره نباشد چه نیازی به شفاعت دارد [۵۷۵].

۸ـ اگر کسی باز هم بر طلبیدن شفاعت اصرار می‌ورزد باید آنرا از صاحبش بطلبد که تنها خداوند است و مدام بگوید: خداوند محمد صپیامبرت را در من شفیع بگردان. یا بگوید: خداوندا مرا از شفاعت شدگان پیامبرت قرار بده. یا نمونه این دعاها که وسیله مشروع و مفید هستند. شاید در سطور گذشته حق مطلب را در مورد شناختن شفاعت حقیقی مفید بیان کرده باشیم.

بیان روشن و واضحی بود از سلف صالح این امت در مورد شفاعت که امام شافعی /هم یکی از فرزانه گان سلف صالح اسلام به شمار می‌آید.

[۵۶۵] معارج القبول ۲/۳۰۷. [۵۶۶] تیسیر العزیز الحمید ۲۷۳ و معارج القبول ۲/۳۰۵. [۵۶۷] الرسالة ۱۲و ۱۳. [۵۶۸] کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند. آیه ۲۵۵ سوره بقره. [۵۶۹] احکام القرآن ۲/۱۸۰. [۵۷۰] برای اثبات این موضوع به حدیث شفاعت در صحیح بخاری ۵/۲۴۰۱ و مسلم ۱/۱۸۰ نگاه کنید. [۵۷۱] بخاری ۵/۲۴۰۲ [۵۷۲] مسلم ۱/۲۸۸ از عبدالله بن عمر [۵۷۳] به ترمذی ۴/۱۷۸نگاه کنید [۵۷۴] مسلم ۱/۱۸۹و بخاری باب توحید ۶/۲۷۱۸ حدیث را روایت کرده‌اند. [۵۷۵] الترمذی ۴/۴۵.