بحث اول: فتنهی قبر ونعمتها و عذاب آن
ایمان به غیب یکی از بزرگترین واجبهای انسان مسلمان است، و از جملهی ایمان به غیب این است که به تمام آنچه از خدا و رسول خدا صدر مورد سوال دو فرشته در قبر آمده و آن برکات و عذابی که برای میت به وجود میآید ایمان داشته باشیم.
و اهل سنت و جماعت – خدا مردگانشان را مورد رحمت خویش قرار دهد و زندگانشان را محفوظ نگه دارد – به تمام اینها آنچنانکه نصوص بر آن دلالت میکند ایمان دارند.
طحاوی در عقیده خویش میگوید: و به عذاب قبر برای کسانی که شایستهی آن هستند ایمان داریم و همچنین به سوال منکر و نکیر در قبر در مورد خدا و دین و پیامبر و... طبق اخباری که از رسول خدا صو اصحاب - رضوان الله علیهم - گزارش شده ایمان داریم.
و همچنین ایمان داریم به اینکه قبر باغی از باغهای بهشت و یا اینکه چاهی از چاههای دوزخ است [۷۹۱].
و ابن ابی العز حنفی در شرح آن گفته:
در مورد سوال دو فرشته و اثبات برکات وعذاب قبر برای کسانی که شایستگی آن را کسب میکنند اخبار و روایتهای متواتری ذکر شده است، پس واجب است که به مسلم بودن آن اعتقاد و ایمان داشته باشیم و نباید در مورد کیفیت آن بحث کنیم، زیرا عقل نمیتواند بر کیفیت آن اطلاع بیابد، چون در این دنیا هیچ گونه برخوردی با آن ندارد. و شرع هم هیچ گاه در مورد چیزی صحبت نمیکند که عقل آن را محال بداند، اما برخی اوقات از چیزهایی صحبت میکند که عقل را متحیر میگرداند [۷۹۲].
و اهل سنت برای اثبات عذاب و برکات قبر به قرآن و سنت استدلال کردهاند. از جمله آیات قرآن:
﴿فَوَقَىٰهُ ٱللَّهُ سَئَِّاتِ مَا مَكَرُواْۖ وَحَاقَ بَِٔالِ فِرۡعَوۡنَ سُوٓءُ ٱلۡعَذَابِ ٤٥ ٱلنَّارُ يُعۡرَضُونَ عَلَيۡهَا غُدُوّٗا وَعَشِيّٗاۚ وَيَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ أَدۡخِلُوٓاْ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ أَشَدَّ ٱلۡعَذَابِ ٤٦﴾[غافر: ۴۵-۴۶]. «پس خدا او را از عواقب سوء آنچه نیرنگ مىکردند حمایت فرمود و فرعونیان را عذاب سخت فرو گرفت * [اینک هر] صبح و شام بر آتش عرضه مىشوند و روزى که رستاخیز بر پا شود [فریاد مىرسد که] فرعونیان را در سختترین [انواع] عذاب درآورید».
خداوند در این آیه اعلام داشته که آنها در روز قیامت عذابی سختتر از عذاب قبلی را میچشند، و به طور قطع آن عذاب مربوط به قبر است، زیرا بسیاری از آنها بدون عذاب دنیوی میمیرند، پس این آیه بر اثبات عذاب قبر دلالت میکند. و خداوند متعال میفرماید:
﴿فَذَرۡهُمۡ حَتَّىٰ يُلَٰقُواْ يَوۡمَهُمُ ٱلَّذِي فِيهِ يُصۡعَقُونَ ٤٥ يَوۡمَ لَا يُغۡنِي عَنۡهُمۡ كَيۡدُهُمۡ شَيۡٔٗا وَلَا هُمۡ يُنصَرُونَ ٤٦﴾[الطور: ۴۵-۴۶].
«پس بگذارشان تا به آن روزى که در آن بیهوش مىافتند برسند * روزى که نیرنگشان به هیچوجه به کارشان نیاید و حمایت نیابند * و در حقیقت غیر از این [مجازات] عذابى [دیگر] براى کسانى که ظلم کردهاند خواهد بود ولى بیشترشان نمىدانند [که آن عذاب چیست]».
و ممکن است مراد شکنجه آنها به قتل و چیزهای دیگر در دنیا باشد و یا اینکه مراد عذاب آنها در برزخ باشد و ظاهرا این دومی روشنتر است، زیرا بسیاری از آنها مردهاند و در دنیا شکنجه نشدند، و ممکن است مراد از آیه عامتر از این باشد و آن هم عبارت است از اینکه هر کس از آنها بمیرد در قبر عذاب داده میشود و هر کس از آنها باقی بماند در دنیا با قتل و چیزهای دیگر شکنجه داده میشوند، پس این هشداری برای عذاب آنها در دنیا و برزخ است.
و از جملهی سنت:
حدیث انس ساست که میگوید پیامبر صفرمود: «ان العبد اذا وضع في قبره............» وقتی بنده ای میمیرد و در قبرش گذاشته میشود و نزدیکانش بعد از دفنش بر میگردند، این مرده هنوز صدای کفشهای آنان را میشنود که دو فرشته بر او نازل میشوند و او را در گورش بلند میکنند و مینشانند، به او میگویند: تو دربارهی محمد صچه میگویی؟ اگر با ایمان باشد میگوید: شهادت میدهم که محمد عبد خدا و رسول خدا است. فرشتگان به این انسان با ایمان میگویند: جای خودت را در دوزخ نگاه کن ولی چون ایمان اوردهاید خداوند آن را با جایی در بهشت عوض کرد، و هر دو جا را به او نشان میدهند.
پیامبر صفرمود: اما کافر و منافق آن دو فرشته به آنها میگویند: تو در مورد آن مرد چه میگویی ؟ میگوید: نمیدانم ! آنچه مردم میگفتند من هم میگفتم. پس به او میگویند: نه چیزی میدانی و نه چیزی را تلاوت کردی، سپس با چکشی میان دو گوش او را میزنند، پس او نعرهای چنان میکشد که غیر از جن و انس همهی آنچه بر پشت زمین است صدای او را میشنوند [۷۹۳].
و حدیث مشهور براء بن عازب که میگوید:
در بقیع غرقد همراه جنازهای بودیم که پیامبر صنزد ما آمد و بعد از اینکه او نشست ما هم پیرامون او نشستیم و هنگامی که برای آن جنازه قبر میکندند چنان بىسروصدا بودیم مثل اینکه پرنده بر سر ما نشسته بود، پیامبر در آن لحظه سه مرتبه پشت سر هم فرمود: اعوذ بالله من عذاب القبر.....
پناه بر خدا از عذاب قبر، سپس فرمود: روح او به جسدش بازگردانده میشود و بعد از آن دو فرشته نزد او میآیند و او را مینشانند، سپس به او میگویند: پروردگار شما چه کسی است ؟ میگوید: پروردگار من الله است. میگویند: دین شما چه دینی است ؟ میگوید: دین من اسلام است. میگویند: آن مردی که میان شما مبعوث شد چه کسی بود ؟ میگوید: او فرستادهی خدا بود. میگویند: چه عملی دارید ؟ میگوید: کتاب خدا را خواندم و به آن ایمان آوردم و آن را تصدیق کردم، سپس یک منادی از آسمان ندا سر میدهد و میگوید: بندهی من راست گفت، پس جای او را از بهشت سامان دهید و آن را بیارایید و دری به سوی بهشت را بر او باز نمایید، بعد از آن بوی پاک بهشت بر او میوزد و تا چشم توانایی دیدن را داشته باشد قبرش را میگشایند. پیامبر صفرمود: سپس مردی زیبارو و زیبا اندام با بویی پاک نزد او میآید و میگوید: مژده باد شما را به آنچه که تو را خوشحال میکند این همان روزی است که به شما وعده داده میشد، به او میگوید: شما چه کسی هستی که صورتت بیانگر خیر و نیکی است ؟ در پاسخ میگوید: من همان کردار صالح شما هستم. پس میگوید: پروردگارا قیامت را برپا کن تا به سوی خویشاوندانم بازگردم.
اما کافر روح او به لاشهاش بازگردانده میشود و بعد از آن دو فرشته نزد او میآیند و او را مینشانند، سپس به او میگویند: پروردگار شما چه کسی است ؟ میگوید: هاه هاه چیزی نمیدانم. به او میگویند: آن مردی که میان شما مبعوث شد چه کسی بود ؟ میگوید: هاه هاه نمیدانم. ، سپس یک منادی از آسمان ندا سر میدهد و میگوید: دروغ گفت، پس جای او را ازآتش سامان دهید و آن را با آتش بیارایید و دری به سوی آتش را بر او باز نمایید، سپس باد گرم و سوزان آتش بر او میوزد و قبر بر او چنان تنگ میشود که استخوانهایش در هم آمیخته میشوند [۷۹۴].
و به اثبات رسیده که پیامبر صبه ما دستور میداد که از عذاب قبر پناه بجوییم، و این بر وجود آن دلالت میکند. - خدا ما را از آن پناه دهد –
و احادیثی که به برکات و عذاب قبر برای شایستگان آن تصریح میکنند بسیار فراوان هستند وبرخی از علما تألیفات جداگانهای در این مورد ارائه دادهاند.
[۷۹۱] شرح العقیدة الطحاویة ۳۹۶. [۷۹۲] همان مصدر ۳۹۹. [۷۹۳] بخاری در کتاب " الجنائز " ۱/۴۶۳ ، مسلم در کتاب " الجنی و نعیمها " ۴/۲۲۰۰. [۷۹۴] امام احمد ۴/۲۸۷- ۲۸۸ ، ابوداود ۴۷۵۳ ، نسائی ۴/۱۰۱ ، ابن ماجه ۴۲۶۹ و کسانی دیگر هم این حدیث را روایت کردهاند ، و اسناد آن هم صحیح است همچنانکه بسیاری از علما آن را ذکر کردهاند ، از جمله شیخ الاسلام ابن تیمته در " الفتاوی ۴/۲۹۰ ، و ابن قیم در " الروح " ۶۸ و قرطبی در " التذکرة " ۱۱۹. و کتاب " اهوال القبور " نوشتهی ابن رجب ۳۸-۳۹ را مطالعه کن.