روش امام شافعی در اثبات عقیده

فهرست کتاب

راجح‌ترین رأی در این زمینه:

راجح‌ترین رأی در این زمینه:

مستدل‌ترین دیدگاه در این باره دیدگاه کسانی است که معتقد به کفر ترک‌کننده نماز از روی تنبلی بوده و اینکه بخاطر مرتد بودنش کشته می‌شود و پیروان دیدگاه نخست گفته‌های گروه دوم را مردود دانسته‌اند:

شوکانی / می‌گوید: پیشینیان وپسینیان(سلف وخلف)، اشعریها، معتزلیها و دیگران نیز بر این باورند که: احادیث وارده مبنی بر اینکه: هرکس شعار توحید را بر زبان جاری سازد، وارد بهشت می‌گردد، مشروط به خلل وارد نکردن به سایر واجبات الهی و مرتکب نشدن هیچ‌یک ازگناهان کبیره‌ای که باآب زلال توبه شستشو نشده باشند، است و محض تلفظ به شهادتین موجب ورود به بهشت نمی‌گردد [۴۴۳].

امام محمد بن نصر می‌گوید: و اما استناد به حدیث عباده درست نیست زیرا حدیث مزبور به صورت مبسوط از طرقی برایمان روایت شده و درآن آمده است: هرکس نمازها را به طورکامل انجام داده و چیزی از شرایطش را نکاسته باشد، نزد خدا پیمانی برایش وجود دارد که وی را عذاب ندهد. ولی هرکس به صورت ناقص آنها را ادا کرده باشد نزد خدا فاقد هرگونه پیمانی است، یا عذابش می‌رساند و یا اورا مورد مغفرت خویش قرار می‌دهد [۴۴۴].

ایشان در توضیح حدیث فوق می‌گویند: یکی از شرایط نماز پاکیزگی از پلیدیها، پاکیزگی لباسها، پاکیزگی جای نماز، محافظت بر اوقات آنها، خشوع، اتمام رکوع و سجود است، پس هرکه آنها را به طور کامل انجام دهد، خدا وی را وارد بهشت می‌نماید ولی اگر به صورت ناقص و ناتمام به ادای‌شان پرداخته باشد دارای چنین پیمانی نزد پروردگار نمی‌باشد. این نوع افراد با کسانی که نمازها را به طور کلی ترک نموده‌اند فاصله زیادی دارند وسرنوشتشان تفاوت کامل باهم دارد [۴۴۵].

ابن القیم /می‌گوید: دلایل مزبور و سایر ادله نیز بیانگر این هستند که هیچ‌یک از کردارهای انسان جز در صورت انجام کامل نمازها پذیرفتنی نمی‌باشد، یعنی نماز کلید کارنامه وسرمآیه اصلی محسوب می‌گردد و بقای بهره نیز بدون اصل سرمآیه امکان پذیر نمی‌باشد. بنابراین، هرگاه نمازها را از دست داد تمامی کردارهایش بى‌ارزش‌اند.

جای تعجب است در کافر بودن کسی تردید داشت که بر ترک نماز اصرار می‌ورزد وبه هنگام اجرای حد قتلش نیز که در پیش چشم مردم پرتو شمشیر را بر گردنش می‌بیند از وی درخواست توبه می‌شود ولی همچنان بر کردار خویش پایدار است. کسانی که معتقد به کفر ترک کننده نماز نیستند ومی گویند فرد مزبور مؤمن محسوب شده واحکام میت بر وی اجرا می‌شود و یا می‌گویند: ایمان او بسان ایمان جبریل و میکائیل است، آیا در تکفیر نکردن کسی که کتاب و سنت و اجماع صحابه دال بر کفرش می‌باشد، شرم نمی‌کنند؟ [۴۴۶].

از توضیحات گذشته به این نتیجه می‌رسیم که: شافعی / معتقد به عدم کفر ترک کننده نماز از روی سستی و تنبلی است، حال آنکه دلایلی از کتاب، سنت و اجماع صحابه دال بر کفر وی هستند و وظیفه هر انسان مسلمانی این است که پایبند نصوص صحیح شریعت بوده ونسبت به هیچ‌یک از ائمه ـ هر اندازه بلند پآیه باشد ـ تعصب نورزد، به ویژه اگر وی در زمره کسانی بوده که راجع به تقلید از او هشدار داده باشد، چنانکه پیشتر به گفته وی (هرگاه حدیث صحیحی یافت شد که با مذهبم تعارض داشت، آن حدیث مذهب من است)، اشاره شد.

[۴۴۳] نیل الاوطار۱/۳۷۶. [۴۴۴] تعظیم قدر الصلاة۲/۹۶۷ـ۹۶۹. [۴۴۵] همان۲/۹۷۱. [۴۴۶] الصلاة ابن القیم۶۲ـ۶۳.