مسافرت دوم امام به عراق.
امام شافعی برای بار دوم در سال ۱۹۵ رهسپار عراق شود اما این سفر با سفر قبلی تفاوت داشت چون این بار آزادانه و بدون اجبار وارد بغداد میشود ولی سفر اول در زنجیر و برای محاکمه بود، این بار قبل از خودش آوازه و شهرتش توسط استادان محدث و بزرگی چون احمد بن حنبل و اسحاق بن راهویه و عبدالرحمان بن مهدی در بغداد پیچیده بود، با پخش خبر قدوم امام به بغداد، مردم به استقبال او شتافتند و بزرگان و عالمان دیگررا فراموش کردند.
بیهقی با سند خودش از ابی ثور روایت میکند که وقتی امام شافعی وارد بغداد شد حسین کرابسی که از اهل رأی بود و با هم اختلاف داشتیم پیش من آمد و گفت: یکی از اصحاب حدیث آمده بیا تا پیشش برویم و او را مسخره کنیم.
ابی ثور میگوید: رفتیم تا پیش او رسیدیم، حسین در مواردی از او سؤال پرسید، امام شافعی /مدام در جواب میفرمود: خدا و رسول صچنین فرمودهاند این عبارت را آنقدر به کار برد تا ما را وادار کرد که بدعت خود را ترک کنیم و استاد را مقتدای خود قرار دهیم.
احمد بن حنبل که قبلاً با امام ملاقات کرده بود به دیدار او شتافت، پیش او نشست و علم و فقه را از او یاد گرفت تا اینکه میفرماید: پیروان حدیث توسط طرفداران ابو حنیفه شکست خورده بودند تا شافعی پا به عرصه گذاشت ـ او در مورد قرآن و سنت از همه عالمتر بود ـ و پیروان ابو حنیفه را به زمین زد، امام شافعی همیشه در مورد حدیث تلاش میکرد و به کم قناعت نمیفرمود.
حسن بن محمد زعفرانی میگوید: یاران حدیث در خواب بودند تا شافعی سر رسید و همه را بیدار کرد.
ابرهیم حربی /میگوید: امام شافعی در حالی وارد بغداد شود که در مسجد جامعه غربی بیست حلقهی تدریس به سرپرستی اهل رأی وجود داشت ، جمعه بعد از قدوم شافعی از آن تعداد تنها سه یا چهار حلقه باقی ماند.
امام شافعی میان ماندن در عراق یا برگشتن به مکه متردد بود، حسن بن محمد زعفران میگوید: امام در سال ۱۹۵ هجری وارد عراق شود دو سال در میان ما ماند سپس دوباره به مکه بازگشت و بعد از آن در سال ۱۹۸ برای بار سوم به عراق بازگشت و بعد از چند ماه رهسپار مصر شود [۴۱].
[۴۱] توالی التأسیس ۷۲