مهمترین شاگردان امام
۱ـ ربیع بن سلیمان بن عبدالجبار بن کامل ابو محمد مرادی، امام و محدث و فقیه و بزرگ و سرشناس بود، یکی از شاگردان مصری و مؤذن و دوست امام شافعی است، ناقل علم ایشان و بزرگ مؤذنین مسجد جامع فسطاط و مرجع عالمان معاصر خودش بوده. در سال ۱۷۴ هجری چشم به جهان گشود و در سال ۲۷۰ به دیدار حق شتافته.
روایت شده که امام شافعی در مورد ایشان گفته: اگر امکان داشت که علم مانند غذا به حلقوم انسان انداخته شود با تو چنین میکردم و همچنین گفته: ربیع راوی کتابههای من است [۶۸].
۲ـ ابو ابراهیم اسماعیل بن یحیی بن اسماعیل بن عمرو بن مسلم مزنی مصری، امام و علامه بود، علم زهد و تقوی را به امت اسلام یاد داد، در سال ۱۷۵ هجری نزد شافعی زانوی تلمذ زد و در سال ۲۶۴ هجری به ملکوت اعلی پیوست.
با تالیف مختصرش در فقه شافعی و شرحهای که بر آن نگاشت بلاد اسلامی را پر کرد به گونهای که در مورد آن کتاب گفته شوده: باید نسخهای از مختصر مزنی همراه جهیزیهی هر دختر خانمی باشد.
شافعی میفرماید: مزنی یاور مذهب من است.
ذهبی میگوید: عمرو بن تمیم مکی میگفت: از محمد بن اسماعیل ترمذی شنیدم که میگفت: از مزنی شنیدم که میفرمود: هر کس معتقد نباشد که خداوند با تمام صفاتش بر روی عرش استقرار یافته توحید پروردگار را به جایی نیاورده است.
گفتم: مانند چه صفاتی؟
گفت: مانند سمیع و بصیر و علیم.
۳ـ ابو عبدالله محمد بن عبدالله بن عبدالحکم بن اعین بن لیث ابو عبدالله مصری، شیخ الاسلام و فقیه و عالم دیار مصر زمان مزنی بود در سال ۱۸۲ هجری دیده به جهان گشود.
امام شافعی در حالی که محمد بن عبدالله سوار بر اسبی بود به او خیره شود و گفت: دوست داشتم که هزار دینار بدهکار میبودم و نمیتوانستم آنرا بپردازم ولی پسری مثل او میداشتم. میگویند: میان ابن لیث و بویطی بر جانشینی امام در حلقه تدریس اختلاف رخ داد، ابن لیث نگران شود و مذهب شافعی را رها کرد و به مذهب مالک گروید [۶۹].
۴ـ ابو یعقوب یوسف بن یحیی مصری بویطی، امام و علامه و بزرگ فقهاء و دوست امام شافعی بود مدت زیادی ملازم و همراه ایشان و در هر سفری همقطار امام بودند. در علم امام و در زهد الگو بود، زاهد و متقی و روحانی و شب زنده دار و مدام ذکر بود، خودش را بر فقه وقف کرده بود.
شافعی در مورد او میفرماید: میان دوستانم از بویطی داناتر نیست. دچار فتنه و آشوب خلق قرآن شود و آتش آن بویطی را هم سوزاند ولی جوان مردانه در مقابل این بلا صبر پیشه کرد تا آخرین لحظه در زندان به ملکوت اعلی پیوست.
ربیع بن سلیمان میگوید: بویطی همیشه ذکر و یاد خدا را زیر لبهایش زمزمه میکرد و تا حالا کسی را ندیدم که مانند ایشان به قرآن استناد کند، او را در غل و زنجیر و سوار بر قاطری دیدم که وزنه چهل کیلوای بدان آویزان کرده بودند، با این حال دردناک میفرمود: خداوند همه مخلوقات را با کلمه «کن» آفرید، اگر «کن» مخلوق باشد، مثل این است که مخلوقی توسط مخلوق دیگر آفریده شده باشد. اگر مرا پیش واثق ببرند این را اثبات و تأیید میکنم و در همین غل و زنجیرها جان میدهم تا لاحقین متوجه شوند که گروهی برای این موضوع در غل و زنجیر جان باختند.
بویطی /در سال ۲۳۱ هجری در زندان بغداد دست و پا بسته دار فانی را وداع گفت [۷۰].
به جز این بزرگان افراد دیگری نزد شافعی زانوی تلمذ زدهاند که ما به همین مقدار اکتفاء میکنیم [۷۱].
[۶۸] السیر ۱۲/۵۸۷ [۶۹] السیر ۱۲/۴۹۲. [۷۰] السیر ۱۲/۵۸. [۷۱] مناقب بیهقی ۲/۳۲۴ و تهذیب الکمال ۱/۱۱۶۱.