دلایل وارده در سنت:
۱ ـ جابرسمیگوید: از پیامبر خداصشنیدم میفرمود: «ان بین الرجل وبین الشرك والکفر ترك الصلاة» [۴۱۹]«حد فاصل میان انسان وشرک وکفر ترک نماز است».
۲ ـ بریده بن حصیب اسلمی روایت میکند: از پیامبر خداصشنیدم میفرمود: «العهد الذي بیننا وبینهم الصلاة فمن ترکها فقد کفر» [۴۲۰]«پیمانی که میان ما و مشرکین وجود دارد نماز است پس هرکه آن را ترک نماید به صفوف کافران میپیوندد».
۳ ـ از عبدالله بن عمرو بن عاصسروایت شده که روزی پیامبر خداصاز نماز بحث به میان آورد وفرمود: «من حافظ علیها کانت له نورا وبرهانا ونجاة یوم القیامة، ومن لـم یحافظ علیها لـم تکن له نورا ولا برهانا ولا نجاة وکان یوم القیامة مع قارون وفرعون وهامان وابي بن خلف» [۴۲۱]«هرکه بر آن پافشاری نماید موجب نور، دلیل و نجات وی در قیامت خواهد شد، وهرکه بر آن مواظبت نکند در روز آخرت برای وی نور، دلیل و نجات نخواهد بود و به خیل قارون، فرعون، هامان و ابی بن خلف میپیوندد».
ابن القیم در شرح این حدیث میگوید: علت آنکه پیامبر خدا اشاره به چهار نفر مزبور میکند این است که چون آنان سردمداران کفر و گمراهی بودند و نکتهای ظریف نیز در لابلای این تشبیه نهفته است وآن اینکه: یا اموال و دارایی، یا فرمانروایی، یا ریاست و یا تجارت و بازرگانی انسان را از مواظبت برانجام نماز باز میدارد پس اگر دارایی دنیا موجب دوری جستن از نماز شد با قارون، اگر فرمانروایی موجب پرهیز از آن باشد با فرعون، اگر ریاست باعث آن شد با هامان و اگر هم تجارت و بازرگانی موجب گشت با ابی بن خلف محشور میگردد [۴۲۲].
۴ ـ معاذبن جبلسازپیامبر خداصنقل مینماید: «رأس الأمر الأسلام وعموده الصلاة وذروة سنامه الجهاد في سبیل الله» [۴۲۳]«اساس همه کارها اسلام، ستون اسلام نماز و اوج آن جهاد است».
حدیث این نکته را میرساند که جایگاه نماز در اسلام به ستون چادر میماند، همانگونه که چادر با سقوط ستون فرو میریزد ساختمان اسلام نیز با سقوط نماز فرو میریزد. ابن القیم میگوید: امام احمد هم اینگونه استدلال کردهاند.
۵ ـ انس بن مالک سمیگوید: پیامبر خداصفرمود: «من صلی صلاتنا واستقبل قبلتنا واکل ذبیحتنا فذالك الـمسلم له ذمة الله وذمة رسوله فلا تخفروا الله في ذمته». [۴۲۴]ترجمه: «هرکه نماز ما را به جای آورد، رو به قبله ما بایستد وحیوان سربریده مان را بخورد، همان مسلمانی به شمار میآید که تحت مراقبت و پیمان خداوند قرار میگیرد، پس پیمان منعقده با خدا را نشکنید».
ازحدیث بالا چنین برداشت میشود که: هرانسانی با وجود سه شرط مزبور به جمع مسلمانان پیوسته و بدون آنها مسلمان محسوب نمیشود و اینکه کسی رو به قبله نماز نگذارد مؤمن نیست، پس وای به او اگر نماز را به کلی ترک نماید.
۶ ـ محجن بن ادرع اسلمیسمیگوید: روزی خدمت پیامبرصبودم اذان گفته شد، پیامبر برای ادای نماز برخواست و رفت، سپس برگشت و من همچنان نشسته بودم، فرمود: «ما منعك ان تصلي الست برجل مسلم؟» «چه چیزی مانع شد نماز بخوانی مگر مسلمان نیستی؟»/ من هم گفتم: بله مسلمانم ولی همراه خانوادهام نماز خواندهام، سپس فرمود: «إذا جئت فصل مع الناس وإن کنت قد صلیت» [۴۲۵]«هرگاه به میان مردم رفتید نماز بخوان گرچه قبلا نیز نماز گذارده باشی».
بنابراین، پیامبر خدا مرز میان مسلمان و کافر را نماز قرار دادهاست واگر مسلمان بودن بافقدان نماز نیز تحقق مییافت، خطاب به یک شخص نماز نگذار نمیفرمود: مگر مسلمان نیستی.
این عده دلایل بسیار دیگری نیز دارند ولی ما جهت به درازا نکشیدن بحث تنها به موارد مزبور اشاره کردیم [۴۲۶].
[۴۱۹] الایمان ابن ابی شیبه۴۴، صحیح مسلم۱/۸۸، ترمذی۴/۱۲۵و تعظیم قدرالصلاة مروزی۲/۸۷۳. [۴۲۰] صحیح ترمذی۴/۱۲۶ و میگوید از نوع احادیث حسن صحیح غریب است، مسند احمد۵/۳۴۶، الایمان ابن ابی شیبه۴۶و تعظیم قد رالصلاة۲/۸۷۷. [۴۲۱] مسند احمد۲/۱۶۹، ابن حبان۲۵۴، هیثمی درالمجمع۱/۲۹۲ آن را به طبرانی درالکبیر والاوسط نسبت میدهد و راویان احمد مورد اعتماد هستند و منذری درالترغیب ۱/۳۶۸ میگوید: سندش جید است. [۴۲۲] الصلاة ابن القیم ۴۶ـ۴۷. [۴۲۳] ترمذی در کتاب الایمان ۴/۱۲۴روایت کرده و میکوید از نوع احادیث حسن صحیح است، سنن ابن ماجه ۳۹۷۳، مسند احمد۵/۲۳۱ و ابن القیم در مختصر الصلاة ۴۷ـ۴۸ میگوید حدیثی صحیح است. [۴۲۴] بخاری روایت کرده است. فتح الباری۱/۴۹۶. [۴۲۵] امام احمددر مسند۴/۳۴ و ۳۳۸ و نسائی ۲/۱۱۲ روایت کردهاند و حاکم ۱/۲۴۴ نیز آن را صحیح دانسته است. [۴۲۶] تعظیم قدر الصلاة۲/۸۷۳ و ۸۹۲ والصلاة ابن القیم ۴۵ـ۵۰.