روش امام شافعی در اثبات عقیده

فهرست کتاب

صفت دوم: استواء

صفت دوم: استواء

صفت فعلی خداوند است که در هفت آیه قرآن بیان شده است:

۱ـ ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ[الأعراف: ۵۴]. «در حقیقت پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش [جهاندارى] استیلا یافت».

۲ـ ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۖ مَا مِن شَفِيعٍ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ إِذۡنِهِۦ[یونس: ۳]. «پروردگار شما آن خدایى است که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید سپس بر عرش استیلا یافت کار [آفرینش] را تدبیر مى‏کند هیچ شفاعت کننده‏اى، جز با اذن او نیست».

۳ـ ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي رَفَعَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَيۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَاۖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ كُلّٞ يَجۡرِي لِأَجَلٖ مُّسَمّٗى[الرعد: ۲].

«خدا [همان] کسى است که آسمانها را بدون ستونهایى که آنها را ببینید برافراشت آنگاه بر عرش استیلا یافت و خورشید و ماه را رام گردانید هر کدام براى مدتى معین به سیر خود ادامه مى‏دهند».

۴ـ ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥[طه: ۵].

«خداى رحمان که بر عرش استیلا یافته است».

۵ـ ﴿ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَسۡ‍َٔلۡ بِهِۦ خَبِيرٗا ٥٩[الفرقان: ۵۹].

«همان کسى که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش روز آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت رحمتگر عام [اوست] در باره وى از خبره‏اى بپرس [که مى‏داند]».

۶ ـ ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَيۡنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ مَا لَكُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَلِيّٖ وَلَا شَفِيعٍۚ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ٤[السجدة: ۴].

«خدا کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است در شش روز [شش دوران‏] آفرید آنگاه بر عرش [قدرت] استیلا یافت هیچ سرپرست و شفاعت کننده‏اى براى شما جز او نیست؛ آیا متذکّر نمى‏شوید؟!».

۷- ﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ يَعۡلَمُ مَا يَلِجُ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا يَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا يَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا يَعۡرُجُ فِيهَاۖ وَهُوَ مَعَكُمۡ أَيۡنَ مَا كُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ ٤[الحدید: ۴]. «اوست آن کس که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید آنگاه بر عرش استیلا یافت آنچه در زمین درآید و آنچه از آن برآید و آنچه در آن بالارود [همه را] مى‏داند و هر کجا باشید او با شماست و خدا به هر چه مى‏کنید بیناست».

همه آیات دال بر این هستند که خداوند بعد از آفریدن زمین و آسمان بر عرش مستقر شد به گونه‌ای که شایسته ذات اقدسش باشد.

احادیث فراوانی از حضرت صروایت شده‌اند که مفهوم آیات گذشته را تأیید می‌کنند:

۱ـ حدیث ابی هریره از پیامبر صکه می‌فرماید: «ان الله لـمـا قضی الخلق کتب عنده في الکتاب وهو عنده فوق عرشه ان رحمتي سبقت غضبي» [۶۷۰].

«وقتی که خداوند آفریدن آسمانها و زمین را به پایان رساند در کتابی نزد خود بر روی عرش نوشت ـ و هنوز هم نزد خودش بر روی عرش قرار دارد ـ رحمت من بر خشمم پیشی گرفته است».

۲ـ حدیث ابی هریره از رسول خدا صکه می‌فرماید: «إِنَّ فِي الْجَنَّةِ مِائَةَ دَرَجَةٍ أَعَدَّهَا اللَّهُ لِلْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِهِ كُلُّ دَرَجَتَيْنِ مَا بَيْنَهُمَا كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ فَإِذَا سَأَلْتُمُ اللَّهَ فَسَلُوهُ الْفِرْدَوْسَ فَإِنَّهُ أَوْسَطُ الْجَنَّةِ وَأَعْلَى الْجَنَّةِ وَفَوْقَهُ عَرْشُ الرَّحْمَنِ وَمِنْهُ تَفَجَّرُ أَنْهَارُ الْجَنَّةِ» [۶۷۱].

در بهشت صد جایگاه وجود دارد که خداوند آنها را برای مجاهدین مهیا فرموده است، میان هر درجه به اندازه بین آسمان و زمین است اگر از خدا چیزی خواستید، فردوس را بطلبید چون وسط بهشت است و از همه جا بهشت بلند‌تر است و بالای آن عرش پروردگار قرار گرفته و همه سرچشمه‌های بهشت از آنجا می‌چوشند.

امام ابن خزیمه در تعلیقی بر این حدیث می‌فرماید: حدیث صراحتاً بیان می‌کند که عرش بالای بهشت قرار دارد و در آیات دیگر ثابت شده که خداوند بر روی عرش قرار گرفته، پس خداوند ما بالای عرش بالای بهشت هستند [۶۷۲].

احادیث فراوانی در این مورد روایت شده‌اند [۶۷۳].

اهل سنت و جماعت به این نصوص ایمان دارند و ظاهر آنها را پذیرفته‌اند هر چند استوای شایسته ذات پروردگار اعتقاد دارند.

ابن خزیمه / می‌فرماید: ما به خبر ایمان داریم. و ایمان داریم که پروردگار ما بر روی عرش است و کلام خدا را تبدیل نمی‌کنیم و تنها سخنی بر زبان می‌آوریم که به ما خبر داده شده.

ما کلام را مانند معطله تبدیل نمی‌کنیم که استوا را از معنی خود منحرف می‌کنند مانند یهود که لفظ حطة را به حنطة تغییر داده‌اند [۶۷۴].

سلف اجماع دارند که خداوند بر عرش استوا فرموده و هیچ عملی از او پوشیده نیست، آثاری که از اصحاب و تابعین در اثبات این مورد روایت شده قابل شمارش نیست.

مثلاً از ابن مسعود سروایت شده که فرموده: عرش بر روی آب است و خداوند بالای عرش و هیچ چیزی از اعمال ما بر او پوشیده و پنهان نیست [۶۷۵].

یا امام بیهقی با سندش از اوزاعی روایت می‌کند: ما همه اعتقاد داریم که خداوند بر روی عرش قرار دارد و به ظاهر روایت در مورد صفات ایمان داریم [۶۷۶].

یکی از مشهور ترین روایت در این باب روایت از امام مالک است که در پاسخ مردی از آیه:﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥[طه: ۵]. فرمود: استواء خدا معقول است اما کیفیت آن مجهول و پرسش از آن بدعت است و تو که از آن می‌پرسی مرد خوبی نیستید [۶۷۷].

ابن تیمیه می‌فرماید: قول کردن به قرار گرفتن خداوند بر روی عرش مورد اتفاق همه پیامبران است، در هر کتابی که بر پیامبران نازل فرموده بیان گردیده است و سلف این امت هم از هر گروهی که باشند بر آن اتفاق دارند [۶۷۸].

سلف صالح ـ رحمهم الله ـ در تفسیر استواء چهار عبارت به کار برده‌اند:

۱ـ علو (بلند مکانی).

۲ـ ارتفاع.

۳ـ صعود.

۴ـ استقرار.

ابن قیم /می‌فرماید: فلهم عبارات علیها اربــــــــعقد حصلت للفارس الطــــعانوهی استقر وقد وکذالك ارتـع الذي ما فیه من نــــــکرانو کذلك قد صعد الذی هم رابـــعوابو عبیده صاحب الشیبانییختار هذا القول فی تفســـــــــیرهادری من الجهمـــــی بالقرآن آنها در مورد بلندی مکان خداوند چهار عبارت دارند که با آنها نیزه برای سواره نظام درست می‌شود، عبارات استقر و علی و ارتفع هستند که ارتفع مخالفان فراوانی دارد، و همچنین صعد عبارت چهارمی آنها است که ابو عبیده دوست حسن شیبانی این نظریه را در تفسیریش برگزیده، ابو عبیده از جهمیان دانا‌تر به قرآن است [۶۷۹].

همه اینها مذهب و دیدگاه سلف صالح را در مورد ایمان به صفات خداوند بیان می‌کند و همچنین اعتقاد آنها را در مورد صفات همانگونه که شایسته ذات پروردگار است آشکار می‌نماید، نه اینکه این الفاظ، خوشک و بى‌معنی هستند همانطور که بعضی چنین گمان کرده‌اند و آنرا مذهب سلف تلقی می‌کنند در حالی که چیزی از مذهب سلف نمی‌دانند، مذهب سلف در بابی و دیدگاه آنان در باب دیگر است.

خلاصه اینکه سلف صالح به بلند مکانی خداوند و استوای ایشان بر عرش به گونه‌ای که شایسته حی منان باشد ایمان دارند.

امام ذهبی در این مورد می‌فرماید: شیخ الاسلام ابو حسن هکاری و حافظ ابو محمد مقدسی با دو اسناد که به ابی ثوره و ابی شعیب بر می‌گردد و هر دو نفر از امام محمد بن ادریس شافعی /یاور سنت روایت می‌کنند که امام فرموده: دیدگاه من و افرادی که من آنها را دیده ام مانند سفیان ثوری و مالک و دیگران این است که به شهادتین اقرار می‌نمایند و اعتقاد دارند که خداوند بر روی عرشش قرار گرفته و هر طور بخواهد به دنیا نزدیک می‌شود یا بر آسمان پایین می‌آید..... سپس امام سایر اعتقادات اهل سنت را ذکر می‌کند [۶۸۰].

ابن تیمیه /می‌فرماید: امام شافعی /در مورد خلافت ابی بکر فرموده: خلافت ابوبکر حق بود و خداوند در آسمان بدان قضاوت نمود و دلها را بر آن جمع کرد.

سپس ابن تیمیه می‌فرماید: اگر در این مورد تنها جملات امام شافعی /جمع آوری شود حق باب اداء شده و نیازمند سخن کسی دیگر نخواهیم بود [۶۸۱].

امام شافعی /در این مورد به حدیث معاویه استدلال فرموده است که معاویه می‌فرماید: «ثم أطلعت غنيمة ترعاها جارية لي قبل أحد والجوانية، فوجدت الذئب قد أصاب منها شاة، وأنا رجل من بني آدم آسف كما يأسفون، فصككتها صكة، ثم انصرفت إلى رسول الله ص،فأخبرته فعظم ذلك علي، قال: فقلت يا رسول الله، أفلا أعتقها؟ قال: بلى إيتني بها. قال: فجئت بها رسول الله ص،فقال لها: «أين الله؟» قالت: الله في السمـاء. قال: «من أنا ؟» فقالت: أنت رسول الله. قال: إنها مؤمنة فأعتقها».

«می گوید: جاریه‌ای داشتم که کنار کوه احد و اطرافش گوسفندانم را می‌چراند. روزی اطلاع پیدا کردم که گرگ یکی از گوسفندانم را ربوده بود من هم آدم بودم و از این کار خیلی نگران شدم و سیلی به او زدم و پیش پیامبر صرفتم و داستان را برای او تعریف کردم، پیامبر صکارم را نکوهش نمود، گفتم: ای رسول خدا او را آزاد کنم؟

فرمود: او را پیش من بیاور.

آمد و پیامبر صخطاب به او فرمود: خدا کجا است؟

گفت: در آسمان.

فرمود: من کیستم؟

گفت: رسول خدا. پیامبر صفرمود: آزادش کن مؤمن است.

پیامبر صبه ایمانش حکم می‌کند وقتی که اقرار کرد خداوند در آسمان است و صفت بلند مکانی خداوند را شناخت» [۶۸۲].

بیهقی /بعد از ذکر ادله بر استواء خداوند و استقرار ایشان بر عرش می‌فرماید: آثار فراوانی در این مورد از سلف صالح روایت شده است و امام شافعی /هم پرچم دار و راه رو این طرز تفکر است [۶۸۳].

این بعضی از نصوصی است راجع به اعتقاد امام شافعی /و اینکه ایشان به همه صفات خداوند که بدان متصف هستند و یا رسول صبدان خبر داده‌اند اعتقاد دارد و از مذهب سلف صالح پیروی فرموده است، یعنی امام شافعی /به صفاتی همچون علو و استواء ایمان داشته.

[۶۷۰] بخاری کتاب توحید باب کان عرشه علی الماء ۶/۲۷۰۰ و مسلم کتاب التوبة باب سعة رحمة الله ۴/۲۱۰۷. [۶۷۱] بخاری کتاب توحید باب کان عرشه علی الماء ۶/۲۷۰۰. [۶۷۲] التوحید ۱/۲۴۱. [۶۷۳] التوحید ابن خزیمه ۱/۲۳۱ و اجتماع الجیوش الاسلامیة ۴۸ و مختصر العلو ۸۱. [۶۷۴] التوحید ابن خزیمه ۱/۲۳۳. [۶۷۵] ذهبی در العلو می‌فرماید: عبدالله بن احمد در السنة و ابوبکر بن منذر و ابو احمد عسال آنرا روایت کرده‌اند. [۶۷۶] الاسماء والصفات ۵۱۵ و مجموع فتاوی ۵/۳۹. [۶۷۷] شرح اصول اعتقاد اهل سنت ۳/۳۹۸ و عقیدة السلف صابونی ۱۷. ابن عبد البر در التمهید ۷/۱۳۸ و ابن ابی‌زید قیروانی در رساله خود و ذهبی در العلو ۱۰۳ آنرا روایت کرده‌اند. به اجتماع الجیوش الاسلامیة ۷۵ نگاه کنید. [۶۷۸] نقض التأسیس ۲/۹. [۶۷۹] النونیه بشرح الهراسی ۱/ ۲۱۵. [۶۸۰] مختصر العلو ۱۷۶ و الجیوش الاسلامیة ۹۴. [۶۸۱] مجموع الفتاوی ۵/۱۳۹ و الاثر فی العقیدة الحافظ مقدسی ۴۷ و اجتماع الجیوش الاسلامیة ۹۵ [۶۸۲] الام ۵/۲۸۰ و مجموع فتاوی ۵/۱۹۲ و صواعق المحرقه ۴/۱۳۰ و مناقب بیهقی ۱/۳۹۴. [۶۸۳] الاسماء و الصفات ۵۱۷ و به فتح الباری ۱۳/۴۰۷ نگاه کنید.