روش امام شافعی در اثبات عقیده

فهرست کتاب

دیدگاه امام شافعی پیرامون گناهان کبیره غیر از شرک:

دیدگاه امام شافعی پیرامون گناهان کبیره غیر از شرک:

شافعی معتقد است: گناهکار اهل قبله در چارچوب خواست واراده خدا است، یا عذابش می‌دهد و یا وی را مورد بخشش قرار می‌دهد.ایشان دراین باره می‌گوید: هرکه در میدان نبرد فرار نماید نه برای تاکتیک جنگی و یا پیوستن به گروهی، می‌ترسم ـ مگر در صورت مغفرت الهی ـ گرفتار خشم و عذاب خدا گردد [۳۹۹].

راجع به کسیکه عورت نامحرمی را نگاه کرده و یا ازروی عمد شهادتی را تغییر نماید، می‌گوید: مرتکب گناه گشته است مگر اینکه خدا وی را ببخشاید [۴۰۰].

درباره تفاوت میان عقد نکاح شرعی وزنا که فاقد احترام و اهمیت دینی است می‌گوید: و آن بدین خاطر است که خدا از عقد نکاح راضی و بدان دستور داده‌است، بنابراین، نباید احترام و اهمیت چیزی که از چنان جایگاهی برخوردار است بسان چیزی باشد که در حق وی حدشرعی تعیین نموده وعذاب دوزخ را برایش مقرر کرده است [۴۰۱].

شافعی در وصیت خویش می‌فرماید: خداوند آخرت را برای پاداش و مجازات کردارهای خوب و بد دنیا قرار داده‌است [۴۰۲].

ایشان این عقیده خود را بر پآیه نصوصی از کتاب و سنت بنیان نهاده‌اند، وی در تفسیر آیه:﴿وَإِن طَآئِفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٱقۡتَتَلُواْ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَٰتِلُواْ ٱلَّتِي تَبۡغِي حَتَّىٰ تَفِيٓءَ إِلَىٰٓ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ فَإِن فَآءَتۡ فَأَصۡلِحُواْ بَيۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوٓاْۖ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ[الحجرات: ۹]. ترجمه: «و اگر دو طایفه از مؤمنان با هم جنگیدند میان آنها صلح نمایید و اگر [باز] یکى از آن دو گروه بر دیگرى تعدى کرد با آن [طایفه‏اى] که تعدى مى‏کند بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد پس اگر باز گشت میان آنها دادگرانه سازش دهید و عدالت کنید که خدا عادلان را دوست مى‏دارد»، می‌گوید: خداوند در این آیه به موضوع قتال دوگروه ازمسلمانان می‌پردازد که هریک از آنها از عقد پیمان صلح سرباز می‌زنند وایشان را مؤمن نامیده و تلاش برای ایجاد صلح و آشتی میانشان را دستور داده‌است. از این رو وظیفه تک تک مؤمنان در حین وقوع جنگ و خون‌ریزی میان مسلمانان این است که نه تنها به حمایت یکی از طرفین برنخیزند که در پی ایجاد صلح وبرادری نیز باشند، و لذا معتقدم نباید پیش از فراخوانی و دعوت به صلح و آشتی علیه تجاوزکاران هم به توطئه و دسیسه چینی پرداخت، زیرا چنانکه خدا دستور می‌دهد باید امام مسلمانان ایشان را فراخواند.خداوند جنگ و مبارزه علیه تجاوزکاران (اهل بغی) را که مسلمان نامیده می‌شوند، دستور می‌فرماید تا به چارچوب دین و شریعت الهی برگردند. هرگاه از بغی و سرکشی دست برداشتند نباید وارد میدان نبرد با ایشان شد چون مبارزه با آنان را تنها در حین امتناع و سرکشی جایز دانسته است [۴۰۳].

شافعی/باسند خویش از عبادة بن صامت نقل می‌نماید که: «کنا مع رسول الله صفی مجلس فقال: بایعوني علی ان لا تشرکوا بالله شیئا وقرأ علیهم الآیة [۴۰۴]وقال: فمن وفي منکم فأجره علی الله ومن أصاب من ذالك شیئا فعوقب به فهو کفارة له ومن أصاب من ذالك شیئا فستره الله فهو الی الله ان شاء غفرله وان شاء عذبه» [۴۰۵]. «ما در مجلسی خدمت پیامبر خدا بودیم که فرمود: برمواردی که در آیه ذکر شده با من بیعت نمایید و فرمود: پس هرکس بدانها عمل کرد پاداشش برعهده خدا است و هرکه یکی از آنها را مرتکب گشت و علیه وی اقامه حد شد کفاره گناهش محسوب می‌گردد و هرکس نیز گناهی را انجام داد و خداوند پنهانش نمود، سرنوشتش به ایشان موکول می‌گردد، اگر خواست مورد مغفرتش قرار می‌دهد وگرنه گرفتار عذابش می‌نماید».

شافعی می‌گوید: در زمینه حدود، روشنتر از این حدیث را ندیده‌ام [۴۰۶].

وی در ادامه می‌گوید: از پیامبر خداصروایت شده که: «وما یدریك لعل الحدود نزلت کفارة للذنوب» [۴۰۷]«توچه می‌دانی شاید حدود بخاطر کفاره گناهان مقرر شده باشند». این هم شبیه حدیث پیشین است گرچه حدیث اول روشنتر می‌باشد. حدیث دیگری در این زمینه از پیامبر خداصنقل شده که: «من اصاب منکم من هذه القاذورات شیئا فلیستتر بسترالله فانه من یُبد لَنَا صفحته نقم علیه کتاب الله عزوجل» [۴۰۸]«هرکه یکی از این آلودگیهای اخلاقی را مرتکب شد باید آن را با پوشش خدا پنهان نماید زیرا هرکس پرده از روی کارهایش بردارد کتاب خدا از او بیزار و متنفر خواهد شد».

شافعی می‌گوید: روایت شده: ابوبکر و عمر در زمان پیامبر خدا مردی را که حدی بر وی واجب گشته بود، دستور دادند تا گناهش را پنهان نماید [۴۰۹]. بنابراین، ما دوست داریم کسیکه مرتکب گناه موجب حد گشته خود را پنهان نماید، تقوای الهی داشته و اقدام به انجام دوباره آن نکند، چون خداوند توبه پذیر است و بازگشت مخلصانه را از بندگانش می‌پذیرد [۴۱۰].

شافعی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه اگر یک نفر مسلمان مشرکین اهل جنگ را از اسرار و تدابیر جنگی مسلمانان مطلع ساخت، آیا این گناه موجب حلال بودن خونش می‌گردد؟، فرمود: خون هیچ مسلمانی جز درصورت ارتکاب قتل، زنا یا صدور کفری آشکار که بر آن نیز پایدار شود، حلال نمی‌باشد. این هم به معنای تجویز اطلاع از اسرار مسلمانان با تایید کفر نیست که هرچه دلش خواست در زمینه تضعیف قدرت و آسیب وارد کردن به مسلمانان انجام دهد [۴۱۱]. آنگاه به ایراد دلیل بر آن پرداخته و روایت علی بن ابی طالبسرا به عنوان شاهد ذکر می‌کند که: (پیامبر خدا من و زبیر را مامور کرد و فرمود: تاسرزمین"روضةخاخ" بروید که در آنجا زنی هست و نامه‌ای همراه دارد، ما نیز سوار بر پشت اسبانمان به آنجا رفتیم تا به آن زن رسیدیم و گفتیم: نامه را دربیار. گفت: نامه‌ای همراه ندارم. گفتیم: یا نامه را دربیار و یا لبسهایت را دورانداز که در نهایت نامه را از میان موهای بافته شده‌اش بیرون آورد، ما نیز آن را پیش پیامبر بردیم که محتوایش نامه‌ای از حاطب بن ابی‌بلتعه به گروهی از مشرکان مکه بود و پاره‌ای از تدابیر و اسرار پیامبر را به ایشان خبر داده بود. پیامبر فرمود: ای حاطب! این چه کاری چیست؟ در پاسخ گفت: عجله نکن ای پیامبر خدا! من همپیمان قریشیان بودم و این مهاجران نیز که در خدمت شما هستند ارتباط خویشاوندی با ایشان دارند و بدین وسیله از دست قریش در امان می‌مانند ولی من ازچنین ارتباطی با ایشان برخوردار نیستم و لذا به قصد دست یافتن به جایگاهی نزد آنان این اقدام را انجام داده‌ام، قسم به خدا ازروی تردید در دین و یا تایید کفر نبوده است. پیامبر فرمود: همانا او راست می‌گوید. عمر گفت: ای پیامبر خدا اجازه بفرما تا گردن این منافق را بزنم، فرمود: نه او در جنگ بدر حضور داشته است و چه می‌دانی شاید خداوند به جنگاوران غزوه بدر گفته باشد: هرچه دلتان می‌خواهد انجام دهید که من شمارا مورد عفو و بخشش قرار داده‌ام .علی می‌گوید: سپس این آیه فرود آمد که:﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِيَآءَ[الـممتحنة: ۱]. ترجمه: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگیرید...».

خلاصه کلام اینکه: امام شافعی /بر این باور است که: انسان مسلمان با ارتکاب گناه کبیره از دایره اسلام خارج نمی‌گردد، اگر راه توبه را درپیش گرفت خداوند نیز به سوی او برمی‌گردد، اگرعلیه وی اقامه حد شد کفاره گناهش به شمار می‌آید و اگر هم در حال اصرار و ادامه آن ازدنیا رفت عاقبت وسرانجام کارش به خدای رحمان واگذار می‌شود یا وی را می‌بخشاید و یا عذابش می‌دهد ولی درصورت گرفتار شدن به آتش دوزخ درآن ماندگار نخواهد بود [۴۱۲].

[۳۹۹] الام۴/۱۶۹و مناقب الشافعی بیهقی۱/۴۲۸. [۴۰۰] مناقب الشافعی۱/۴۲۹. [۴۰۱] همان۱/۴۲۹ و الام۵/۱۵۴. [۴۰۲] الام۴/۱۲۲و مناقب الشافعی۱/۴۲۹. [۴۰۳] الام۴/۲۱۴، مناقب الشافعی ۱/۴۴۵ و احکام القرآن بیهقی۱/۲۸۹. [۴۰۴] یعنی آیه۱۲سوره ممتحنه که می‌فرماید:﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ إِذَا جَآءَكَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ يُبَايِعۡنَكَ عَلَىٰٓ أَن لَّا يُشۡرِكۡنَ بِٱللَّهِ شَيۡ‍ٔٗا وَلَا يَسۡرِقۡنَ وَلَا يَزۡنِينَوَلَا يَقۡتُلۡنَ أَوۡلَٰدَهُنَّ وَلَا يَأۡتِينَ بِبُهۡتَٰنٖ يَفۡتَرِينَهُۥ بَيۡنَ أَيۡدِيهِنَّ وَأَرۡجُلِهِنَّ وَلَا يَعۡصِينَكَ فِي مَعۡرُوفٖ فَبَايِعۡهُنَّ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُنَّ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ[الممتحنة: ۱۲]. [۴۰۵] صحیح بخاری۱/۶۴و مسند شافعی۱/۱۵. [۴۰۶] الام۶/۱۳۸، مناقب البیهقی۱/۴۲۷ و صحیح ترمذی۲/۴۴۸. [۴۰۷] شاید این همان حدثی باشد که حاکم (۲/۱۴) از ابوهریره روایت کرده است و در آن آمده: (وما ادریك لعل الحدود کفارات لاهلها ام لا) و درباره آن می‌گوید: صحیح است و شرایط بخاری و مسلم در آن تحقق یافته و ذهبی نیز با آن موافقت کرده است. بیهقی نیز در سنن خود (۸/۳۲۹) روایتش کرده است. [۴۰۸] حاکم در مستدرک خود (۴/۳۸۳) از ابن عمر روایت کرده و می‌گوید بر اساس شرایط مسلم و بخاری صحیح می‌باشد و ذهبی نیز با وی موافقت کرده است.سلسلة احادیث الصحیحة حدیث شماره ۶۶۳. [۴۰۹] تحفة الاحوذی۴/۷۱۶. [۴۱۰] الام۶/۱۳۸. [۴۱۱] الام۴/۲۴۹ و احکام القرآن بیهقی۲/۴۷. [۴۱۲] حدیث بالا را بخاری۸/۶۳۳ و مسلم روایت نموده‌اند. برای آگاهی بیشتر از این موضوع این کتابها را مطالعه بفرمایید: تفسیر طبری ۲۸/۵۸، الام ۴/۲۴۹ـ۲۵۰ و احکام القرآن بیهقی۲/۴۶ـ۴۷.