انسان بین مادیگری و اسلام

فهرست کتاب

جامعه‌ و اخلاق‌

جامعه‌ و اخلاق‌

جامعه‌ و اخلاق‌ و رسوم‌ و آداب‌، آنها «نگهبانانی‌» هستند که‌ همیشه‌ در کمین‌ فردند، تا به‌ او حمله‌ آور شده‌ وی‌ را تحت‌قدرت‌ خویش‌ درآورده‌ مطیع‌ اراده‌ و خواست‌ خود نمایند و فرد از طرف‌ خود، همیشه‌ متمایل‌ به‌ شکستن‌ این‌ قدرت‌است‌، منتهی‌ وقتی‌ که‌ امنیت‌ داشت‌، آشکارا به‌ این‌ کار می‌پردازد و اگر از عاقبت‌ بد و پایان‌کار بترسد، دست‌ به‌ حیله‌می‌زند. فروید به‌ صراحت‌ نمی‌گوید که‌ جامعه‌ و اخلاق‌ و آداب‌ و رسول‌ چیزهای‌ پستی‌ هستند که‌ باید نابود شوند تافرد به‌ نعمت‌ سعادت‌ برسد و آماده‌ تحقق‌ بخشیدن‌ به‌ شخصیت‌ و لذات‌ خود شود!!، ولی‌ او هنگامی‌ که‌ به‌ شمامی‌گوید: «به‌ این‌ آدم‌ سفیه‌ و کم‌ عقل‌ نگاه‌ کنیدو به‌ این‌ مریض‌ مبتلا به‌ هیستری‌ و به‌ این‌ مبتلای‌ به‌ صرع‌ و غشوه‌ بنگریدو در این‌ دیوانه‌ای‌ که‌ هیچ‌ نقصی‌ در کارها و وظایف‌ او وجود ندارد و در این‌ مجرمی‌ که‌ به‌ محکمه‌ قضایی‌ کشیده‌ شده‌، دقیق‌ شوید. آنها همه‌ قربانیان‌ جامعه‌ و رسوم‌ و آداب‌، و قربانیانان‌ فشارها و ظلم‌های‌ وارده‌ بر ضمیرند!.

آنان‌ قربانی‌ این‌ موانعی‌ هستند که‌ در راه‌ فرد نهاده‌ و غرایز او را سرکوفته‌ و واپس‌ می‌زنند و از این‌ راه‌ شخصیت‌ وی‌ را درهم‌ شکسته‌ فعالیتش‌ را راکد می‌کنند...».

او هنگامی‌ که‌ این‌ سخن‌ را می‌گوید، به‌ شما الهام‌ می‌بخشد! :روشی‌ که‌ مانع‌ پیدایش‌ این‌ عقده‌های‌ روانی‌ و اضطرابهای‌عصبی‌ است‌، آن‌است‌ که‌ این‌ پرده‌ها و موانع‌ مضر را برداشته‌ و مشاعری‌ را که‌ در زندانهای‌ تقلید زندانی‌اند، آزاد نماییدصحیح‌ است‌ که‌ او همانطوری‌ که‌ در کتاب‌ «اگو واید» The ego and The id تصریح‌ می‌کند، پس‌ از آنکه‌ انتقادشدیدی‌ متوجّه‌ آن‌ نمود بالاخره‌ ناگزیر شد به‌ وجود چیزی‌ که‌ آن‌را مشاعر عالی‌ انسانی‌ می‌نامند و عبارت‌ از دین‌ واخلاق‌ و حس‌ اجتماعی‌ است‌ اعتراف‌ نماید، ولی‌ او همچنان‌ اصرار می‌ورزد که‌ همه‌ آنها ناشی‌ از فشار و سرکوفتگی‌انگیزه‌های‌ فطری‌ تجسم‌ یافته‌ در عقده‌ اودیپ‌ است‌! بنابراین‌ گاهی‌ ممکن‌ است‌ شما تصور کنید که‌ فروید به‌ عمل‌سرکوبی‌ و واپس‌ زدن‌ غرایز توجّه‌ کرده‌ می‌گوید که‌ آنها تنها وسیله‌ تسامی‌ و ارتفاع‌ معنوی‌ و یک‌ نیازمندی‌ بشری‌ است‌که‌ انسانیت‌ از آن‌ بی‌نیاز نمی‌باشد و به‌ تسامی‌ معنوی‌ چنین‌ می‌نگرد که‌ آن‌ یک‌ امتیازی‌ است‌ که‌ اختصاص‌ به‌ انسان‌داده‌ شد، تا از سطح‌ حیوانات‌ بالاتر برود، ولی‌ او شما را در این‌ پندار غلط‌ باقی‌ نمی‌گذارد.

به‌ صراحت‌ کامل‌ مأموریت‌ ابدی‌ خود را در آلوده‌ کردن‌ بشریت‌ و زشت‌ نمودن‌ هر مفهوم‌ و معنی‌ زیبا و جمیل‌ انجام‌می‌دهد.

در کتاب‌: (Three Contributions to the sexual Theory)[٣٤]. صفحۀ‌ ٨٢ تحت‌ عنوان‌ «تسامی‌» می‌گوید: «اماسومین‌ نوع‌ انحراف‌ (طبعاً جنسی‌) هنگامی‌ که‌ نیروی‌ شهوانی‌ صادره‌ از منابع‌ جنسی‌ فردی‌ در میدان‌های‌ دیگری[٣٥]. قرار بگیرد و از آن‌ در این‌ میدان‌ها استفاده‌ شود، نتیجتاً عمل‌ «تسامی‌» را بوجود می‌آورد. و همچنین‌ او هنگامی‌ که‌ درصفحه‌ ٨٥ همین‌ کتاب‌ عقیده‌اش‌ را درباره‌ «تعارض‌ و ناسازگاری‌ که‌ میان‌ تمدن‌ و رشد آزاد نیروی‌ جنسی‌ برقرار است‌» شرح‌ می‌دهد. از این‌ روشن‌تر سخن‌ می‌گوید... و اگر تصریح‌ بیشتری‌ می‌خواهید او در کتاب‌ The ego and id صفحه‌٨٠ می‌گوید: «اخلاق‌ حتی‌ در درجه‌ طبیعی‌ و معمولی‌ آن‌، با علامت‌ سختگیری‌ و قساوت‌ مشخص‌ می‌شود»!.

[٣٤]- ترجمه‌ ا.ا. بریل‌ چاپ‌ سال‌ ١٩١٠.

[٣٥]- یعنی‌ غیر از میدان‌ جنسی‌! (مؤلف‌).