راه حیوانی
اگر این افراد «تهییج شده و برانگیخته» برای تبدیل اوضاع ستمکارانهای که در جامعه سخت و دردناکی که در آن زندگیمیکنند و تصحیح آن به نحوی که بر حقوق قانونی و مشروع فرد ستم نشود (و بدون اینکه در تقدیس فرد تاحدی کهجامعه را به صورت خرافهای درآورد. مبالغه نمایند) به پا میخاستند و این کارها را انجام میدادند، انقلاب آنانمعقول و مورد قبول بود.
و یا اگر جامعه و اخلاق و دین و رسوم و آداب (به معنی عام و وسیع آن) واقعاً منافی با طبیعت بشر، یا حقایقروانشانسی میشد و آنان آن را به کناری نهاده و به بایگانی تاریخ میسپردند، حق داشتند، ولی چه کسی میگوید کهچنین کاری صحیح است؟ از گرفتار خود فروید در فصل «ارزشهای برتر» اثبات میکنیم که این صحیح نیست.
تمایل به آزادی از هر قیدو اغراق در لذّتهای جسمانی، همان عاملی است که به مردم غرب الهام نمود که این خرافه راتصدیق کنند، زیرا تصدیق آن، آن را از سرزنش وجدان و احساس جرم، هنگامی که این اعمال حیوانی خالص رامرتکب میشوند، آسوده میکند، آنگاه یکبار دیگر خود را گول میزنند و گمان میکنند که اینکارها را بهخاطر اینکهمتمدن باشند! انجام دادهاند.
و در اینجا: در شرق، اشخاصی طوطیوار، از آنان پیروی کرده و میگویند: بیایید دین و آداب و اخلاق خود را در همبشکنید تا چیزی از تمدن متمدنین را دریابید!.
ولی بدانید که این مغالطه بزرگی در برابر همه حقایق زندگی و روح بشر است. مغالطهای که جهان را به سوی حیوانیتخالص کشانید، در صورتی که بشر عذر حیوان را ندارد و مانند او از احتیاطها و استحکامات غریزی که زندگی برایمحدود نمودن غرایز و فعالیتهای آن بدو بخشید، تا آن را از نابودی و نیستی حفظ نماید، برخوردار نیست.
حیوان به اقتضای محدودیتهای طبیعی و غریزی، دارای فعالیت جنسی محدود و معینی است، ولی انسانی کهخالقش به وی کرامت بخشید و او را بلندپایه گردانید و اختیارش را بدست خودش داد، امروز در سیر وارونه وقهقرائی، در لجنزاری فرورفته که بعضی انواع حیوانات هم از آن شرم دارند!...