میان فرد و جامعه جدایی نمیافتد و هرگز پیمانشان از هم گسسته نگردد.
درست مانند دایرهای که تمام نقاط آن هم، مبداء دایره به شمار میروند و هم انتهای آن. در پیرامون دایره نقطهایممتاز وجود ندارد که مدعی شود و برای خود بگوید که من به تنهایی مبداء هستم و یا منتها. مادام که صورت صحیحدایره محفوظ است، تمام نقطههایی که روی محیطش قرارگرفته بطور یکسان دارای این دو صفت میباشند، ولیهمین که آن را شکستیم، نقطهها از هم متمایز و پراکنده میشوند و مبداء و نهایت یا نخستین و آخرین، پیدا میشوند، اما در این صورت، دیگر دایره مرده است!.
همینگونه در اجتماع نیز فردی را نمیتوان بنام عضو مستقل، از میان سایرین جدا کرد. زیرا هماننظری را که او دربارهدیگران دارد، آنها نیز نسبت به او دارند. ولی اساس جامعه را چون شکستیم و نظامش متلاشی شد دیگر در این صورتهرچه بگویید ممکن است!.