انسان بین مادیگری و اسلام

فهرست کتاب

آمیزش‌ زن‌ و مرد

آمیزش‌ زن‌ و مرد

چون‌ دو جنس‌ مخالف‌ نسبت‌ به‌ هم‌ تمایل‌ شدیدی‌ دارند و این‌ تمایل‌ از سرشت‌ آنان‌ ناشی‌ گردیده‌، ناچار باید به‌گونه‌ای‌ با هم‌ آمیزش‌ کنند. انسان‌ در آمیزش‌های‌ جنسی‌ باید تابع‌ یکی‌ از این‌ دو حالت‌ باشد: یا تمام‌ زنان‌ به‌ نحوی‌ دراختیار تمام‌ مردها قرار گیرند، و یا آنکه‌ یک‌ زن‌ به‌ یک‌ مرد، و یک‌ مرد به‌ یک‌ زن‌ مختص‌ گردد[٧١].

اسلام‌ ـ و تمام‌ ادیان‌ ـ حالت‌ دوم‌ را برگزیده‌اند. ولی‌ دنیای‌ غرب‌ دوست‌ دارد که‌ اوضاع‌ را در جامعه‌ خود به‌ حالت‌اول‌ برگرداند. اکنون‌ باید ببینیم‌ کدام‌ یک‌ از این‌ دو حالت‌ بیشتر با طبع‌ بشر سازگار بوده‌ مصالح‌ وی‌ را تأمین‌ می‌کند؟

نخست‌ درباره‌ اوضاع‌ غرب‌ بحث‌ می‌کنیم‌، ولی‌ نه‌ از نظر جنبه‌های‌ اخلاقی‌، زیرا روانشناسان‌ از اینگونه‌ مباحث‌ بدشان‌می‌آید. از این‌ رو ما فقط‌ از نظر بحث‌ پسیکولوژی‌ به‌ این‌ موضوع‌ خواهیم‌ نگریست‌.

هنگامی‌ که‌ دنیای‌ غرب‌ به‌ هرج‌ و مرج‌ جنسی‌ روی‌ آورد، می‌خواست‌ از قیود خشک‌ آیین‌ مسیحیت‌ خود را رها کند.آیینی‌ که‌ انگیزه‌های‌ فطری‌ را سرکوب‌ می‌کرد و حتی‌ درباره‌ منافع‌ و مصالح‌ انسان‌ نیز سنگ‌ مخالفت‌ می‌افکند.

اینان‌ گمان‌ برده‌اند که‌ اینگونه‌ آزادی‌ بلاشرط‌، هرگونه‌ اشکال‌ جنسی‌ را حل‌ می‌کند. ولی‌ هر روز که‌ این‌ تمدن‌ براساس‌مادیات‌ رو به‌ تکامل‌ می‌رود، مشکلات‌ امور جنسی‌ در اجتماعشان‌ افزونتر می‌گردد.

اکنون‌ غرب‌ مربی‌ بشر گردیده‌ می‌خواهد با اعطای‌ آزادی‌ نامحدود، او را از واپس‌زدگی‌ احساسات‌ نجات‌ بخشد. به‌دختر و پسر می‌گوید: به‌ همه‌ جا می‌توانید برای‌ ارضای‌ تمایلات‌ شهوی‌ خود بروید، دیگر کسی‌ از وجدان‌ خود یا ازاجتماع‌ و حکومت‌ و یا از خدا نباید شرم‌ کند و بدانید هرچه‌ می‌کنید کاری‌ پسندیده‌ و خوبست‌.

مردم‌ نیز به‌ لذّت‌ و عیش‌ پرداختند... سپس‌ دنیا در انتظار این‌ معجزه‌ شد که‌ روزی‌ غریزه‌های‌ گرسنه‌ سیر شوند وبدن‌های‌ پرهیجان‌ به‌ آرامش‌ گرایند و در نتیجه‌، زندگی‌ و جامعه‌ انسان‌ها آرامش‌ و بهبودی‌ یابد. ولی‌ آیا واقعاً چنین‌معجزه‌ای‌ بوقوع‌ پیوست‌؟

در جواب‌ این‌ پرسش‌، باید سخنان‌ غرض‌آلود طرفین‌ را کنار زد و تنها در متن‌ جریان‌ روز مطالعه‌ کرد. به‌ چگونگی‌اوضاع‌ در آمریکا نظر می‌افکنیم‌. چه‌ آمریکا اول‌ اجرای‌ تمایلات‌ جنسی‌ را تا آخرین‌ حد امکان‌ تجویز کرده‌، و ثانیاً دربخش‌ آمارگیری‌ و ارزیابی‌ امور اجتماعی‌، این‌ کشور اهمیت‌ بسزایی‌ دارد.

ابتدا مردم‌ و سپس‌ دانشمندان‌ تصور کردند که‌ آزادی‌ در شهوات‌، آتش‌ غریزه‌ را خاموش‌ می‌کند، غافل‌ از اینکه‌ غریزه‌دارای‌ این‌ خاصیت‌ است‌ که‌ هیچگاه‌ نباید سیر شود و هر اندازه‌ که‌ بیشتر به‌ او بخورانند آزش‌ افزونتر می‌گردد.

غریزه‌ باید همیشه‌ گرسنه‌ و تقاضامند بماند تا زندگی‌ بچرخد. از سوی‌ دیگر حکمت‌ اقتضا نموده‌ که‌ این‌ گرسنگی‌طوری‌ نباشد که‌ یکسره‌ تمام‌ زندگی‌ را قبضه‌ کند، چه‌ در این‌ صورت‌ زندگی‌ جهنمی‌ خواهد بود طاقت‌فرسا. پس‌زندگی‌ شامل‌ دو بخش‌ گردیده‌، بخشی‌ گرسنگی‌ است‌ و بخش‌ دیگر سیری‌ که‌ در آن‌ انسان‌ به‌ تهیه‌ خوراک‌ برای‌لحظات‌ گرسنگی‌ می‌پردازد. این‌ ساده‌ترین‌ شکل‌ زندگی‌ است‌ که‌ بسیار شبیه‌ به‌ زندگی‌ سایر حیوانات‌ می‌باشد.

اما شیوه‌ تکامل‌ هرگز بشر را در این‌ حد متوقف‌ نساخت‌. بلکه‌ قدم‌ به‌ قدم‌ او را به‌ «اصلاح‌» وسایل‌ زندگی‌ و تنظیم‌ امورمعاش‌ پیش‌ برد. همان‌طور که‌ در جسم‌ انسان‌ اصلاحات‌ مهمی‌ پدید آمد، یعنی‌ توانست‌ حرف‌ بزند، روی‌ دو پا بایستدو ستون‌ فقراتش‌ را راست‌ نگاه‌ دارد و راه‌ برود... همچنین‌ در روان‌ وی‌ نیز دگرگونیهای‌ مهمی‌ به‌ مقتضای‌ تکامل‌ پدیدآمد. انسان‌ موفق‌ گردید که‌ با تنظیم‌ و اصلاح‌ وسایل‌ زندگی‌ غرایز خود را بهتر اشباع‌ کند. آنگاه‌ عواطف‌ واحساسات‌جدیدی‌ پیدا شد که‌ بشر با الهام‌ از غریزه‌، آنها را پایه‌ فنون‌ مختلف‌ و تمدنهای‌ گوناگونی‌ قرارد اد.

[٧١]- دانشمندان‌ جامعه‌شناسی‌ درباره‌ روابط‌ زن‌ و مرد پنج‌ نوع‌ علاقه‌ بیان‌ کرده‌اند: ١ـ اشتراک‌ جنس‌ زن‌ و مرد ٢ـ چند زن‌ و چند شوهر ٣ـ یک‌ زن‌ و چند شوهر٤ـ یک‌ شوهر و چند زن‌ ٥ـ یک‌ زن‌ و یک‌ شوهر. ولی‌ ما در بحث‌ خود فقط‌ دو نوع‌ از آن‌ یعنی‌ حالت‌ اول‌ و پنجم‌ را که‌ اشتراک‌ یا انحصار مطلقست‌ را ایرادکرده‌ایم‌. م‌