هدف اسلام
هدف بزرگ اسلام ایجاد توازن و تعادل در روح فرد است و در نتیجه، منجر به ایجاد توازن و تعادل در جامعه میشود که پساز آن در حدود امکان به ایجاد تعادل در همه انسانیت منجر خواهد شد.
وسیله اسلام در این راه، این است که انسان را با رشته و پیوند تعالی و صعود، مربوط کند تا او را در ایجاد موازنه در ثقلی کهوی را به سوی امور مادی میکشاند، یاری کند، ولی این نیرو در جذب وی به تعالی، کار را به مرحلهای نمیرساند کهرشتههای اتصال وی را بگسلد و ارتباط آدمی را با زمین و امور مادی قطع نماید، زیرا در این صورت توازن مورد نظر را ازدست خواهد داد.
اسلام از فقدان موازنه کراهت دارد، هرچند فرد در اثر بهمخوردن موازنه، به طرف بالا و جنبه تعالی گرایش پیدا کند. زیرااسلام در راه هدفهای عالی زندگی کوشش دارد... هدفهایی که بدون پذیرش و استجابت انگیزههای مادی، تحقق پیدانمیکند.
اسلام به تمام معنی میکوشد و این کار را هدف خود قرارداده است که وسایل عملی کردن و راه بهرهبرداری از انگیزههایانسانی را پاک و اصلاح کند و آن را به شکلی درآورد که زندگی به تمام معنی بلندی پیدا کند و بصورت زیبا و شایسته کرامتیکه خداوند برای انسان قرارداده است. جلوهگر شود.
از این جهت پیغمبر اسلام ص میفرماید: «لا رهبانیة في الاسلام» «در اسلام رهبانیت نیست».
رهبانیت، از نظر پیروان آن، تعالی بخشیدن به زندگی با دروی از انگیزههای جسمی و مادی، و تطهیر روی برای شایستگیورود در ملکوت خداوند است. ولی این رهبانیت: در نظر اسلام یک اختلال و عدم تعادل است که هدفهای زندگی راتعطیل کرده از کار میاندازد و فرد را در راه هدف ــ هر چند لطیف و مقدس رنج و عذاب میدهد.
بنابراین، روش رهبانیت، نسبت به فرد و جامعه و زندگی عدالت را رعایت نمیکند.
و از اینجا، اینگونه روشن میشود که اسلام، برای همآهنگ کردن هدفهای زندگی و ضروریات جامعه و انگیزههای فرد، میکوشد، بدون این که هدفی بر هدف دیگر طغیان نماید و مصلحتی بر مصلحت دیگر ترجیح پیدا کند، تا همه در سیر موافقو همآهنگی قرار گیرند و در پایان این سیر، سعادت تا سرحد ممکن، در کره زمین، تحقق بیابد.