انسان بین مادیگری و اسلام

فهرست کتاب

مقررات‌ کیفری‌ اسلام‌

مقررات‌ کیفری‌ اسلام‌

ملاحظه‌ کردید هر‌یک از این‌ جرایم‌ که‌ از سوی‌ فرد سرزند تجاوزی‌ علیه‌ جامعه‌ تحقق‌ یافته‌ است‌، و کسی‌ منکر نیست‌که‌ اجتماع‌ باید از حقوق‌ خود دفاع‌ کند و با برطرف‌ ساختن‌ موجبات‌ فساد، امنیت‌ و آرامش‌ پدید آورد.

ولی‌ بسیاری‌ از «متمدنین‌» غربی‌ و سپس‌ جمعی‌ از «روشنفکران‌» ما که‌ به‌ تقلید آنان‌ پرداخته‌اند، می‌گویند: قوانین‌کیفری‌ اسلام‌ نوعی‌ بربریت‌ است‌ و شایسته‌ انسان‌ در این‌ عصر تمدن‌ نمی‌باشد.

عصر تمدن‌! آری‌، در این‌ عصر مرگ‌ و نابودی‌ دسته‌جمعی‌ به‌ وسیله‌ بمب‌های‌ اتمی‌ و هیدروژنی‌ تأمین‌ شده‌ و زن‌ ومرد و کوچک‌ و بزرگ‌ و خوب‌ و بد همه‌ در یک‌ لحظه‌ با خاک‌ یکسان‌ می‌شوند!!.

ایشان‌ می‌گویند: علایم‌ بربریت‌ و ارتجاع‌ در اسلام‌ اینست‌ که‌ شخصیت‌ فردی‌ در آن‌ پایمال‌ گردیده‌ و مثلاً با حکم‌اعدام‌ و بریدن‌ دست‌ دزد اهانت‌ به‌ انسان‌ شده‌ است‌.

از این‌ فرشتگان‌ پاک‌ سرشت‌! نمی‌پرسیم‌ که‌ بمب‌های‌ هیروشیما و ناکازاکی‌ چه‌ بود[٦٩]؟! و نمی‌پرسیم‌ اردوگاههای‌کار اجباری‌ و بازداشت‌ انسان‌های‌ بسیار در میان‌ برف‌های‌ سیبیری‌ و لیست‌ تصفیه‌های‌ سالانه‌ که‌ صدها و بلکه‌ هزاران‌نفر را به‌ نابودی‌ می‌کشاند، چیست‌؟!و نمی‌پرسیدم‌ سیاهانی‌ که‌ با شما در دیانت‌ مسیحی‌ همکیش‌اند و خودشان‌ هم‌انسان‌ می‌باشند برای‌ چه‌ باید آنقدر لگد بخورند تا جانشان‌ به‌ سختی‌ درآید. آیا این‌ بینوایان‌ گناهی‌ جز این‌ دارند که‌ باچهره‌ سیاه‌ «زندگی‌» می‌کنند؟

ما درباره‌ این‌ امور پرسشی‌ از آنان‌ نداریم‌، چرا که‌ آنان‌ بی‌شرمی‌ را به‌ نهایت‌ رسانده‌اند و حتی‌ از خود نیز خجالت‌نمی‌کشند و هرگز احساس‌ گناه‌ نمی‌کنند. ما فقط‌ می‌گوییم‌: تاکنون‌ در روی‌ کره‌ زمین‌، در شرق‌ و غرب‌، نظامی‌ نیامده‌ که‌به‌ اندازه‌ اسلام‌ برای‌ فرد احترام‌ و اهمیت‌ قایل‌ شده‌ باشد. اسلام‌ نظامی‌ است‌ که‌ جامعه‌ را در صورت‌ محروم‌ ساختن‌فرد از حقوق‌ زندگی‌، به‌ شدت‌ مورد بازخواست‌ قرار می‌دهد. اسلام‌ حتی‌ به‌ فرد اجازه‌ داده‌ که‌ برای‌ احقاق‌ حق‌ خودعلیه‌ جامعه‌ بجنگد و اگر کشته‌ شد شهید مرده‌ و جامعه‌ باید «دیه‌» او را به‌ بازماندگانش‌ بپردازد. اما اگر همین‌ شخص‌ درضمن‌ مبارزه‌، کسی‌ را کشت‌ مدیون‌ نیست‌. پیغمبر فرمود:

«اگر در جامعه‌ مردی‌ از گرسنگی‌ بمیرد، خدا آن‌ جامعه‌ را به‌ حال‌ خود واگذارد و رحمتش‌ را از مردم‌ آن‌ برگیرد».

ابن‌ حزم‌ که‌ از فقهای‌ بزرگ‌ است‌، از حدیث‌ فوق‌ چنین‌ استنباط‌ کرده‌ که‌ اگر شخصی‌ در محله‌ای‌ از گرسنگی‌ بمیرد، اهل‌ آن‌ محل‌ باید دیه‌ اورا بپردازند.

غربی‌ها از مقررات‌ جزایی‌ اسلام‌ ابراز انزجار می‌کنند، چه‌ گمان‌ کرده‌اند که‌ در حکومت‌ اسلامی‌ نیز مانند کشورهای‌خودشان‌ بیست‌ و چهار ساعته‌ مقررات‌ جزایی‌ در سطحی‌ گسترده‌ اجرا می‌شود.

از همه‌ اینها مهمتر، اسلام‌ تنها از نظر جامعه‌ به‌ جرم‌ نمی‌نگرد، بلکه‌ ترازو را به‌ گونه‌ای‌ قرار داهد که‌ گناه‌ را از نظر خودمجرم‌ نیز ارزیابی‌ می‌کند.

برای‌ اثبات‌ این‌ موضوع‌ به‌ دو حادثه‌ که‌ در زمان‌ «عمر» رخ‌ داد، استدلال‌ می‌کنیم‌.

«عمر» کسی‌ نبود که‌ در اجرای‌ کیفرهای‌ اسلامی‌ او را سهل‌انگار بپنداریم‌. با این‌ حال‌ می‌بینیم‌ که‌ وی‌ در سال‌ قطحی‌مجازات‌ دزدی‌ را متوقف‌ می‌سازد، چه‌ گرسنگی‌ عامل‌ ایجاد شبهه‌ای‌ است‌ که‌ اجرای‌ حدود را متوقف‌ می‌گرداند.

اما حادثه‌ دوم‌ که‌ مطلب‌ ما را صریحتر بیان‌ می‌کند آنست‌ که‌ روزی‌ به‌ عمر گفتند: یکی‌ از غلامان‌ «ابن‌حاطب‌» شترمردی‌ از قبیله‌ «مزینه‌» را دزدیده‌ است‌. عمر غلام‌ را احضار کرد و پس‌ از شنیدن‌ اقرار از زبان‌ خود او به‌ «کثیربن‌الصلت‌» دستور اجرای‌ کیفرش‌ را داد. عمر ناگ‌هان‌ از رأی‌ خود برگشت‌ و مجازات‌ غلام‌ را لغو کرد. سپس‌ به‌ اطرافیانش‌ چنین‌گفت‌: قسم‌ به‌ خدا اگر مطمئن‌ نبودم‌ که‌ شما از غلامان‌ خود به‌ زور کار می‌کشید و آنها را در گرسنگی‌ قرار می‌دهید، بدون‌ هیچ‌ درنگی‌ آنان‌ را هنگام‌ ارتکاب‌ جرم‌. مجازات‌ می‌کردم‌. سپس‌ رو به‌ ابن‌حاطب‌ کرد و گفت‌: اگر بر غلام‌ توحدی‌ جاری‌ نکردم‌ خرسند مباش‌، زیرا در عوض‌ خودت‌ را تنبیه‌ خواهم‌ نمود. آنگاه‌ از مرد مزنی‌ پرسید قیمت‌ شترت‌چقدر بود؟ مرد جواب‌ داد: چهارصد درهم‌! عمر به‌ ابن‌حاطب‌ گفت‌: اکنون‌ برو و هشتصد درهم‌ به‌ او بپرداز.

این‌ دو جریان‌ تاریخی‌ گواهی‌ می‌دهد که‌ حاکم‌ اسلامی‌ قوانین‌ کیفری‌ را هنگامی‌ اجرا می‌کند که‌ شرایط‌ جامعه‌ زمینه‌وقوع‌ جرم‌ را پدید نیاورده‌ باشد. پیغمبر فرمود:

«شبهه‌ها، اجرای‌ حدود را متوقف‌ می‌کنند».

و این‌ اصلی‌ است‌ که‌ باید در اجرای‌ قوانین‌ کیفری‌ آن‌را کاملاً رعایت‌ کرد.

آیا بالاتر از این‌ می‌توان‌ درباره‌ فرد تبهکار مهربانی‌ و نرمش‌ رواداشت‌؟

[٦٩]- درماه‌ آگوست‌ سال‌ ١٩٤٥ یک‌ هواپیما برفراز خاک‌ ژاپن‌ به‌ پرواز درآمد و پس‌ از آنکه‌ روی‌ «هیروشیما» رسید، بمب‌ بسیار کوچکی‌ که‌ قدرت‌ انفجار٢٠٠٠٠ تن‌ بود، برفراز آن‌ رها کرد پس‌ از ٤٥ ثانیه‌ بمب‌ منفجر شد و ٧٨١٥٠ نفر بلافاصله‌ به‌ هلاکت‌ رسیدند، در نهم‌ آگوست‌ نظیر این‌ بمب‌ روی‌ شهر«ناکازاکی‌» پرتاب‌ شد که‌ ٣٦٠٠٠٠ نفر از ساکنین‌ آن‌ یکجا جان‌ سپردند، در اثر این‌ جنایت‌ فجیع‌ بالاخره‌ ژاپن‌ مجبور شد که‌ در روز دهم‌ اگوست‌ بدون‌ قید وشرط‌ تسلیم‌ گردد.م‌.