انسان بین مادیگری و اسلام

فهرست کتاب

زنا و بی‌عفتی‌:

زنا و بی‌عفتی‌:

زنا از تحریم‌ غریزه‌ جنسی‌ برمی‌خیزد. این‌ غریزه‌ لحظه‌ای‌ آرام‌ ندارد و همیشه‌ انسان‌ را به‌ گناه‌ دعوت‌ می‌کند. اسلام‌برای‌ اصلاح‌ آن‌، راه‌های‌ مختلفی‌ پیش‌پای‌ ما نهاده‌ است‌.

نخست‌ از راه‌ تربیت‌، ما را نیرومند و با اراده‌ بارمی‌آورد، به‌گونه‌ای‌ که‌ بتوانیم‌ به‌ آسانی‌ تمایلات‌ خود را بدون‌واپس‌زدگی‌ و هیجانات‌ روحی‌ و عصبی‌، کنترل‌ کنیم‌. در این‌باره‌، سخن‌ در گذشته‌ بسیار گفتیم‌.

دوم‌: اسلام‌ جامعه‌ را براساس‌ پاکی‌ و فضیلت‌ بنا می‌کند. در چنین‌ اجتماعی‌ خودآراییها و خودنماییهای‌ شهوت‌انگیز، عکس‌های‌ برهنه‌، برنامه‌های‌ تحریک‌آمیز رادیویی‌ و تلویزیونی‌ و فیلمهای‌ سینمایی‌ ضدعفت‌ عمومی‌، وجود نخواهدداشت‌. چه‌ این‌ امور آتش‌ غریزه‌ را دامن‌ می‌زنند و انسان‌ را به‌ گستاخی‌ و دیوانگی‌ در ارتکاب‌ جرایم‌ سوق‌ می‌دهند. دراسلام‌ برای‌ دختر و پسر، کارهای‌ مناسبی‌ درنظر گرفته‌ شده‌ که‌ سرگرم‌ شدن‌ با آنها نمی‌گذارد نیروهای‌ شهوت‌ بر روی‌هم‌ متراکم‌ گردد.

اسلام‌ طبیعت‌ بشر را به‌ خوبی‌ شناخته‌ که‌ جوان‌ را امر به‌ ازدواج‌ کرده‌ و با تمام‌ وسایل‌ کوشیده‌ تا وی‌ به‌ این‌ کار تشویق‌شود. حتی‌ به‌ دولت‌ اسلامی‌ گفته‌ است‌ اگر جوانی‌ نتوانست‌ مخارج‌ ازدواج‌ خود را تأمین‌ کند، باید هزینه‌ عروسی‌ او راتأمین‌ کند.

با وجود این‌ پیشگیریهای‌ علمی‌ و تربیتی‌، دیگر برای‌ زنا هیچگونه‌ مجوزی‌ در جامعه‌ اسلامی‌ باقی‌ نمی‌ماند.

قضیه‌ مهمتر که‌ همواره‌ مد نظر اسلام‌ بوده‌ این‌است‌ که‌ دشواری‌ اثبات‌ زنا و مجازات‌ شهود «ناقص‌ العدد» یا «ناقص‌الشهاده‌»، سبب‌ آن‌ می‌گردد که‌ سخن‌ از گناه‌ کمتر به‌ میان‌ آید. سهولت‌ در تکرار ذکر زشتیها خود باعث‌ کم‌ شدن‌قبح‌ آنها از نظر مردم‌ است‌. اما وقتی‌ که‌ مردم‌ نتوانند اخبار زنا را به‌ آسانی‌ نقل‌ کنند، این‌ جرم‌ همچنان‌ رعب‌آور و دشواردر گوشه‌ اذهان‌ خواهد ماند و از نظر روانی‌ این‌ خود یک‌ شیوه‌ منفی‌ برای‌ جلوگیری‌ از انتشار زناست‌ که‌ اسلام‌ اتخاذکرده‌ است‌.

کسی‌ که‌ گناهی‌ مرتکب‌ شده‌ و خدا آن‌را از انظار خلق‌ پوشانیده‌، بنا به‌ دستور پیغمبر ص او حق‌ ندارد که‌ گناه‌ خود رابرای‌ دیگری‌ تعریف‌ کند.

بنابراین‌، مجازات‌ زنا فقط‌ درباره‌ شخص‌ افسار گسیخته‌ای‌ جاری‌ می‌شود که‌ آن‌ قدر وقیح‌ بوده‌اند که‌ چهار نفر مردرهگذر، گناهش‌ را دیده‌ باشند. رهگذر می‌گویم‌ زیرا که‌ تجسس‌ و از بالای‌ دیوار به‌ خانه‌ها نگریستن‌ در قرآن‌ ممنوع‌گردیده‌ است‌. چنین‌ شخصی‌ در واقع‌ مرتکب‌ دو گناه‌ گردیده‌ است‌، یکی‌ آنکه‌ در برابر تحریک‌ غریزه‌ خود را باخته‌، ودیگر آنکه‌ به‌ مقررات‌ اجتماعی‌ پوزخند اهانت‌آمیزی‌ زده‌ است‌. این‌ شخص‌ لیاقت‌ هیچگونه‌ ترحم‌ و دلسوزی‌ نخواهدداشت‌، و قرآن‌ هم‌ می‌گوید:

«در موقع‌ کیفر دلتان‌ بحال‌ ایشان‌ رقت‌ نیاورد».

کسی‌ که‌ با حفظ‌ احترام‌ نسبت‌ به‌ آداب‌ اجتماعی‌ و مخفیانه‌! مرتکب‌ گناه‌ می‌شود، به‌ مراتب‌ زیانش‌ کمتر است‌. چه‌گناه‌ را میان‌ مردم‌ شیوع‌ نداده‌ و جمعی‌ را به‌ تقلید از عمل‌ ناهنجار خود وانداشته‌ است‌. او فقط‌ خود می‌داند و خدای‌خود، یا پشیمان‌ می‌شود و توبه‌ می‌کند و یا در گمراهی‌ خویش‌ آنقدر می‌ماند که‌ بالاخره‌ او هم‌ افسار خود را گسیخته‌ وچوب‌ مجازات‌ و کیفر را می‌خورد!.

گاهی‌ زنا دامن‌ اشخاص‌ متأهل‌ را می‌آلاید، یعنی‌ آنانی‌ که‌ زن‌ یا شوهر دارند. این‌ جماعت‌ دیگر دارای‌ هیچ‌ عذری‌نیستند، چه‌ ازدواج‌ سدیست‌ که‌ طغیان‌ شهوت‌ را می‌شکند، لذا آنان‌ را به‌ شدیدترین‌ وضعی‌ کیفر می‌کنند. باز اگر زن‌شوهردار یا مردی‌ عیال‌دار بی‌عفتی‌ کند، بلافاصله‌ آنان‌ را مجازات‌ نمی‌کنند. بلکه‌ باید کاملاً تحقیق‌ شود تا ببینیم‌ آیاعذر معقولی‌ آنان‌ را به‌ این‌ کار سوق‌ داده‌ است‌ یا نه‌؟!.