روزه، یک نمونه زنده!
پس در واقع این»بازداری» آگاهانه با «واپس زدن» ناخودآگاه اختلاف اساسی دارد، و از همه ضررهای آن کاملاً دور و بریاست. زیرا این عمل اعتراف میکند که شهوت باید وجود داشته باشد و وجود آن لازم است. ولی اجراء عملی آن را به لحظهمناسب «موکول» میکند.
شاید روزه بهترین نمونه آن در اسلام باشد: روزهدار، خوردن و نوشیدن را از ریشه و اصل برخود حرام نمیکند، بلکه فقطآنرا «موکول» به وقتی دیگر مینماید و اجراء آن را برای لحظه معینی تأخیر میاندازد، گویی با خود چنین سخن میگوید: «من از خوردن و نوشیدن ممنوعم، ولی این ممنوعیت برای همیشه نیست، بلکه بطور موقت و برای ساعات چندی است وبعد از آن، از همه چیزهایی استفاده خواهم کرد که اکنون از آنها ممنوعم و با توجّه و آگاهی از انجام آنها، به خاطر اطاعتفرمانی که به من داده شد، خودداری میکنم، من میدانم که این دستور، دارای حکمت و فایدهایست و هیچ عاملی مرا ازخوردن و آشامیدن بازنداشته است و این منم که از این کار خود را باز میدارم، زیرا احساس میکنم که برخود مسلط میباشمو بر خویشتن تفوق دارم و از این قدرت و اراده، خرسندم و در نظر خود، بزرگ جلوه میکنم»!.
و نظیر این افکار، که به هیچوجه امور خیالی نیست، کودکان را وادار به انجام روزه میکند، بدون اینکه کسی آنان را به این کاروادار کند.
و اینگونه محاسبهها سبب میشود که حتی در دورههای فترت مذهب، عده روزهداران از تعداد نمازگزاران، بیشتر باشد، باآنکه این کار برخلاف انتظار است، زیرا روزه نسبتاً مشکلتر و نماز آسانتر از آن است، ولی علت اصلی، این است که تسلطبر نفس در روزه بطور آشکارتر مشاهده میشود و این کار، همانطوری که واقعیت نشان میدهد، عملی دوست داشتنیاست و انسان بدان تمایل نشان میدهد.
من میخواهم همان طوری که اسلام در اصلاح روح بشر از منطق صراحت استفاده میکند، مطالب را صریحتر عرضه کنم، بنابراین تصور میکنم که عمل «بازداری» همیشه یک کار آسان و سادهای است، ولی تردیدی نیست که این کار، گاهی همبسیار مشکل خواهد بود، مخصوصاً در اصلاح امور جنسی...
اما در اینجا دو حقیقت مهم را یادآور میشویم: نخست اینکه «بازداری» یک ورزش و تمرین روانی است که در بسیاری ازجهات به ورزشها و تمرینهای بدنی، شباهت دارد و هر دو در آغاز کار، مشکل بهنظر میرسند، ولی عادت، تاحدودی ازدشواری آن میکاهد، و هر قدر انسان اینکار را زودتر شروع کند و از آغاز زندگی بدان عادت نماید، قدرت وی برتحملتکالیف آن بیشتر خواهد شد و بهتر خواهد توانست به درجه تمکن و ابداع در آن برسد.
و از این رو است که اسلام به شدت اصرار میکند که تربیت صحیح کودک از همان آغاز سالهای کودکی شروع شود، تا کودکدر دوران نرمش کودکی به «بازداری» نه «واپس زدگی» امیال عادت کند، (زیرا قابلیت پذیرش وی در این دوره، از هر دورهایبیشتر است).
حقیقت دوم اینکه، تربیت اراده به این ترتیب عملی است که خالی از لذّت نیست و در این مورد، سخن فروید را تصدیقمیکنیم که میگوید: در روح انسان تمایل به تحمل درد و لذّت بردن از آن، وجود دارد![٥٨]
بنابراین رنج و زحمتی که «بازداری» گاهی بوجود میآورد، نسبت به روح بشر بیگانه نبوده و از حدود قدرت آدمی خارجنیست بلکه برعکس، مطلبی است که مورد رغبت و تمایل او است.
[٥٨]- قبلاً گفتیم که بررسی و یا انتقاد از نظریات فروید، مانع از پذیرفتن پارهای از سخنان صحیح او نمیشود.