ماتریالیسم تاریخی
درست است که آنان این دگرگونی و تغییر فلسفی را پدید آوردند و مذهب مادی جدلی یا دیالیکتیکی در پایان کار از آنبوجود آمد که کارل مارکس از آن پیروی نمود و براساس آن اندیشه کمونیسم را بنا نهاد، ولی این فکر جدلی یاغیرجدلی، هرچه بخواهد باشد، در هر حال یک اندیشه مادی است و از مدرکات حسی گامی فراتر نمیگذارد و بهروح عقیدهای ندارد، بلکه هرچه را که از دایره حس خارج باشد، خرافه و از آثار بازمانده دورههای گذشته میپندارد ودر این عقیده: پسیکولوژی شرق کمونیسم و غرب سرمایهداری، متفق و موافق میشوند!، زیرا اساسی این تمدنماشینی، علیرغم اختلاف ظاهری که میانشان مشاهده میشود، یکی است، ولی کمونیسم از پیش خود چیزهاینوظهوری بر آن اساس افزوده است که: این خرافات ساخته فئودالها و سرمایهداران است تا تودهها را تخدیر کرده ازمبارزه طبقاتی بازشان دارند! ولی آنان بالاخره جهان را آزاد کرده جرعهای از درمان صحیح و عملی، که شک و جدلیدر آن راه ندارد، به وی میچشانند.
و این همان تفسیر مادی تاریخ، یا ماتریالیسم تاریخی است.