انسان بین مادیگری و اسلام

فهرست کتاب

سند علمی‌ این‌ ادعای‌ عجیب‌ چیست‌؟!

سند علمی‌ این‌ ادعای‌ عجیب‌ چیست‌؟!

سند علمی‌اش‌ جز تلازم‌ این‌ آزمندی‌ بی‌حد با نظام‌ سرمایه‌داری‌ اروپا و دنیایی‌ که‌ تحت‌ غلبه‌ و سیطره‌ اروپا است‌، وجود ندارد ولی‌ این‌ تلازم‌، این‌ معنی‌ را نفی‌ نمی‌کند که‌ این‌ طمع‌کاری‌ و آز، شعور و احساسی‌ است‌ که‌ از روان‌سرچشمه‌ می‌گیرد نه‌ آنکه‌ زائیده‌ طبیعت‌ سرمایه‌ است‌، حتی‌ اگر هم‌ با آن‌ دائماً ملازم‌ و همراه‌ باشد.

و معنی‌ این‌ سخن‌، این‌ نیست‌ که‌ ما در این‌ میدان‌ به‌ جبر روانی‌ معتقدیم‌، بلکه‌ می‌خواهیم‌ اشیاء را به‌ ریشه‌ روانی‌ ومصدر طبیعی‌ آن‌ برگردانیم‌. و این‌ آزمندی‌ بی‌حد در مشاعر رومیان‌ که‌ اسلاف‌ اروپائیان‌ کنونی‌ می‌باشند، در روزگاربردگی‌ و اقطاع‌ موجود بوده‌ است‌ که‌ ملت‌ها و مردم‌ دیگر را به‌ دام‌ بردگی‌ و بندگی‌ می‌کشیدند. بنابراین‌ آن‌ زائیده‌ تطورسرمایه‌ و روئیده‌ از آن‌ نیست‌.

کمونیست‌ها می‌گویند: این‌ آز و طمع‌، حقیقتی‌ است‌ که‌ در باطن‌ سرمایه‌ نهفته‌ و نمی‌توان‌ آن‌ را محکوم‌ اصول‌ اخلاقی‌نمود و با اصول‌ اخلاق‌ از آن‌ جلوگیری‌ کرد، زیرا آن‌، مانند دشمنی‌ موش‌ و گربه‌، یک‌ عمل‌ حتمی‌ است‌! آنان‌ این‌ سخن‌را از آن‌ جهت‌ می‌گویند تا آرزو و انتظار نیکی‌ و رحمت‌ از سرمایه‌داران‌ را از میان‌ بردارند و مردم‌ را وادارند که‌ به‌ زور واجبار، نظام‌ سرمایه‌داری‌ را در هم‌ بشکنند.

ما نیز عقیده‌ نداریم‌ که‌ از نظام‌ سرمایه‌داری‌ نیکی‌ بتواند صادر شود، ولی‌ نه‌ با استناد به‌ جبر اقتصادی‌ که‌ کمونیستهامی‌گویند، بلکه‌ به‌ استناد اینکه‌ اصولاً ممکن‌ نیست‌ که‌ در سایه‌ یک‌ سلسله‌ مشاعر و روحیات‌ لطیف‌ و عالی‌ و معتقد به‌حقوق‌ انسان‌، سرمایه‌داری‌ رشد کند، واقع‌ امر اینست‌ که‌ نظام‌ سرمایه‌داری‌ در واقعیت‌ وجود خود تابع‌ و نتیجۀ‌ مشاعرو احساس‌های‌ انانیت‌ و خودخواهی‌های‌ خشونت‌آمیز است‌ و این‌ مشاعر و احساس‌ها، نتیجه‌ و زائیده‌ نظام‌سرمایه‌داری‌ نیست‌، بلکه‌ تنها شهوت‌ و تمایل‌ مسلکی‌ و علاقه‌ به‌ مکتب‌ تراشی‌! است‌ که‌ سبب‌ ابراز گفتاری‌ می‌شودکه‌ هیچگونه‌ آشنایی‌ دور یا نزدیکی‌ با علم‌ ندارد.

آنان‌ می‌گویند یکی‌ از وسایل‌ تورم‌ سرمایه‌داری‌، تولید وسیع‌ وسایل‌ خوشگذرانی‌ و عیاشی‌ است‌. این‌ سخن‌ درستی‌است‌ و ما در صدد دفاع‌ از خوشگذرانی‌ و عیاشی‌ و یا سرمایه‌داری‌ نیستیم‌، زیرا، هر دو در نظام‌ اسلام‌ حرام‌ وممنوع‌اند [٤٨](٤٩)، ولی‌ مسئله‌ را از نظر روانشناسی‌ مورد توجّه‌ و بحث‌ قرار می‌دهیم‌، زیرا روان‌، دلالت‌ بزرگ‌ و مؤثری‌در این‌ بحث‌ دارد... پس‌ تولید و مسائل‌ عیاشی‌ عامل‌ پیدایش‌ تمایل‌ به‌ خوشگذرانی‌ در روان‌ مردم‌ نیست‌ و اگر از روح‌انسانی‌ یک‌ استعداد طبیعی‌ ملالت‌ و خستگی‌ از چیزهای‌ کهنه‌ و یا چیزهای‌ معتاد و تمایل‌ اشیاء تازه‌ و دیگرگونی‌گذشته‌ نبود، هیچ‌وقت‌ سرمایه‌داری‌ نمی‌توانست‌ که‌ اجناس‌ جدید خود را به‌ مقدار وسیعی‌ تولید و مصرف‌ کند. پس‌هر حالت‌ و یا تولید اقتصادی‌، دارای‌ یک‌ ریشه‌ اصلی‌ در روان‌ انسانی‌ است‌ که‌ قبلاً در آنجا وجود داشته‌ است‌ و اقتصادآنچه‌ را که‌ انجام‌ می‌دهد این‌ است‌ که‌ این‌ نیازمندی‌های‌ انسانی‌ را پاسخ‌ بگوید و این‌ سخن‌، مطلب‌ دیگری‌ را که‌می‌گوید: فرآورده‌های‌ جدید به‌ احساسات‌ و مشاعر، به‌ طریق‌ مخصوصی‌ کیفیت‌ می‌بخشد و این‌ کیفیت‌، اشکال‌تازه‌ای‌ از افکار و مشاعر را که‌ از پیش‌ موجود نبودند پدید می‌آورد، نفی‌ نمی‌کند.

(این‌ كتاب‌ به‌ فارسی‌ ترجمه‌ و چند بار چاپ‌ شده‌ است‌).

پس‌ این‌ مطلب‌ مورد تصدیق‌ است‌، ولی‌ آنچه‌ را که‌ ما می‌خواهیم‌ تأکید کنیم‌ این‌ است‌ که‌ اصول‌ و ریشه‌های‌ روانی‌ این‌مشاعر در روان‌ انسانی‌ قبل‌ از ظهور و پیدایش‌ این‌ فرآورده‌ها موجود است‌. البته‌ فرق‌ بزرگی‌ است‌ میان‌ کیفیت‌بخشیدن‌ مشاعری‌ که‌ فعلاً موجود است‌ و ایجاد و احداث‌ مشاعری‌ که‌ دارای‌ وجود قبلی‌ در روان‌ نبوده‌ است‌.

پس‌ اختراع‌ هواپیما سبب‌ پیدایش‌ تمایل‌ به‌ پرواز و طیران‌ نگردیده‌، بلکه‌ این‌ تمایل‌ و آرزوی‌ دیرین‌ انسانی‌ از آغازطفولیت‌ وی‌ پدید آمده‌ و در سیر رشد و تکامل‌ انسانی‌ همراه‌ وی‌ بوده‌ است‌ و حتی‌ بعضی‌ از افراد خواسته‌اند که‌ برای‌خود بال‌هایی‌ از جنس‌ پر ترتیب‌ بدهند و بدان‌ وسیله‌ مانند پرندگان‌، پرواز کنند و این‌ همان‌ آرزویی‌ است‌ که‌ بعدهاعلم‌ آن‌ را به‌ صورت‌ اختراع‌ هواپیما، تحقق‌ بخشیده‌ و تحولات‌ بزرگی‌ در روابط‌ و مشاعر مردم‌ بوجود آورده‌ است‌.ولی‌ پیدایش‌ این‌ روابط‌ و مشاعر، این‌ حقیقت‌ را نفی‌ نمی‌کند که‌ ریشه‌ اصلی‌ اختراع‌ هواپیما همان‌ تمایل‌ روانی‌ اصلی‌بوده‌ است‌.

آنان‌ خود می‌گویند که‌ خانواده‌ در آغاز پیدایش‌ براساس‌ سیطره‌ و تسلط‌ مادر بوده‌ و میراث‌ مرد به‌ برادران‌ و خواهران‌وی‌ منتقل‌ می‌شده‌ نه‌ به‌ اولاد او... و هنگامی‌ که‌ مرد به‌ تنهایی‌ مالک‌ِ وسایل‌ِ تولید شد، خانواده‌ را به‌ نظام‌ تسلط‌ وسیطره‌ پدر تغییر داد تا بتواند مایملک‌ خود را به‌ فرزندان‌ خویش‌، منتقل‌ کند!.

شما تصور می‌کنید که‌ این‌ جریان‌ چگونه‌ پدید آمد؟ آیا مالکیت‌ وسایل‌ تولید، مشاعر و احساسات‌ پدر را دیگرگون‌نمود و سبب‌ شد که‌ او فرزندان‌ خود را دوست‌ بدارد و درباره‌ آنان‌ ایثار به‌ نیکی‌ نماید و پیش‌ از تملک‌ وسایل‌ تولید، به‌آنان‌ علاقه‌ نداشت‌؟ یا اینکه‌ این‌ محبت‌ قبل‌ از تطور اقتصادی‌ در وی‌ وجود داشت‌ و او منتظر فرصت‌ مناسبی‌ بود تاآرزوی‌ خویش‌ را عملی‌ نماید؟

تصور می‌کنیم‌ که‌ این‌ مسائل‌ بقدری‌ بدیهی‌ است‌ که‌ هیچ‌ شک‌ و مناقشه‌ای‌ در آن‌ راه‌ ندارد. پس‌ انسان‌ که‌ تولید مثل‌کرده‌ و فرزندی‌ بوجود می‌آورد، در او لااقل‌ این‌ دو اصل‌ بزرگ‌ موجود است‌: یکی‌ علاقه‌ به‌ زندگی‌ و دیگری‌ رغبت‌ وتمایل‌ جنسی‌ در موقعی‌ که‌ وقت‌ خاص‌ آن‌ فرارسد.

این‌ دو، لااقل‌ تمایلی‌ هستند که‌ ناشی‌ از حالت‌ اقتصادی‌ نیستند، چه‌ تشکیلات‌ و سازمان‌ اقتصادی‌ ظالمانه‌ باشد یاعادلانه‌!...

هر مخلوقی‌ که‌ در هریک‌ از انواع‌ جوامع‌ بوجود بیاید، به‌ زندگی‌ علاقه‌مند است‌ و جز با زور و اکراه‌ [٤٩] دست‌ از آن‌برنمی‌دارد. و همچنین‌، به‌نحوی‌ از انحاء، احساس‌ تمایل‌ جنسی‌ خواهد نمود و زندگی‌ مادی‌ و اوضاع‌ و احوال‌اقتصادی‌ آنچه‌ را که‌ می‌تواند انجام‌ دهد، این‌ است‌ که‌ کیفیتی‌ برای‌ زندگی‌ انسان‌ پدید آورد: مثلاً در کاخ‌ زندگی‌ کند و یادر کوخ‌ بسر برد؟ و نیز کیفیتی‌ برای‌ برآوردن‌ نیازمندی‌ جنسی‌ ترتیب‌ بدهد که‌ در خانه‌ بدان‌ بپردازد و یا در صحرا و یادر غار و یا جای‌ دیگر؟ ولی‌ اوضاع‌ و احوال‌ اقتصادی‌ این‌ دو تمایل‌ را از ریشه‌ بدون‌ اینکه‌ در روان‌انسانی‌ موجودباشد، پدید نمی‌آورند.

این‌ یک‌ مطلب‌ بدیهی‌ است‌، ولی‌ ماتریالیست‌ها از آن‌ جهت‌ آن‌ را انکار می‌کنند که‌ اگر بدان‌ اقرار کنند میدان‌ برای‌ کسانی‌که‌ می‌خواهند بگویند که‌: اصل‌ تمایل‌ به‌ تملک‌، یکی‌ از اصول‌ روانی‌ است‌ که‌ پیش‌ از حالات‌ اقتصادی‌ مختلف‌ درروان‌ آدمی‌ وجود دارد، گشوده‌ می‌شود.

آنان‌ می‌خواهند راست‌ یا دروغ‌ [٥٠] راه‌ را بر این‌ ادعا ببندند، لذا از ابتدای‌ کار این‌ سخن‌ را انکار می‌کنند که‌ روان‌ انسانی‌اصل‌ و پایه‌ تمایلات‌ است‌ و اوضاع‌ و احوال‌ مادی‌ و اقتصادی‌ به‌ مشاعر کیفیت‌ می‌دهند، ولی‌ آن‌ را از نیستی‌ بوجود نمی‌آورند و شعور انسانی‌ در اثر فعل‌ و انفعال‌ با اوضاع‌ و احوال‌ مادی‌ خارج‌، وجود او را معین‌ و مشخص‌ می‌کند.

پس‌ این‌ نیز شهوت‌ مسلکی‌ است‌ که‌ به‌ انکار این‌ حقایق‌ بدیهی‌ می‌پردازد، و لو اینکه‌ با علم‌ و مسائل‌ علمی‌ تماس‌ پیداکند.

[٤٨]- نظر اسلام‌ را درباره‌ سرمایه‌داری‌ در کتاب‌ «شبهات‌ حول‌الاسلام‌» نوشته‌ایم‌. مؤلف‌.

[٤٩]- مگر آنکه‌ عقیده‌ای‌ که‌ بزرگ‌تر از خود و زندگی‌ فردی‌ اوست‌، بر روان‌ او مسلط‌ شود.

[٥٠]- مراجعه‌ کنید به‌ فصل‌ «اسلام‌ و مالکیت‌ فردی»‌ در کتاب‌ «شبهات‌ حول‌ الاسلام‌».