آرمانخواهی
به نظر ما وجدان پنهان در انسان تنها مخزن شهوت و تاریکیهای پست نیست، بلکه آرمان و رسیدن به کمال مطلوب وخلاصه آرزوی نمونه شدن نیز در آن جای گزیده است. چه اگر اینطور نبود پس از کجا انسان دارای این همه آرمان ورویاهای عالی گردیده است؟
اندیشه کمال مطلوب، ریشههایی عمیق در روان انسان دارد وگرنه بشر در دوران کودکی آنها را در وجود خود احساسنمیکرد و سپس در افقهای باز آن به پرواز درنمیآمد.
فروغ ارزشهای والا و پاکیزگی روان چنان گیر است که مردم مجذوب آن شده و با اختیار خود به سویش کشیدهمیشوند. میل به نیرویافت، از درون انسان میجوشد و سپس به خاطر تأمین آن فعالیت آغاز میگردد. اینها تمام درصورتیاست که ارزشهای والا و عشق به کمال در باطن روان، پایگاهی داشته باشد و همین که لحظه مناسبی پیش آید، چه در خواب یا در واقع، خود را بیرون میافکند.
«فروید» میگوید ـ و شاد هم درست بگوید ـ ارواح پلید، انعکاسی از آلودگیهای آرمیده در ضمیر است[٧٦]. طبیعیاست که بدنبال این جمله باید افزود که: ارواح پاک نیز انعکاسی از پاکیها و نیکیهاییاست که در ضمیر مخفیآرمیدهاند. از این مطلب گفتار ما ثابت میشود که وجدان پنهان همچنان که مرکز اجتماع غرایز است، برای ارزشهایبرتر نیز جایگاه مخفی بشمار میآید. وجدان پنهان ـ بنابه گفته فروید ـ مقدرات انسان را درباره اعمال و مشاعر ویتعیین میکند. بنابراین باید گفت: کارهای انسان تنها از روی غریزه ناشی میگردد و انگیزه نیکیها نیز وی را به پارهایاز اعمال دیگر سوق میدهد. در این حد، انسان مکانی را اشغال میکند که حد وسط میان مقام فرشته و شیطان است.چه هم میتواند در موقع لغزش حیوانی پست شود و هم قادر است که در فرصتهای پرواز و صعود، همچونفرشتگان به عالم بالا پرگشاید.
اینست آنچه را که اسلام منظور داشته است.
[٧٦]- کتاب Totem & Taboo ص ٦١.