خلفای راشدین در قلمرو نظم و نثر فارسی

فهرست کتاب

۸- عمر و وفات پیامبرص

۸- عمر و وفات پیامبرص

هنگام وفات پیامبر اسلامص همه اصحاب، بسیار ناراحت و غمگین بودند بگونه‌ای که سر از پا نمی‌شناختند. و عمرسشمشیر برکشید کی هرکه گوید: محمّد بمرد سرش ببرم، صدّیق اکبر بیرون آمد و آواز بلند برداشت و گفت: «أَلا مَن عَبَد محمّداً فَإنَّ محمّداً قَد ماتَ ومَن عَبَدَ رَبَّ محمّدٍ فَإنّهُ حَیٌّ لا یَمُوتُ» [۱۶۴]. و آنگه برخواند: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ[آل عمران: ۱۴۴] [۱۶۵].

عُمَر ساکت شد و دیگر چیزی نگفت.

[۱۶۴] هرکس محمد را عبادت می‌کند محمّد مرد و هرکس پروردگار محمّد را می‌پرستد او زنده است و نمی‌میرد. [۱۶۵] «و محمّد جز پیامبری نیست که پیامبران پیشین قبل از او در گذشتند آیا اگر بمیرد یا کشته شود به پیش از اسلام بر می‌گردید؟!»