۳- ستایش سالار عادل، عمر
قطعات دلنشین بوستان به انسان درس آزادگی و فضیلت و شرف میدهند، و رنگ آمیزی صحنهها چنان است که بهتر از آن نمیتوان سرود. این معمار کاخ رفیعِ اخلاق و کرامت انسانی سالار عادل عُمَر را اینگونه میستاید:
گدائی شنیدم که در تنکجای
نهادش عُمَر پای بر پشتِ پای
ندانست درویش بیچاره کوست
که رنجیده، دشمن نداند ز دوست
بر آشفت بر وی که کوری مگر؟
بدو گفت سالار عادل، عُمَر
نه کورم و لیکن خطا رفت کار
ندانستم از من گنه در گذار
چه مُنصف بزرگان دین بودهاند
که با زیر دستان چنین بودهاند
بنازند فردا تواضع کنان
نگون از تواضع سر گردِ نان
اگر میبترسی ز روز شمار
از آن کز تو ترسد خطا در گذار
مکن خیره بر زیر دستان ستم
که دستیست بالای دست تو هم
(بوستان - ۳۳۸، ۳۳۹)