۶- خطبۀ ابوبکر در برابر جیش اُسامه
خطبۀ ابوبکر در برابر جیش اُسامه بن زید برای نبرد با روم نمایانگر روح آزاد منشی و عدالت و بلند نظری و سعۀ صدر ابوبکر و مسلمانان صدر اوّل اسلام است.
«ای مردمان، نخستین چیزی که شما را وصیّت میکنم آن است که، فرمان برید آن را که بر شما امیر است و خیانت مکنید و از غنیمت مدزدید و چون ظفر بیابید زن و کودک خرد را مکشید و ویرانی مکنید و درخت برومند مبرید، و چهارپایان را مکشید مگر آنکه بخرید. و به شام اندر راهباناناند ترسا [۴۷]آنکه ایشان به صومعه اندراند و آنجا اندر همی ترسایی کنند از خلق بریده، و با خلق حرب نکنند و کس را نیازارند، ایشان را میازارید و کس را از ایشان مکشید». چون بوبکر وصیّت تمام کرد اُسامه گفت: «ای خلیفۀ رسول خدای، عمر بن الخطّاب را بفرمای تا با ما برود تا مرا از او یاری بُوَد. بوبکر بفرمودش تا زیر عَلَم او برفت و با به لشکر شد» [۴۸].
در جریان اسامه چند نکتۀ مهم جلوهگر است که برای همۀ زمامداران و فرمانروایان درس بزرگی میباشد؛
اوّل: با وجود اینکه اسامه جوان کم سن و سالی است عُمَر حاضر میشود که در رکاب او بجنگد و فرماندهیش را بپذیرد.
دوم: در خطبۀ خلیفه، آزادی نسبت به عقاید دینی و احترام رهبانان مسیحی کاملاً نمایان است. و روح متعالی خلیفه، سربازان مسلمان را از کشتن غیر نظامیان و خردسالان حتی حیوانات باز میدارد.
سوم: اسلام از غارت و پایمال کردن حقوق مردم و بریدن و سوختن درختان و مزارع بیزار است.
[۴۷] زاهدان مسیحی. [۴۸] منبع مذکور/ ۳۵۱.