مدح پیامبر و خلفا
شاعر قصیده سرا و چیره دست قرن ۶ هجری در قصیدهای که پیامبرص را ستوده از خلفاء چنین سخن گفته است:
آورده روزنامه دولت در آستین
مهرش نهاده سوره و النجم إذا هوی
[۳۹۲]
داده قرار، هفت زمین را ببازگشت
کرده خبر، چهار امین را ز ماجرا
[۳۹۳]
هر چار، چار حدّ بنای پیمبری
هر چار، چار عنصر ارواح اولیا
بی مهر یار در این پنج روزه عمر
نتوان خلاص یافت از این ششدر فنا
[۳۹۴]
و در قصیده دیگری اینگونه عظمت روحی و شخصیت معنوی آنان را میستاید:
چهار یارش تا تاج اصفیا نشدند نداشت ساعدِ دین، یاره داشتن، یارا [۳۹۵]
خاقانی در این ابیات رهایی از زندان تعلّقات دنیای زودگذر را در گرو مهر و محبّت نسبت به چهار یار میداند.
در قصیده و شکوائیه و مدحیه دیگری اینچنین مقام خلفاء را ستایش میکند:
هر داستان که آن نه ثنای محمّدست
دستان کاهنان شمر آن را نه داستان
خواهی که پنج نوبت الصّابرین زنی
تعلیم کن از چار خلیفه طریق آن
از صادقین، وفا طلب از قانتین، ادب
از متّقین، حیا وز مستغفرین، بیان
[۳۹۶]
مقصود از پنج نوبت، اذان نماز و اقامه آن است که باید بر مبنای تبعیّت از خلفاء انجام پذیرد.
[۳۹۲] اشاره به سوره مبارکه نجم است. [۳۹۳] چهار امین بمعنی چهار خلیفه است. [۳۹۴] دیوان خاقانی شروانی/ بکوشش دکتر ضیاء الدین سجادی/۶-۹ / کتابفروشی زوّار. [۳۹۵] دیوان خاقانی شروانی/ بکوشش دکتر ضیاء الدین سجادی/۶-۹ / کتابفروشی زوّار. [۳۹۶] دیوان خاقانی شروانی/ بکوشش دکتر ضیاء الدین سجادی/۶-۹/ کتابفروشی زوّار.