۲- در ستایش ابوبکر
۱- در قصیدهای در (نکوهش اصحاب قال) صدیق را سر حلقه صدّیقان و رنج کشان و هم سنگر «نوح کمال یافته» میداند:
در جهان آزاده کو؟ تا که با وی دم زنیم
محرم و شایسته و اهل و مرید و بیملال
کوی صدّیقان به دیده رفت باید نزقدم
راه تحقیقان به طاعت رفت باید نه به بال
گر به عُقبی دیده داری کوت زاد آخرت؟
ور به دنیا تکیه داری؟ هست دنیا را زوال
صد هزاران رنج بوبکر ازیکی این حرف بود
نوح نهصد سال نوحه کرد تاشد همچونال
[۳۰۲]
گردم بوبکر خواهی بخشش یک نانت کو؟
ور کمال نوح جویی نوحهات کونیم سال؟
(قصائد/۳۴۷)
سنائی رنج و بخشش بوبکر و کمال انسانی نوح نبی را، حرکتهای سرنوشت ساز در خط توحیدی پروردگار به حساب میآورد. در قصیدۀ دیگری صداقت بوبکر و حذاقت علی را در برابر کفر و عناد فرعون و هامان قرار میدهد.
صدق بوبکری وحذق حیدری کردن رها
پس دل اندر زمرۀ فرعون وهامان داشتن
(قصائد/۴۶۱)
۲- درتاریخ هجرت، عظمتی نهفته است که پیامبرص در غار ثور سر در دامن ابوبکر نهاد و به خواب رفت و ناگهان ماری از سوراخی سر بیرون آورد و ابوبکر برای اینکه از حضرت رسولص محافظت کند پایش را بر سوراخ نهاد و مار که نتوانست بیرون آید پای او را گزید و صدّیق شدت درد را تحمل کرد و اشک درد از چشمش بر گونۀ رسول اکرم غلطید و حضرت بیدار شد. «نیش مار» حماسه مقاومت و جان بازی و اخلاص در طول تاریخ پر نشیب و فراز اسلام است:
قوّت شرع از فقیهان میشناسم نز فقیر
لاف بوبکر از محمّد میشناسم نه ز غار
(قصائد/۲۱۹)
آری به زخم ماری ابوبکر صبر کرد
تا لا جرم وزیر نبی گشت و یار غار
(قصائد/۲۳۵)
مصطفی را یار بوبکر است اندر غار و بس
بولهب را باز بوجهل است یار و همنشین
(قصائد/۵۵۲)
به کار بردن (مصطفی - بوبکر - بولهب - بوجهل) از باب صنعت تضاد است.
گیرمت بوبکر نامت چون نداری صدق او
باری آن دندان مار وزخم آن درغار کو؟
(قصائد/۵۷۶)
رمز موفقیت ابوبکر در «صدق» و یک رنگی اوست، و صدّیقان تاریخ هیچگاه سنگر صدق و تعهد را رها نکردهاند.
کی بترسد ز زخم مار آنکو
خویشتن یار غار خواهد کرد
(قصائد/۱۳۳)
[۳۰۲] نال: نی باریک.