خلفای راشدین در قلمرو نظم و نثر فارسی

فهرست کتاب

۵- ذوالفقار حیدر کرار

۵- ذوالفقار حیدر کرار

در قصیده‎ای که در مدح «سلطان خنجر» گفته است: خنجر دست سلطان سلجوقی را به ذوالفقار حیدر کرار تشبیه می‎کند:

در دست تو گویی که خنجر تو
در دست علی، ذوالفقار باشد

(قصائد/۱۳۲)

در مدحیّه «امیر تاج الملوک ابوالفوارس» ممدوح را در نبرد با دشمنان، چون علی می‎شمارد:

ای در نبرد، حیدر کرار روزگار
وی راست کرده خنجر تو کار روزگار

(قصائد/۱۷۲)

در ابیات دیگری از ممدوح خود چنین یاد می‌نماید:

به روز جنگ، با دستان رستم
به پیش خصم، با پیکار حیدر

(قصائد/۲۲۴)

شاه حیدر هاشم تَبَعِ احمد نام
که ز گردون، سریرست وز خورشید، کلاه

(قصائد/۴۱۸)

تو بر پشت رخشی چو رستم خرامان
به کف ذوالفقاری چو حیدر گرفته

(قصائد/۴۳۵)

تیغ تو تیغ حیدر عربی
کوس تو کوس حیدر رازی

(قصائد/۴۷۷)

علیسقهرمان پیکار درون و بیرون است هر جا سخن از زهد و عرفان به میان می‌آید علی جلوه می‌کند و هرجا نبرد با کفار و مشرکین رنگ آمیزی می‌شود ذوالفقار می‌درخشد.