۴- فردوسی چه شیعه باشد و چه سنّی، سرایندۀ شاهنامه است
فردوسی چه شیعه باشد و چه سنّی، سرایندۀ شاهنامه است، و شاهنامه منظومه عشق، شور، رنج، درد، آزادگی، میهن دوستی، حماسه سرایی و غلیانهایی روحی ایرانیان در طول تاریخ حیات ملی ما است.
در نسخه مثنوی یوسف و زلیخا که بسیاری از محققان ایرانی و خارجی [۷۴]آن را از فردوسی میدانند خلفاء چنین ستایش شدهاند:
صحابان او جمله اخیر بدند
همه هر یکی همچو اختر بودند
ولیکن از ایشان چهار آمدند
که در دین حق پایدار آمدند
ابوبکر صدّیق شیخ عتیق
که به روز و شب مصطفی را رفیق
پس از وی عُمَر بُد که قیصر به روم
ز سهمش نیارست خفتن به بوم
سُیم، میر عثمان دین دار بود
که شرم و حیا زو پدیدار بود
چهارم علی ابن عّم رسول
سر شیر مردان و جفت بتول
از آزار این چار، دل را بتاب
که آزارشان دوزخ آرد به تاب
[۷۵]
ما در این نوشتار، نمیخواهیم خود را با تنگ نظری و تعصّب و جانبداری یک طرفه رنگ آمیزی کنیم و آزادگانی اندیشمند و دانشمند و فاضل را با عینک مذهبی خویش ببینیم بلکه سعی ما در این است که ننگ تهمت ترس و باری به هر جهت بودن و نان به نرخ روز خوردن را از دامن مرد آزادهای چون فردوسی پاک کنیم، از این نظر است که نویسنده نمیپذیرد که مدح خلفاء به علت جلب نظر محمود سبکتکین متعصّب بوده باشد. و الله أعلم.
[۷۴] دکتر اِنه ونولد و ادوارد براون، ضمناً نسخه ای که ابیات مورد نظر را در آن مییابیم به کتابخانه موزۀ بریتانیا تعلق دارد. آقای دکتر صفا مثنوی یوسف و زلیخا را از فردوسی نمیداند (تاریخ ادبیات ایران، جلد اول/ ۴۸۹-۴۹۰). [۷۵] تاریخ ادبیات در ایران- جلد اول- ذبیح الله صفا/۴۹۱.