۴- عالم و انسان دو موجود شگفت انگیز آفرینش
عالم و انسان دو موجود شگفت انگیز آفرینش خداوندند! انسان از نظر خلقت و صورت، عالَم صغیر و جهان، عالم کبیر است؛ صوفیان انسان را از جهت مقام و معنویت، عالم کبیر و جهان را با آن همه وسعت و گسترش، عالم صغیر میدانند:
«پس انسان، عالَم صغیر مُجمَل است از روی صورت، و عالَم، انسان کبیر مفصّل از روی معنی. اما از روی مرتبه، انسان عالم کبیر است، از روی درجه، عالم، انسان صغیر. از آنکه خلیفه را استعلاست بر مستخلف علیه. بیت:
ای آنکه تراست ملک اسکندر وجم
از حرص مباش در پی نیم دِرَم
عالم همه در تست و لیکن از جهل
پنداشته تو خویش را در عالم
قالَ أمیرُ المؤمنین كرَّمَ اللهُ وَجهَهُ و رضِیَعَنهُ:
دواءُک فیک وَما تَشعُرُ
وَداءُک مِنک وَما تُبصِرُ
[۶۵۹]
وَتَزعَمُ أَنَّک جِرمٌ صَغیرٌ
وفیک انطَوی العالمُ الأَکبَرُ
[۶۶۰]
وَأَنْتَ کِتابُ المُبینُ الّذِی
بِـأحرُفِـهِ یَظهَرُ المُضمَرُ
[۶۶۱].
در اندیشه علی، جهان برتر و عالَم معنی در قلب آدمی است. این نوع تفکّر در عرفا فراوان به نظر میرسد، چنانکه مولانای بلخ نیز میگوید:
جوهر است انسان و چرخ او را عَرَض
جمله فرع و سایهاند و تو غرَض
(مثنوی)
حرکت قطره بسوی دریا، باز یافتن هویّت اصلی و اتّصال به امواج عالم معناست.
[۶۵۹] دوای تو در تو است و احساس نمیکنی و دردت از تو است و نمیبینی! [۶۶۰] و گمان میکنی که جِرمِ کوچکی هستی در حالیکه جهان بزرگتر در تو پیچیده است. [۶۶۱] و تو کتاب آشکاری هستی که پوشیده با حرفهایش آشکار میشود. منبع مذکور/۱۱۶.