۲- ستایش (امیر محمود غزنوی) به شجاعت علی و سیره عمر
در ستایش «امیر محمود غزنوی» که به سلطان غازی مشهور بود شجاعت او را به علی، و سیره و روش او را به عمر تشبیه میکند و الحق در بیان سخن و بکار گیری مفاهیم و معانی چیره دست و استاد است:
مطلع قصیده:
هوای دوست مرا در جهان سمر دارد
به هر دیار ز من قصّه دگر دارد
بتا نگارا برهجر دستیار مباش
از آنکه هجر سر شور و رای شر دارد
امیر غازی محمود سیف دولت کو
شجاعت علی و سیرت عمر دارد
خجسته دولت اورا یکی درخت شناس
که عدل، شاخ و هنر، برگ وجود، بردارد
قصیده: (۸۸)
در مدح «علاء الدولة سلطان مسعود» مسعود را تمثیلی گویای خردی از قدرت حیدر و عدل عُمَر میداند:
مسعود خسروی که سعادت به پیش او
هر گه که قصد عزم کند راهبر شود
شاهی که گر بیان دهد اخلاق او خرد
فهرست بأس حیدر و عدل عمر شود
قصیده: (۱۲۶)
مسعود که سالها، تازیانۀ بیعدالتی و حبس و نفی بلد را آزموده است به آزادگان و انسان دوستان مهر میورزد و آزاد شدن خود را از زندان، تازه شدن «عدل عمر» به حساب میآورد:
بریده نیست امید خلاصی و راحت من در این زمانه که تازه شدهست عدل عُمَر
قصیده: (۱۵۸)