۲- چهار یار، چهار اسم یک مسمی
در غزلی، چهار یار نبی، چهار اسم یک مسمّی و چهار مرتبه نزولی یک حقیقت میباشند.
به کام مااست میوجام وجسم وجان هرچار
چه خوش بود که بُوَد ما وآنچنان هر چار
حباب و قطره و دریا وموج را دریاب
به عین ما نظری کن یکی است آن هر چار
چهارحرف بگیر وخوشی بگو الله
یگانه باش و یکی را روان بخوان هر چار
حریف سرخوش وساقی مستوجام وشراب
امید هست که باشند جاودان هر چار
چهار طبع مخالف موافقت کردند
ببین موافقت این مخالفان، هر چار
یکی است اول و آخر چو ظاهر و باطن
چهار اسم و مسمّا یکی بدان هر چار
تمام دُنیی و عُقبی و صورت و معنی
فدای عشق شما میکنم روان هر چار
چهار یار رسولند دوستان خدا
به دوستی یکی دوستدارشان هر چار
چهار مرتبه سیّد تنزّلی فرمود
ترقّیی کن و میجو ز عاشقان هر چار
[۶۴۱]
(۸۰۴)
در ابیات فوق، تبیین تنزّل مراتب وجود، از مقولۀ وحدت وجودی نیست بلکه توضیح سنخیّت چهار یار، با پیامبر اکرمص است.
[۶۴۱] ۸۰۴ شماره غزل است و بقیه شمارهها در پایان آخرین بیت نوشته میشود.