خلفای راشدین در قلمرو نظم و نثر فارسی

فهرست کتاب

۱۴- ریا از نظر معاذ بن جبل و عمر

۱۴- ریا از نظر معاذ بن جبل و عمر

ریا از مهلکاتی است که بر صفحه اعمال خط بطلان می‌کشد، و دارنده آن مانند سمّ کشنده‌ای است که همه از او می‌گریزند؛ ریاکار با روش منافقانه خویش، آنچه را که در دل دارد، انجام نمی‌دهد و زندگیش لبریز از مکر و فریب است.

«معاذس [۲۳۵]همی‌گریست، عمرسگفت: چرا همی گریی؟ گفت: از رسولص شنیدم که اندک ریا شرک است و گفت: مرایی [۲۳۶]را روز قیامت ندا کنند و آواز دهند: یا مرایی یا نابکار یا غدّار، کردارت ضایع شد و مزدت باطل شد، برو و مزد آنکس طلب کن که کار برای وی کردۀ» [۲۳۷].

خداوند متعال در قرآن مجید چهرۀ ریاکاران را به خوبی ترسیم کرده است که:

﴿فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ فَزَادَهُمُ ٱللَّهُ مَرَضٗاۖ[البقرة: ۱۰]. «دل‌هایشان بیمار است و خداوند بیماریشان را زیاد می‎کند».

امروزه آثار این بیماری روحی خطرناک بر کسی پوشیده نیست، و آشکارا می‌بینیم که انسان ریاکار برای رسیدن به هدف چگونه چهرۀ خود را عوض می‌کند و گاهی چنان مدافع دین و اصول عالیۀ اخلاقی می‌گردد که به اصطلاح «از پاپ کاتولیک‌تر» می‌شود.

عمرسمردی را دید سر در پیش افگنده یعنی که من پارساام، گفت: «ای خداوند [۲۳۸]! گردنِ کژ راست باز کن خشوع اندر دل بُوَد نه اندر گردن» [۲۳۹].

[۲۳۵] معاذ بن جَبَل از صحابه رسول خداست. [۲۳۶] مرایی: ریاکار. [۲۳۷] منبع مذکور/۵۷۲ [۲۳۸] خداوند: امروزه به معنی آقا، صاحب است. [۲۳۹] منبع مذکور/۵۷۳