روزنه
بسم الله الرحمن الرحیم
در سال ۱۳۸۰ بود که در کلاسهای نثر و شعر کلاسیک فارسی مرتب با پرسشی گنگ در اذهان دانشجویان مواجه میشدم که آیا همهی دانشمندان و ادیبان و صاحب قلمان ایران زمین از اهل سنت بودهاند؟ و چرا با آمدن صفویت در ایران خشکسالی فرهنگی صورت گرفته؟ !
البته بنا به روش تدریسی که برای خود اختیار کرده بودم دانشجویان را مکلف مینمودم تا خود پس از بحث و بررسی جواب را دریابند. این پژوهشهای دانشجویان باعث شد پرده از خیانتهای بسیار ننگی برداشته شود؛ چه بسا برخی در پاورقیهای تحقیقاتشان بر کتابهای قدیم سعی کرده بودند بسیاری از شاعران و ادیبان و علما و دانشوران فارسی زبان را شیعه جلوه دهند. و چه بسا برخی ابیاتی و یا متونی از کتابها را که با طبع آنها سازگاری نداشته از باب تعصب و تنگ نظری حذف نموده بودند. و چه بسا برخی ابیاتی رکیک و زشت و یا جملاتی در نهایت فقر و افلاس بلاغت به کتابهایی که آیت ادب و بلاغتند افزوده بودند تا نشان دهند که این شاعر، یا آن نویسنده و دانشمند شیعه مذهب بوده است!!.. و چه بسا محققانی که کلمه "رافضی" ـ شیعه ـ را در پاورقی به زیدیان یمن! شرح دادهاند.
از آن روز جمع آوری کتابی در این باب ذهن مرا بخود مشغول داشته بود. ولی از آنجا که میدانستم چنین مولودی اگر چه بدنیا آید نمیتواند در سایه نظام چاپ و نشر کتاب در کشور عزیزمان چهرهی تابان خورشید را ببیند این شور و حماس من گل نمیانداخت!
تا اینکه نام کتاب "خلفای راشدین در نظم و نثر فارسی"گوشهایم را نوازش داد. و هنگامی که فهمیدم کتاب در یک جلد متوسط است دهانم از حیرت واماند که چگونه گردآورندهی کتاب توانسته بحری بیساحل را در کوزهای ناچیز جای دهد؟ !
کتاب در حقیقت زحمتی است قابل ارج ولی نه برای همیشه. بلکه تنها پله یا پیکانی است که اول راه را نشانه میرود.
امیدوارم دانش پژوهان وعاشقان علم و ادب بام این ساختمانی که استاد "فریدون سپر" زیر بنایش را نهاده، به سقف آسمان برسانند.
البته شایسته است پژوهشگران عزیز به اسباب و علل این خیانتهای علمی اشاره کرده بر فقر و فلاکت فرهنگی تشیع صفوی نیز انگشت گذارند.
تشیع صفوی مذهبی تنگ نظر و تکفیری و خونین بود که چون قارچ سمی در قرن دهم ایران زمین را بلعید، و کمر شکوه و عظمت ایران را از عرش ثریا به فرش خاک زد. و نام نامین ایران را از تاریخ جهان حذف نمود. و فارسی و ادبیات آن را زنده بگور کرد. و در سایه فقر و تنگدستی مجبور شد با تقلب در همه چیز سعی کند نام و نشان دیگران را بر شانهی خالی خود بچسپاند!..
حقد و کینه، مکر و دروغ، نیرنگ و تکفیر، دشنام و ناسزا گفتن از صفات و ویژگیهای این مذهب خرافاتی است.
لحظاتی پیش از نگاشتن این سطور در ترجمهی عربی کتاب "مثنوی معنوی" مولانای روم به عنوان: "جواهر الآثار فی ترجمة مثنوی خداوندگار " اثر شاعر عراقی عبدالعزیز صاحب الجواهر ورق میزدم که بناگاه چشمم به این بیت سرشار از حقد و کینه افتاد:
فی الحدیث جاء خال المؤمنین
من هو الكافر حقا و الیقین!!
دست دراز کرده مثنوی را از کتابخانهام برگرفتم تا بیت مولانا را توتیای چشمانم کنم. مولانا میفرمایند:
در خبر آمد که خال مؤمنان
بود اندر قصر خود خفته شبان
و این شاعر صفوی کینهتوز تکفیری دایی و خال مؤمنان در تعبیر مولانا را به "کافر حقا و یقینا" تفسیر کرده است!!..
متأسفانه اینگونه تحریفات و تجاوزها پس از قرن دهم در کتابهای فارسی به کثرت صورت گرفته است.
چون کتاب استاد سپری جایگاه خود را در کتابخانهی فارسی نوین آنچنان که شایسته آن است نیافته، خواستم با عرضهی مجدد کتاب در زنده نگه داشتن کتاب و پیام آن سهیم باشم. احیانا در ثنایای کتاب اشتباهاتی املائی یا تایپی مشاهده شد که آنها را تصحیح نمودم. شاید برخی از روایات و احادیث وارده در کتاب از نظر معیارهای علم حدیث ضعیف و یا احیانا نادرست هم باشند، ولی در حقیقت آنها بیانگر محبت و عشق و علاقهی نویسندگان به بزرگان دین و تربیت یافتگان مدرسهی خاتم المرسلین و رسول هدایتاند، و وجود آنها نمادی است از رواج این روایات در جامعهی آن روز ایران زمین که چون سایر جهان اسلام بر مذهب اهل سنت بوده است، و همانطور که میدانید احادیثی که صحیح نیست و ضعیف میباشد نسبت آن به رسول اللهص جایز نمیباشد و استدلال به آن اعتباری ندارد و ما تا جایی که امکان داشت احکام آن احادیث را بیان کردهایم.
در مواردی که احیانا با گرداورندهی کتاب اختلاف سلیقهای پیش آمده، یا دیدهام که نقطهای را روشنتر کنم در پاورقی بدان اشاره کرده با (ب) که رمز "بازخوان" باشد بدان اشاره کردهام.
این گوهر کمیاب و این «بحر در کوزه» را از جانب گرداورندهی آن به اهل علم و ادب تقدیم میدارم تا شاید عقلها را به اندیشیدن وادارد، و عظمت و شکوه نیاکان موحد و خداپرستمان را بار دگر در ایران زمین پاک از بدعت و خرافات و مردهپرستی شاهد گردیم.
د. علیرضا حسنزاده