۵- ستودن ممدوحان به صفات خلفای راشدین
رشید الدین ممدوحانش را به صفات خلفای راشدین میستاید [۳۶۹]:
در فتوح بلاد بد کیشان
ملک او چون خلافت عُمرست (۹۴)
۲- شهاب الدین صابر، از نظر علم به حیدر و از جهت شرم به عثمان تشبیه شده است.
زهی در فطرت تو علم حیدر
زهی! در طینت تو شرم عثمان (۶۰۰)
۳- سیّد تاج الدین ابوالغنائم رافعی شیبانی، هنر علی گونه دارد.
مثل علی خلیفه یزدانی از هنر
فرع علی، خلیفۀ سلطانی از نسب (۳۷)
۴- در قصیدۀ ذوبحرین [۳۷۰]در مدح علاء الدولة اتسز تقارنی میان علم علی و عدل عمر را در ممدوح میبیند.
در دل تو مایه علم علی
بر در تو سایۀ عدل عُمَر (۱۷۴)
۵- در قصیدهای ذوقافیتین [۳۷۱]باز سخن از علم علی وعدل عُمَر است.
در علم او ز مایه علم علی اثر
در عدل او ز سایه عدل عمر نشان (۳۷۸)
و باز هم، علم علی و عدل عمر دو ارزش ویژه ممدوحند.
در علم، خاطر تو نهاد علی نهاد
در عدل، سیرت تو طریق عُمَر گرفت (۵۲۴)
ممدوح عُمَر وار مجری عدالت و دشمن و نابود کننده ستمگر است.
در بسط عدل و رفع ستم عهد ملک او
ایام را قرینه عدل عُمَر شده (۴۳۶)
۶- تیر ممدوح مانند صلابت فاروق کافران را متفرق میکند.
سهم تو چون صلابت فاروق
جمع کفّار را کند تفریق (۳۰۱)
۷- صدق ابوبکر صدیق و زهد فاروق، وقف وارثی برای ممدوح است.
هم وقف گشته بر تو ز صدّیق صدق و زهد
هم ارث مانده ز فاروق زهد و نام (۳۳۳)
۸- ذوالفقار و علی دو نام وابسته به هم حتی در مدح ممدوح.
تو به حرب اندر خرامیده، بکردار علی
در کف میمون تو تیغی بسان ذوالفقار
(۲۱۶)
فرزند حیدری تو و در نوک کلک تو
یزدان نهاده معجزه
[۳۷۲]صد چو ذوالفقار
(۲۴۰)
تو حیدر رزمی و خنجر تو
در دین عمل ذوالفقار کرده
(۴۳۱)
شاهی، که وقف کرد بر اشخاص مشرکان
تیغ چو ذوالفقار ز بازوی حیدری
(۴۵۶)
در تمام دیوان اشعار رشید، عدل عُمَر و علم و قدرت علی سایه گستر است.
[۳۶۹] کلیه اشعار از دیوان رشید الدین وطواط مورد استفاده قرار گرفته است و شمارههای پایین ابیات شمارههای صفحههای کتاب است. [۳۷۰] ذوبحرین شعری است که در دو وزن عروضی خوانده میشود. [۳۷۱] شعری است که مصراع بیتها دو قافیه دارند. [۳۷۲] متأسفانه در مدایح، اغراقها و مبالغه گوئیها فراوان است چنانکه در این بیت نوک قلم ممدوح از صد ذوالفقار معجزه گر تر است.