۳۹- حوض پیامبر جو مسایل مربوط به آن
بخاری، باب: [الحواض]
۳۷۹- «عَنْ عَبْدِ اللَّهِسعَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: أَنَا فَرَطُكُمْ عَلَى الحَوْضِ، وَلَيُرْفَعَنَّ مَعِي رِجَالٌ مِنْكُمْ، ثُمَّ لَيُخْتَلَجُنَّ دُونِي، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ! أَصْحَابِي، فَيُقَالُ: إِنَّكَ لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ».
۳۷۹. «از عبدالله بن مسعودساز پیامبر جروایت شده است که فرمودند: من قبل از شما بر حوض وارد میشوم و افرادی از شما با من آورده میشوند و سپس آنها را از من دور میکنند، [در این حال] میگویم: خدایا! یارانم (اینها یاران من هستند)، گفته میشود: تو نمیدانی [که این افراد از امتت] بعد از تو چه کار کردند».
این حدیث را امام بخاری/با سند دیگری از حذیفهسو امام مسلم/نیز با سندی از حصین او هم از ابی وائل از حذیفهساز پیامبر جروایت کردهاند.
ادامهی روایات بخاری
۳۸۰- «عَنْ أَنَسٍسعَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ نَاسٌ مِنْ أَصْحَابِي الحَوْضَ، حَتَّى عَرَفْتُهُمْ اخْتُلِجُوا دُونِي، فَأَقُولُ: أَصْحَابِي! فَيَقُولُ: لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ».
۳۸۰. «از انس بن مالکساز پیامبر جروایت شده است که فرمودند: تعدادی از امتم پیش من در کنار حوض و آنقدر نزدیک میشوند که آنها را میشناسم که ناگاه به شدت آنها را از من دور میکنند [و مانع میشوند که به من نزدیک شوند]. در این حال میگویم: اینها یاران من هستند! خداوند میفرماید: تو خبر نداشتی [که این افراد از امتت] بعد از تو چه کردند» [۱۰۰].
۳۸۱- «عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍسقَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: إِنِّي فَرَطُكُمْ عَلَى الحَوْضِ، مَنْ مَرَّ عَلَيَّ شَرِبَ، وَمَنْ شَرِبَ لَمْ يَظْمَأْ أَبَدًا، لَيَرِدَنَّ عَلَيَّ أَقْوَامٌ، أَعْرِفُهُمْ وَيَعْرِفُونَني، ثُمَّ يُحَالُ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ»
قَالَ أَبُو حَازِمٍ: فَسَمِعَنِي النُّعْمَانُ بْنُ أَبِي عَيَّاشٍ، فَقَالَ: هَكَذَا سَمِعْتَ مِنْ سَهْلٍ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ، فَقَالَ: أَشْهَدُ عَلَى أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّسلَسَمِعْتُهُ، وَهُوَ يَزِيدُ فِيهَا:
فَأَقُولُ: إِنَّهُمْ مِنِّي، فَيُقَالُ: إِنَّكَ لاَ تَدْرِي مَا أَحْدَثُوا بَعْدَكَ، فَأَقُولُ: سُحْقًا! سُحْقًا! لِمَنْ غَيَّرَ بَعْدِي».
۳۸۱. «از سهل بن سعدسروایت شده است که گفت: پیامبر جفرمودند: «من قبل از شما به حوض درمیآیم، هرکس از کنار من بگذرد، از آب آن میخورد و هرکس از آب آن بخورد، هرگز تشنه نمیشود. اما گروههایی از کنار من بر آن میگذرند که من آنها را میشناسم و آنها نیز مرا میشناسند. سپس بین من و آنها فاصله انداخته میشود».
ابوحازم (یکی از راویان این سند) میگوید: نعمان بن ابی عیاش به من گفت: آیا این حدیث را از سهل بن سعد اینگونه شنیدی؟ گفتم: بله، گفت: من شهادت میدهم از ابوسعید خدریساینگونه شنیدم که تو گفتی، اما او در ادامهی حدیث چنین گفت: پیامبر جفرمودند: میگویم: آنها از امت من هستند، گفته میشود: تو نمیدانی که بعد از تو چه کار کردند، پس میگویم: از رحمت به دور باد! از رحمت به دور باد! کسی که بعد از من مرتد شده است» [۱۰۱].
۳۸۲. سعید بن مسیب/میگوید: ابوهریرهساز پیامبر جحدیث روایت میکرد و میگفت: پیامبر جفرمودند: «روز قیامت گروهی از امتم در کنار من میگذرند و منع میشوند از این که بر حوض وارد شوند، در این حال میگویم: خدایا! اینها گروهی از اصحاب من هستند، خداوند میفرماید: تو نمیدانی [و خبر نداری] که بعد از تو چه کار کردند، آنها مرتد شدند و به دین و آیین گذشتهی خود برگشتند» [۱۰۲].
شعیب از زهری روایت میکند که وقتی ابوهریره ساز پیامبر جاین حدیث را روایت میکرد، میفرمود: «فَيُجْلَوْنَ» اما عقیل از زهری روایت کرد که ابوهریره سبه جای کلمهی «فَيُجْلَوْنَ» گفت: «فَيُحَلَّئُونَ» یعنی از نزدیکشدن به حوض منع و از آن طرد میشوند.
۳۸۳- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَسعَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ، فِإِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ، خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ! فَقُلْتُ: أَيْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ، قُلْتُ: وَمَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَى. ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ، خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ، فَقَالَ: هَلُمَّ! قُلْتُ: أَيْنَ؟ قَالَ: إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ، قُلْتُ: مَا شَأْنُهُمْ؟ قَالَ: إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَى فَلاَ أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ».
۳۸۳. «از ابوهریرهساز پیامبر جروایت شده است که فرمودند: وقتی در کنار حوض ایستادهام، ناگاه گروهی از کنار من میگذرند و [آنقدر نزدیک من هستند] که من آنها را میشناسم و وقتی که آنها را شناختم، بین من و آنها فردی بیرون میآید (ظاهر میشود) و خطاب به آن گروه میگوید: بیایید! من هم میگویم: [آنها را] کجا [میبری]؟ میگوید: به خدا سوگند به سوی آتش جهنم، میگویم: مگر چه کار کردهاند (چرا)؟ میگوید: آنها بعد از تو مرتد شدند و به دین و آیین گذشتهی خود برگشتند و سپس گروه دیگری میآیند و آنقدر به من نزدیک میشوند که آنها را میشناسم و وقتی که آنها را شناختم، بین من و آنها فردی بیرون میآید و خطاب به آنها میگوید: بیایید! میگویم: کجا؟ میگوید: به خدا سوگند به سوی جهنم، میگویم: چرا؟ جواب میدهد: آنها بعد از تو مرتد شدند و به دین و آیین گذشتهی خود برگشتند و گمان نمیکنم که آن فرد اجازه دهد کسی از آن گروه از دست او خارج شود، مگر اندکی همچون شتر بیساربان [که نجات مییابند]» [۱۰۳].
۳۸۴- «عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ أَبِي بَكْرٍبقَالَتْ: قَالَ النَّبِيُّ ج: إِنِّي عَلَى الحَوْضِ، حَتَّى أَنْظُرَ مَنْ يَرِدُ عَلَيَّ مِنْكُمْ، وَسَيُؤْخَذُ نَاسٌ دُونِي، فَأَقُولُ: يَا رَبِّ! مِنِّي، وَمِنْ أُمَّتِي، فَيُقَالُ: هَلْ شَعَرْتَ مَا عَمِلُوا بَعْدَكَ؟ وَاللَّهِ مَا بَرِحُوا يَرْجِعُونَ عَلَى أَعْقَابِهِمْ، فَكَانَ ابْنُ أَبِي مُلَيْكَةَ يَقُولُ: اللَّهُمَّ! إِنَّا نَعُوذُ بِكَ أَنْ نَرْجِعَ عَلَى أَعْقَابِنَا، أَوْ نُفْتَنَ عَنْ دِينِنَا».
۳۸۴. «از اسماء بنت ابی بکربروایت شده است که گفت: پیامبر جفرمودند: من در کنار حوض نشستهام و بر کسانی از شما که در کنار من میگذرند، نگاه میکنم و گروهی از مردم که به من نزدیک میشوند و میخواهند بر حوض وارد شوند، در پیشادست من، گرفته میشوند (منع میشوند)، من هم میگویم: خدایا! این گروه از من و از امت من هستند، گفته میشود: آیا میدانی بعد از تو چه کار کردند؟ به خدا سوگند! بعد از تو [مرتد شدند و] به دین و آیین گذشتهی خود برگشتند.
ابن ابی ملیکه (یکی از راویان حدیث) همیشه میگفت: خدایا! به تو پناه میبرم از این که به دین و آیین گذشتهی خود برگردیم، یا در دینمان دچار فتنه شویم» [۱۰۴].
[۱۰۰] در روایتی به جای «أصحابی» «اصیحابی» که اشاره به کمی افراد دارد، آمده است. «لا تدري ما أحدثوا بعدك» یعنی تو چه میدانی که بعد از تو چگونه دچار ارتداد از اسلام و یا مرتکب چه گناهانی شدند و این گناهان مانع واردشدنشان بر حوض و نوشیدن آب آن میشود. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری]. [۱۰۱] منظور از «غیر بعدي» کسی است که دینش را تغییر داد و مرتد شد؛ زیرا به کسی جز کافر گفته نمیشود: «سحقاً سحقاً» بلکه مؤمن گناهکار مورد شفاعت قرار میگیرد و بخشیده خواهد شد. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری]. [۱۰۲] «رهط» به گروههایی بین ده تا چهل نفر گفته میشود. «القهقری» به نوعی برگشت به عقب گفته میشود که در اثنای آن به راهی که در آن بوده است، نگاه نکند. و ازهری میگوید: به معنای ارتداد است. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری]. [۱۰۳] در رایتی دیگر به جای «بینا أنا قائم»، «بینا أنا نائم» آمده است که امام قسطلانی در شرح آن میفرماید: «وبینا أنا نائم» ممکن است به این نکته اشاره داشته باشد که پیامبر جدر خواب آنچه را که در آخرت برای ایشان جاتفاق میافتد، دیده است و خواب پیامبران وحی میباشد. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری]. نکاتی در مورد «حوض پیامبر ج» کلمهی حوض به جایی گفته میشود که آب در آنجا جمع شود. مسألهای که در اینجا مطرح و مورد اختلاف میباشد، این است که آیا حوض قبل از پل صراط خواهد بود یا بعد از آن؟ ابوالحسن قابسی میگوید: صحیح آن است که حوض قبل از پل صراط باشد؛ قاضی نیز ضمن تأیید این سخن میگوید: مردم وقتی از قبرهایشان بیرون میآیند، تشنه هستند، پس وجود حوض قبل از پل صراط، صحیحتر است و به حدیث بخاری از ابوهریرهساستدلال میکند که پیامبر جمیفرماید: «من بر حوض ایستادهام که جماعتی از کنار من میگذرند و آنها را میشناسم و وقتی که آنها را شناختم، فردی در میان من و آنها بیرون میآید و خطاب به آنها میگوید: بیایید! من هم میگویم: کجا؟ جواب میدهند: به خدا سوگند به سوی جهنم...» پس با توجه به این حدیث، حوض قبل از پل صراط میباشد. قرطبی نیز ضمن تأیید این مطلب میگوید: حوض باید قبل از پل صراط باشد؛ زیرا صراط، پلی طولانی است که هنگام عبور از آن گروهی نجات مییابند و گروهی در آتش دوزخ میافتند، پس نجاتیافتگان دیگر به سوی جهنم نخواهند رفت، بلکه به بهشت میروند و بهشت جایی است که بهشتیان در آنجا هرگز تشنه نخواهند شد. در مقابل این نظریه، گروهی نیز معتقدند که حوض بعد از پل صراط میباشد. عمل بخاری در صحیح خود در آوردن احادیث حوض بعد از احادیث شفاعت و احادیث مربوط به میزان، بیانگر این است که وی چنین عقیدهای داشته باشد. حدیث انس که ترمذی آن را روایت کرده است، دلیل این امر میباشد. «انس میگوید: از پیامبر جخواستم که مرا شفاعت کنند، فرمودند: بله، این کار را میکنم، گفتم: کجا شما را پیدا کنم، فرمودند: اولاً پل صراط، گفتم: اگر شما را نیافتم؟ فرمودند: نزدیک میزان، گفتم: اگر تو را نیافتم؟ فرمودند من کنار حوض هستم». آنچه در احادیث حوض بدان اشاره شده است، این قول را تأیید میکند، زیرا در این احادیث آمده است: «من شرب منه لم یظمأ أبداً» و ظاهر امر به این اشاره دارد که نوشیدن از آب حوض، بعد از محاکمه و نجات از آتش جهنم است، زیرا کسی که هرگز تشنه نشود، کسی است که در آتش نمیافتد و از آن نجات یافته است، اما حدیث ابوهریره سکه اشاره به بودن حوض قبل از پل صراط دارد، ممکن است به این نکته اشاره داشته باشد که مردم به آن نزدیک میشوند یا آن را میبینند و قبل از اتمام پل در آتش میافتند که به تأمل در این حدیث، ضعف نکتهی فوق نمایان میشود، زیرا نوشیدن آب نشانهی نجات از آتش است و نجاتیافتگان از پل صراط نجاتیافتگان از آتش میباشند و بهشت جایی است که کسی در آن هرگز تشنه نمیشود. حال اگر بعد از صراط باشد، دیگر نوشیدن از آب حوض چه فایدهای دارد؛ زیرا کسی که از پل گذشته است، از آتش نجات یافته و وارد بهشت شده است، پس دیگر چه نیازی به نوشیدن آب دارد تا دیگر تشنه نشود. قسطلانی میفرماید: صاحب «التذکرة» میگوید: صحیح این است که بگوییم دو حوض وجود دارد، یکی قبل از پل و دیگری بعد از آن و هردو در بهشت هستند و هردو کوثر نام دارند. قسطلانی گوید: کوثر نهری است که در بهشت که آبش در حوض ریخته میشود و چون از آن گرفته میشود، به حوض نیز کوثر میگویند. خلاصهی مطلب این که حوض و مسایل مربوط به آن جزو غیبیات است و چیزی از آن برای ما مشخص نیست و تنها موضعگیری مؤمن، ایمان به وجود آن و بسندهکردن به توصیفاتی است که در احادیث به آن اشاره شده است که به برخی از این توصیفات که در احادیث بخاری به شرح زیر آمده، اشاره میکنیم: ۱) ابن عمرباز پیامبر جروایت کرده است که فرمودند: «پیش روی شما حوضی است که مساحت آن به اندازهی فاصلهی بین «جرباء» و «أذرح» است و جرباء و أذرح نام دو روستا در شام هستند که فاصلهی آنها سه شبانه روز است. و در روایات دیگر وارد شده است که فاصلهی بین زوایای این حوض، مساوی است. ۲) عبدالله بن عمرو بن عاصباز پیامبر جروایت میکند که فرمودند: «حوض من به اندازهی یک ماه، راه است، آبش سفیدتر از شیر و بویش خوشتر از مشک و ظرفهایش به اندازهی ستارگان آسمان هستند؛ هرکس از آن ظرفها آب بنوشد، هرگز تشنه نخواهد شد». ۳) انس بن مالکسمیگوید: پیامبر جفرمودند: «بزرگی حوض من به اندازهی مسافت میان ایله و صنعای یمن است و تعداد ظرفهای آن، به اندازهی ستارگان آسمان است»؛ گفتهاند: «ایله» شهر آبادی بوده است در سمت درایی احمر از طرف شام که امروزه مخروبه است و حاجیان مصر هنگام حج از آنجا میگذشتند. ۴) ابوهریرهسمیگوید: پیامبر جفرمودند «بین منزل من و منبر من، باغی از باغهای بهشت است و منبر من بر حوض قرار دارد» یعنی همان منبری که در دنیا دارم، در قیامت بر حوضم قرار داده خواهد شد؛ یا این که در کنار حوض، منبری دارم که در بالای آن مردم را صدا میزنم تا بیایند و از آن آب بنوشند – والله أعلم. ۵) از حارثه بن وهبسروایت شده است که پیامبر جحوض را توصیف میکرد و میفرمود: «مساحت آن به اندازهی فاصلهی بین مکه و صنعاء است، در آنجا ظرفهایی همچون ستارگان میبینید (یعنی هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ نورانیبودن ظرفها)» و در روایت امام احمد/از انسسآمده است: «ظرفهایش بیشتر از تعداد ستارگان آسمان میباشند» و در روایت مسلم چنین آمده است: «در آنجا ظرفهایی است همچون ستارگان آسمان» - والله أعلم [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری]. [۱۰۴] در مجموعهی احادیث این قسمت از کتاب و نیز حدیث شمارهی ۱۷۳، پیامبر جیک معنی را با چند لفظ مختلف بیان فرمودهاند و آن: «مرتدشدن بعضی از اصحاب وی است»، حال، خالی از فایده نخواهد بود که به نکاتی در این باره اشاره شود. ۱) ارتداد، یعنی برگشتن از دین اسلام و به عقیدهی پیشین یا به دینی دیگر درآمدن. ۲) قبایلی از عرب که مسلمان شده بودند، در زمان پیامبر جو بعضی در عصر ابوبکر صدیقسو برخی در دورهی عمر فاروقساز دین اسلام برگشتند و مرتد شدند و ابتدا، ابوبکر صدیق و سپس عمر فاروق با آنان جهاد و بسیاری از ایشان را نابود کردند و برخی هم دوباره مسلمان گشتند. ۳) آیهی ۵۴ مائده: ﴿مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ﴾و احادیث مذکور در این بخش و احادیثی دیگر، به مرتدشدن بعضی از یاران پیامبر جاشاره و آن را پیشگویی کردهاند. ۴) اینک میشود پرسید: آیا این قضیه در صحابهی پیامبر جنقضی و نقصی وارد میکند؟ و یا این که خداوند به پیامبر جمیگوید: «نمیدانی پس از تو چه کار کردند!»، نشانهی چیست؟ و اینک پاسخ آن: ۱-۴) در آن آیه و در همهی احادیث، این مطلب به وضوح آمده است که «مرتدان و از دینبرگشتگان، تنها گروهی از صحابهاند»: در آیه: ﴿مَن يَرۡتَدَّ مِنكُمۡ﴾«هرکس از شما مرتد شود» و نیز در احادیث: «أُصَیحَابی: تصغیر اصحاب و به معنی کمتر و کوچکتر است»، «رَجَالٌ: مردانی»، «ناس من أصحابی: مردمانی از یاران من»، «أقوام: قومهایی»، «رهط: بیشتر از ده و کمتر از چهل»؛ «زمرة» گروهی». ۲-۴) آیات و احادیثی بسیار هست که صحابه را توصیف و تعریف میکند و رضایت خداوند از ایشان را اعلام میدارد. ۳-۴) تاریخ عصر صحابه، به وضوح، پایداری و ثابتماندنِ صحابه بر اسلام و خدمتشان به آن را نشان میدهد و این راحتی وجود و بقای اسلام در عصرهای دیگر و از جمله عصر ما هم ثابت میکند؛ زیرا اگر همهی آنان مرتد شده بودند، دیگر اسلامی باقی نمیماند که بخواهد به عصرهای دیگر برسد؛ پس اسلامی که اکنون مشاهده میکنیم، نتیجهی جهاد و کوشش آنهاست. ۵) با توجه و اندیشه در دلایل بالا و دلایل دیگر است که میتوان اینچنین به سؤال فوق پاسخ گفت: «وجود عدهای مرتد در میان صحابه، دامن ایشان را لکهدار نمیکند و این که خداوند به پیامبر جمیفرماید: «نمیدانی بعد از تو چه کار کردند» نشان از گناه و کفر و بدیِ فقط آن گروه مرتد دارد نه چیز دیگر، زیرا قرآن در آیات زیادی به تعریف و تمجید از اصحاب پیامبر جمیپردازد، از جمله آیات: البقره: ۱۳۷، ۱۴۳، ۱۵۱، ۲۸۵ – آل عمران: ۶۸، ۱۰۳، ۱۱۰، ۱۹۵ – النساء: ۹۵، ۹۶ – المائده: ۵۵ – الأنفال: ۶۲، ۶۳، ۶۴، ۷۴ – التوبة: ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۸۸، ۸۹، ۱۰۰، ۱۱۷، ۱۱۸ – النحل: ۴۱، ۴۲، ۱۱۰ – الحج: ۴۰، ۴۱ – النور: ۵۵ – الفتح: ۱۰، ۱۸، ۲۶، ۲۹ – الجاثیة: ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰ – الحجرات: ۷ – الحدید: ۱۰ – المجادلة: ۲۲ – الحشر: ۸، ۹، ۱۰ – الـممتحنة: ۱ – المنافقون: ۸ – التحریم: ۱، ۸.