ابوداود، کتاب «الأدب» باب: [النَّهْيِ عَنِ البَغْيِ]
۳۵- «قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَسسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ جيَقُولُ: كَانَ رَجُلَانِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ مُتَوَاخِيَيْنِ، فَكَانَ أَحَدُهُمَا يُذْنِبُ، وَالْآخَرُ مُجْتَهِدٌ فِي الْعِبَادَةِ، فَكَانَ لَا يَزَالُ الْمُجْتَهِدُ يَرَى الْآخَرَ عَلَى الذَّنْبِ، فَيَقُولُ لَهُ: أَقْصِرْ، فَقَالَ: خَلِّنِي وَرَبِّي، أَبُعِثْتَ عَلَيَّ رَقِيبًا؟ فَقَالَ: وَاللَّهِ لَا يَغْفِرُ اللَّهُ لَكَ، أَوْ لَا يُدْخِلُكَ اللَّهُ الْجَنَّةَ، فَقَبَضَ أَرْوَاحَهُمَا، فَاجْتَمَعَا عِنْدَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، فَقَالَ (أَيْ: اللّهُ) لِهَذَا الْمُجْتَهِدِ: أَكُنْتَ عَالِمًا بِي، أَوْ كُنْتَ عَلَى مَا فِي يَدِي قَادِرًا؟ وَقَالَ لِلْمُذْنِبِ: اذْهَبْ فَادْخُلِ الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِي، وَقَالَ لِلْآخَرِ: اذْهَبُوا بِهِ إِلَى النَّارِ.
قَالَ أَبُو هُرَيْرَةَس: وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَتَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ أَوْبَقَتْ دُنْيَاهُ وَآخِرَتَهُ».
۳۵. «ابوهریرهسمیگوید: شنیدم که پیامبر جمیفرمود: در میان بنی اسرائیل دو مرد بودند که پیمانبرادری بسته بودند، یکی از آنها [مرتب] مرتکب گناه میشد (اهل گناه بود) و دیگری کوشا در عبادت. مرد عابد همیشه دوستش را در گناه میدید و همیشه به او میگفت: کوتاه بیا و دست از گناه بردار [و توبه کن، او هم در جواب] میگفت: مرا با خدایم تنها بگذار، مگر تو نگهبان من قرار داده شدهای؟ [شخص عابد در جواب] گفت: به خدا سوگند! خدا تو را نمیبخشد. یا (شک راوی) خدا تو را وارد بهشت نمیکند، سپس خداوند جان آنها را گرفت (فوت کردند) و نزد خداوند جهانیان گرد آمدند، خداوند به فرد عابد گفت: آیا تو نسبت به [اراده و مشیت من] آگاه بودی؟ یا بر آنچه در دست من است، توانا بودی؟ و به فرد گناهکار فرمود: برو به واسطهی رحمتم وارد بهشت شو و نسبت به دیگری فرمود: او را به آتش ببرید» [۲۰].
ابوهریرهسگفت: سوگند به کسی که جانم در دست قدرت اوست، چنین فردی (فرد عابدی که در حدیث، ذکر شده است) چیزی گفت که آن کلمه، دنیا و آخرتش را از بین برد.
[۲۰] حدیث به این نکته اشاره دارد که انسان با انجام گناهی که مرتکب میشود، نا امید نگردد و نسبت به خدا حسن ظن داشته باشد و معتقد باشد که اگر توبه کند و از کاری که کرده است، پشیمان شود و از خداوند طلب بخشش نماید، خداوند او را میبخشد. [نکتهی دیگر این که انسان عابد هرگز به عباداتی که انجام میدهد، مغرور نشود و تنها آنها را وسیلهی نجات خود از عذاب خدا نداند]. «خلني وربي» که در حدیث از زبان فرد عاصی گفته شده، به این معنی است که من به بخشش و مغفرت خداوند بسیار امیدوارم. عذاب و عتاب فرد عابد به خاطر حکمی است که نسبت به برادر گناهکارش صادر میکند و در حالی که خداوند میفرماید: «آیا شما تقسیمکنندهی رحمت خداوند میباشید»؟!. نکتهی دیگر این که بخشش و عذاب خدا در مشیت خداوند است و به هرکس که او بخواهد، تعلق میگیرد و کسی حق ندارد آن را به طور جزم و قطع برای خودش یا کسی دیگر حاصل و فراهم بداند. با توجه به آنچه در حدیث آمده است، انسان گناهکاری که به بخشش خدا امیدوار بود، داخل بهشت شد و فرد عابدی که نسبت به خدا عقیدهای غیر صحیح داشت، به جهنم رفت. امام نووی/در مورد این جمله که فرمودند: «اذهبوا به إلى النار» میفرماید: «جهنم رفتن آن فرد ممکن است برای ابد باشد یا ممکن است منظور از آن، به آتش رفتن برای تطهیر و بعد بیرون آمدن از آن باشد». [شرح امام نووی بر صحیح مسلم].