احادیث قدسی

فهرست کتاب

ترمذی، باب: [سورة ص]

ترمذی، باب: [سورة ص]

۱۴۲- «عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍبقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: أَتَانِي رَبِّي فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ – قَالَ: أَحْسَبُهُ فِي الْمَنَامِ - قَالَ: كَذَا فِيْ الْحَديثِ، فقال: يَا مُحَمَّدُ! هَلْ تَدْرِي فِيمَ يَخْتَصِمُ المَلَأُ الأَعْلَى؟ قَالَ: قُلْتُ: لَا، قَالَ: فَوَضَعَ يَدَهُ بَيْنَ كَتِفَيَّ، حَتَّى وَجَدْتُ بَرْدَهَا بَيْنَ ثَدْيَيَّ، أَوْ قَالَ: فِي نَحْرِي فَعَلِمْتُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ، قَالَ: يَا مُحَمَّدُ! هَلْ تَدْرِي فِيمَ يَخْتَصِمُ المَلَأُ الأَعْلَى؟ قُلْتُ: نَعَمْ، فِي الكَفَّارَاتِ، وَالكَفَّارَاتُ: المُكْثُ فِي المَسَاجِدِ بَعْدَ الصَّلَاةِ، وَالْمَشْيُ عَلَى الْأَقْدَامِ إِلَى الْجَمَاعَاتِ، وَإِسْبَاغُ الوُضُوءِ فِي المَكَارِهِ، وَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ عَاشَ بِخَيْرٍ، وَمَاتَ بِخَيْرٍ، وَكَانَ مِنْ خَطِيئَتِهِ كَيَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ، وَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ، إِذَا صَلَّيْتَ فَقُلْ: اللَّهُمَّ أَسْأَلُكَ فِعْلَ الخَيْرَاتِ، وَتَرْكَ المُنْكَرَاتِ، وَحُبَّ المَسَاكِينِ، وَإِذَا أَرَدْتَ بِعِبَادِكَ فِتْنَةً، فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ غَيْرَ مَفْتُونٍ، قَالَ: وَالدَّرَجَاتُ إِفْشَاءُ السَّلَامِ، وَإِطْعَامُ الطَّعَامِ، وَالصَّلَاةُ بِاللَّيْلِ، وَالنَّاسُ نِيَامٌ».

۱۴۲. «از ابن عباسبروایت شده است که گفت: پیامبر جفرمودند: «پروردگارم در زیباترین صورت نزدم آمد (بر من ظاهر شد)»، ابن عباس می‌گوید: به نظرم (شک ابن عباس) [پیامبر جفرمودند:] پروردگارم در خواب [در زیباترین صورت] نزدم آمد و فرمود: «ای محمد! آیا می‌دانی [فرشتگان] در ملاء اعلی در چه چیزی باهم بحث می‌کنند و مسابقه می‌دهند؟» پیامبر جفرمودند: گفتم: نه، نمی‌دانم. پیامبر جفرمودند: خداوند متعال دست‌هایش را بین شانه‌هایم قرار داد به گونه‌ای که سردی آن را در وسط سینه‌ام احساس کردم یا فرمود (شک راوی): دست‌هایش را به زیر گردنم قرار داد، پس آنچه را در آسمان‌ها و زمین است، دانستم (علم آسمان‌ها و زمین را فرا گرفتم)، خداوند می‌فرماید: ای محمد! آیا می‌دانی [فرشتگان] در ملاء اعلی در چه چیزی باهم بحث می‌کنند و مسابقه می‌دهند؟ گفتم: بله، فرمود: در کفارات باهم مسابقه می‌دهند و کفارات (کارهایی که سبب از بین‌رفتن گناهان می‌شوند) عبارتند از: ماندن در مسجد بعد از ادای [هر] نماز [و منتظر ادای نماز بعدی‌شدن] و رفتن با پا به سوی نمازهای جماعت و کامل‌کردن وضو (درست وضوساختن) در هنگام سختی و مشکلات (در هوای سرد) و هرکس آن‌ها را انجام دهد، به خوبی زندگی می‌کند و به خوبی خواهد مُرد و همچون روزی که مادرش او را به دنیا آورده است، از گناهانش پاک می‌شود و نیز فرمود: ای محمد! هرگاه نماز خواندی، بگو: خدایا! انجام کارهای خیر و ترک کارهای ناشایست و دوست‌داشتن فقرا را از تو طلب می‌کنم، [خدایا!] هرگاه نسبت به بندگانت قصد بدی و فتنه‌ای کردم، مرا نزد خود برگردان، بدون این که دچار گناه شده باشم و [نیز] فرمودند: [فرشتگان در درجات بحث می‌کنند و مسابقه می‌دهند] درجات (کارهایی که موجب بالارفتن مقام انسان نزد خدا می‌شوند) عبارتند از: افشای سلام، غذادادن [به مستمندان] و خواندن نماز شب در حالی که مردم خواب هستند».

۱۴۳- «وَفِيْ رِوَيَةٍ أُخْرَى عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍبعَنِ النَّبِيَّ جقَالَ: أَتَانِي رَبِّي فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ! قُلْتُ: لَبَّيْكَ رَبِّي وَسَعْدَيْكَ، قَالَ: فِيمَ يَخْتَصِمُ المَلَأُ الأَعْلَى؟ قُلْتُ: رَبِّ لَا أَدْرِي، فَوَضَعَ يَدَهُ بَيْنَ كَتِفَيَّ، فَوَجَدْتُ بَرْدَهَا بَيْنَ ثَدْيَيَّ، فَعَلِمْتُ مَا بَيْنَ المَشْرِقِ وَالمَغْرِبِ، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ! فَقُلْتُ: لَبَّيْكَ رَبّي وَسَعْدَيْكَ، قَالَ: فِيمَ يَخْتَصِمُ المَلَأُ الأَعْلَى؟ قُلْتُ: فِي الدَّرَجَاتِ، وَالكَفَّارَاتِ، وَفِي نَقْلِ الأَقْدَامِ إِلَى الجَمَاعَاتِ، وَإِسْبَاغِ الوُضُوءِ فِي المَكْرُوهَاتِ، وَانْتِظَارِ الصَّلَاةِ بَعْدَ الصَّلَاةِ، وَمَنْ يُحَافِظْ عَلَيْهِنَّ عَاشَ بِخَيْرٍ، وَمَاتَ بِخَيْرٍ، وَكَانَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَيَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».

۱۴۳. «در روایت دیگری از ابن عباسباز پیامبر جآمده است که فرمودند: پروردگارم در زیباترین صورت نزدم آمد و فرمود: ای محمد! گفتم: بله، ای پرورگار من! آماده‌ی شنیدن و اجرای دستورات هستم! فرمودند: [فرشتگان در] ملاء اعلی در چه چیزی باهم بحث می‌کنند و مسابقه می‌دهند؟ گفتم: خدایا! نمی‌دانم، پس خداوند دستانش را بین شانه‌هایم گذاشت، به گونه‌ای که سردی آن را در وسط سینه‌ام احساس کردم، پس آنچه را بین مشرق و مغرب است، دانستم (علم مشرق و مغرب را فرا گرفتم)، فرمود: ای محمد! گفتم: بله، خدایا! آماده‌ی شنیدن و اجرای دستورات هستم! فرمود: [فرشتگان در] ملاء اعلی در چه چیزی باهم بحث می‌کنند و مسابقه می‌دهند؟ گفتم: در مورد درجات و کفارات و در گام‌برداشتن به سوی نمازهای جماعت و کامل وضوگرفتن در هنگام سختی (روزهای سرد و سخت یا ...) و [نیز] انتظار فرارسیدن وقت نماز بعدی بعد از اتمام هر نماز و هرکس بر این کارها مداومت داشته باشد، به نیکی زندگی می‌کند و به نیکی خواهد مُرد و از گناهانش همچون روزی که مادرش او را به دنیا آورده است [پاک خواهد شد]».

ترمذی می‌گوید: این حدیث حسن غریب است.

ترمذی در روایت دیگری این حدیث را از معاذ بن جبلس روایت کرده است:

۱۴۴- «قَالَ: احْتُبِسَ عَنَّا رَسُولُ اللَّهِ جذَاتَ غَدَاةٍ مِنْ صَلَاةِ الصُّبْحِ، حَتَّى كِدْنَا نَتَرَايَا عَيْنَ الشَّمْسِ، فَخَرَجَ سَرِيعًا، فَثُوِّبَ بِالصَّلَاةِ، فَصَلَّى رَسُولُ اللَّهِ جوَتَجَوَّزَ فِي صَلَاتِهِ، فَلَمَّا سَلَّمَ، دَعَا بِصَوْتِهِ، فَقَالَ لَنَا: عَلَى مَصَافِّكُمْ كَمَا أَنْتُمْ، ثُمَّ انْفَتَلَ إِلَيْنَا، فَقَالَ: أَمَا إِنِّي سَأُحَدِّثُكُمْ مَا حَبَسَنِي عَنْكُمُ الغَدَاةَ، أَنِّي قُمْتُ مِنَ اللَّيْلِ فَتَوَضَّأْتُ، وَصَلَّيْتُ مَا قُدِّرَ لِي، فَنَعَسْتُ فِي صَلَاتِي اسْتَثْقَلْتُ، فَإِذَا أَنَا بِرَبِّي - تَبَارَكَ وَتَعَالَى - فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ! قُلْتُ: لَبَّيْكَ رَبِّ، قَالَ: فِيمَ يَخْتَصِمُ المَلَأُ الأَعْلَى؟ قُلْتُ: لَا أَدْرِي، قَالَهَا ثَلَاثًا، قَالَ: فَرَأَيْتُهُ وَضَعَ كَفَّهُ بَيْنَ كَتِفَيَّ، حَتَّى وَجَدْتُ بَرْدَ أَنَامِلِهِ بَيْنَ ثَدْيَيَّ، فَتَجَلَّى لِي كُلُّ شَيْءٍ وَعَرَفْتُ، فَقَالَ: يَا مُحَمَّدُ! قُلْتُ: لَبَّيْكَ رَبِّ، قَالَ: فِيمَ يَخْتَصِمُ المَلَأُ الأَعْلَى؟ قُلْتُ: فِي الكَفَّارَاتِ، قَالَ: مَا هُنَّ؟ قُلْتُ: مَشْيُ الأَقْدَامِ إِلَى الْحَسَنَاتِ، وَالجُلُوسُ فِي المَسَاجِدِ بَعْدَ الصَّلَوَاتِ، وَإِسْبَاغُ الوُضُوءِ فِي الْكَريهَاتِ، قَالَ: فِيمَ؟ قُلْتُ: إِطْعَامُ الطَّعَامِ، وَلِينُ الكَلَامِ، وَالصَّلَاةُ بِاللَّيْلِ وَالنَّاسُ نِيَامٌ. قَالَ: سَلْ. قُلْتُ: اللَّهُمَّ أَسْأَلُكَ فِعْلَ الخَيْرَاتِ وَتَرْكَ المُنْكَرَاتِ، وَحُبَّ المَسَاكِينِ، وَأَنْ تَغْفِرَ لِي، وَتَرْحَمَنِي، وَإِذَا أَرَدْتَ فِتْنَةً فِي قَوْمٍ فَتَوَفَّنِي غَيْرَ مَفْتُونٍ، وَأَسْأَلُكَ حُبَّكَ، وَحُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ، وَحُبَّ عَمَلٍ يُقَرِّبُ إِلَى حُبِّكَ، قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: إِنَّهَا حَقٌّ، فَادْرُسُوهَا، ثُمَّ تَعَلَّمُوهَا».

۱۴۴. «(معاذ بن جبلس) می‌گوید: یک روز صبح پیامبر جنماز را به تأخیر انداخت و برای ادای جماعت پیش ما نیامد تا این که نزدیک بود خورشید طلوع کند، [پس از مدتی] سریع آمد و نماز را شروع کرد و آن را مختصر خواند، وقتی که سلام داد، با صدای بلند ما را فرا خواندند و به ما فرمودند: صبر کنید و چنانکه نشسته‌اید، بمانید [و بلند نشوید]. سپس به ما رو کردند و فرمودند: در باره‌ی آنچه سبب دیرآمدنم برای نماز صبح شد برایتان می‌گویم، شب [برای نماز شب] بیدار شدم، سپس وضو گرفتم و تا جایی که برایم مقدر شده بود، نماز خواندم، آنگاه خوابی سبک مرا فرا گرفت، چنانکه بدنم سست و سنگین شد، ناگاه پروردگار متعال خود را در زیباترین صورت در برابر خویش یافتم و به من فرمود: ای محمد! گفتم: بله پروردگارا! فرمانبردارم! فرمود: [آیا می‌دانی فرشتگان در] ملاء اعلی در چه چیزی باهم بحث می‌کنند و مسابقه می‌دهند؟ گفتم: نمی‌دانم، [پروردگارم] این جمله را سه بار تکرار کرد، پیامبر جفرمودند: آنگاه دیدم که پروردگارم دستش را بین شانه‌هایم قرار داد به طوری که سردی انگشتانش را در وسط سینه‌ام احساس کردم، پس حقیقت همه چیز بر من آشکار شد و همه چیز را دانستم، خداوند فرمود: ای محمد! گفتم: بله، پروردگارا! فرمانبردارم! فرمود: [فرشتگان در] ملاء اعلی در چه چیزی باهم بحث می‌کنند و مسابقه می‌دهند؟ گفتم: در کفارات، فرمود: کفارت چه چیزهایی هستند؟ گفتم: قدم‌برداشتن به سوی انجام کارهای نیک و نشستن در مساجد بعد از خواندن هر نماز [و منتظر نماز بعدی‌شدن] و کامل وضوساختن در حالت‌ها و روزهای سخت، فرمود: در چه چیز دیگری بحث می‌کنند؟ گفتم: غذادادن [به مستمندان] و خوش‌سخن‌بودن با دیگران و خواندن نماز شب در حالی که مردم در خواب هستند، فرمود: بخواه [از من هرآنچه که می‌خواهی]، گفتم: خدایا! انجام کارهای نیک و ترک کارهای ناشایست و دوست‌داشتن فقرا را از تو می‌خواهم و از تو می‌خواهم که مرا ببخشی و به من رحم کنی و هرگاه نسبت به گروهی قصد بدی و فتنه‌ای کردم، مرا نزد خود برگردانی، بدون این که دچار گناه شده باشم، [خدایا!] محبت خودت و محبت آنکس که تو را دوست دارد و دوست‌داشتن [انجام] کاری را که مرا به محبت تو نزدیک می‌کند، از تو می‌خواهم. پیامبر جفرمودند: این سخنان حق است، پس آن‌ها را فرا گیرید و به دیگران تعلیم دهید» [۴۴].

[۴۴] نخستین چیزی که بنده‌ی مؤمن باید بدان معتقد باشد، تنزیه خداوند از شباهتش با مخلوقات اوست، زیرا خود می‌فرماید: ﴿لَيۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَيۡءٞ[الشوری: ۱۱] «هیچ چیزی مثل و مانند او نیست» و نیز می‌فرماید: ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١ ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ ٢[الإخلاص: ۱–۲] و اعتقادی غیر از این مُخِلَّ ایمانش خواهد بود. تمامی ائمه‌ی مسلمین بر این اعتقادند که آنچه در کتاب و سنت وارد شده است و موهم تشبیه خداوند با بعضی از مخلوقاتش می‌باشد، ایمان به آن واجب است و باید چنین معتقد بود که ظاهر این توصیفات منظور نیست و اصلاً درست نیست خداوند چنین وصف شود. علما در این خصوص دو گروه می‌باشند: گروه سلف و گروه خلف؛ سلف معتقدند: ظاهر این توصیفات منظور نیست و علم آن‌ها را به خدا واگذار می‌کنیم و باور داریم که خداوند از شبیه‌بودن به آفریدگان خود منزه است و می‌گوییم: ﴿وَمَا يَعۡلَمُ تَأۡوِيلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُ[آل‌عمران: ۷] «و تأویل آن را نمی‌داند، مگر خداوند...». اما علمای خلف علاوه بر اعتقاد بر تنزیه خداوند از توصیفات مذکور، قایل به تأویل این الفاظ متشابه به معناهایی هستند که اطلاق آن بر خدا محال نیست، مثلاً در مورد حدیث مذکور و ظاهرشدن خدا در زیباترین صورت، آن را چنین تأویل می‌کنند که منظور از صورت، آن صفات جلال و کمالی است که شایسته‌ی خداوند است و خداوند با آن صفات بر پیامبر جتجلی یافته است و منظور از قراردادن دستش بر شانه‌های پیامبر ججاری‌کردن و بخشیدن علم و معارف بر قلب پیامبر جمی‌باشد و منظور از این که فرمودند: سردی آن را در وسط سینه‌ام احساس کردم، یعنی قلبم مملوّ از آن معارف شد و بدان مطمئن گشتم، زیرا یقین، سبب اطمینان قلب می‌شود و دلیل این امر نیز ادامه‌ی حدیث است، آنجا که فرمودند: «فعلمت ما في السموات وما في الأرض». بحث و مسابقه‌ی فرشتگان دو وجه دارد: ۱. مسابقه‌ی آن‌ها در نوشتن جزا و پاداش اعمالی است که در حدیث بیان شده است. ۲. ممکن است آن‌ها آرزو کنند که همچون زمینیان می‌بودند تا در انجام اعمال مذکور باهم مسابقه دهند.