مسلم، کتاب: «المساقاة والمزارعة»
۲۳۹- «... أَنَّ حُذَيْفَةَسحَدَّثَهُمْ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: تَلَقَّتِ الْمَلَائِكَةُ رُوحَ رَجُلٍ مِمَّنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، فَقَالُوا: أَعَمِلْتَ مِنَ الْخَيْرِ شَيْئًا؟ قَالَ: لَا، قَالُوا: تَذَكَّرْ، قَالَ: كُنْتُ أُدَايِنُ النَّاسَ فَآمُرُ فِتْيَانِي أَنْ يُنْظِرُوا الْمُعْسِرَ، وَيَتَجَوَّزُوا عَنِ الْمُوسِرِ، قَالَ: قَالَ اللهُﻷ: تَجَوَّزُوا عَنْهُ».
۲۳۹. «روایت شده است که حذیفهسبرای راویان صحبت کرد و گفت: پیامبر جفرمودند: «فرشتگان روح مردی را که قبل از شما میزیست، گرفتند و [به او] گفتند: آیا کاری نیکی انجام دادهای؟ جواب داد: خیر، گفتند: فکر کن، جواب داد: من به مردم وام (قرض) میدادم و به خدمتکارانم دستور میدادم به کسی که توانایی پرداخت آن را ندارد، فرصت دهند و بر کسی هم که توانایی پرداخت آن را دارد، آسان بگیرند (یا تخفیف بدهند یا گذشت کنند)، پیامبر جفرمودند: خداوند متعال فرمود: از او بگذرید (من او را بخشیدم)».
۲۴۰- «اجْتَمَعَ حُذَيْفَةُ وَأَبُو مَسْعُودٍ، فَقَالَ حُذَيْفَةُ: رَجُلٌ لَقِيَ رَبَّهُ، فَقَالَ: مَا عَمِلْتَ؟ قَالَ: مَا عَمِلْتُ مِنَ الْخَيْرِ إِلَّا أَنِّي كُنْتُ رَجُلًا ذَا مَالٍ، فَكُنْتُ أُطَالِبُ بِهِ النَّاسَ، فَكُنْتُ أَقْبَلُ الْمَيْسُورَ، وَأَتَجَاوَزُ عَنِ الْمَعْسُورِ، فَقَالَ: تَجَاوَزُوا عَنْ عَبْدِي، قَالَ أَبُو مَسْعُودٍ: هَكَذَا سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ جيَقُولُ».
۲۴۰. «ابومسعود و حذیفهبدر کنار هم نشسته بودند، حذیفه گفت که [پیامبرجفرمودند]: «مردی [فوت و سپس] خدایش را ملاقات کرد، خداوند به وی فرمود: چه کاری کردهای؟ جواب داد: هیچ کار نیکی انجام ندادهام، جز این که من مردی ثروتمند بودم و به مردم وام میدادم، [وقتی زمان باز پرداخت بدهیها میشد]، از کسی که توانایی بازپرداختش را داشت، هرچه میتوانست بدهد، میپذیرفتم و به وی مهلت دوباره میدادم و از کسی هم که تنگدست بود، گذشت میکردم (و بر او سخت نمیگرفتم). خداوند فرمود: از بندهام بگذرید».
ابومسعود (هم گفت) میگوید: من هم حدیث را اینچنین از پیامبر جشنیدم.
۲۴۱- «عَنْ حُذَيْفَةَسقَالَ: أُتِيَ اللهُ بِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ، آتَاهُ اللهُ مَالًا، فَقَالَ لَهُ: مَاذَا عَمِلْتَ فِي الدُّنْيَا؟ قَالَ: ﴿وَلَا يَكۡتُمُونَ ٱللَّهَ حَدِيثٗا﴾[النساء: ۴۲]. قَالَ: يَا رَبِّ! آتَيْتَنِي مَالَكَ، فَكُنْتُ أُبَايِعُ النَّاسَ، وَكَانَ مِنْ خُلُقِي الْجَوَازُ، فَكُنْتُ أَتَيَسَّرُ عَلَى الْمُوسِرِ، وَأُنْظِرُ الْمُعْسِرَ، فَقَالَ اللهُﻷ: تَجَاوَزُوا عَنْ عَبْدِي».
۲۴۱. «از حذیفهسروایت شده است که گفت: [پیامبر جفرمودند:] خداوند، یکی از بندگانش را که مال زیادی به او بخشیده بود [بعد از آن که فوت کرد]، حاضر کرد و به او فرمود: در دنیا چه کار کردی؟ [حذیفه] گفت: [چنانچه قرآن میفرماید]: ﴿وَلَا يَكۡتُمُونَ ٱللَّهَ حَدِيثٗا﴾[النساء: ۴۲]. «آنان هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمیکنند»، آن مرد هم جواب داد: خدایا! مالت را به من دادی، من نیز با مردم داد و ستد میکردم و [در این داد و ستد به آنها وام میدادم و] گذشت، اخلاق من بود و بر کسی که میتوانست وام مرا بدهد، آسان میگرفتم و به کسی که نمیتوانست، فرصت میدادم، خداوند متعال فرمود: از بندهام بگذرید».
عُقبه بن عامر جُهنی و ابومسعود انصاری (از صحابه) هم گفتند: ما هم این حدیث را این چنین از پیامبر جشنیدیم.
۲۴۲- «عَنْ أَبِي مَسْعُودٍ الأَنْصَارِيِّسقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: حُوسِبَ رَجُلٌ مِمَّنْ كَانَ قَبْلَكُمْ، فَلَمْ يُوجَدْ لَهُ مِنَ الْخَيْرِ شَيْءٌ، إِلَّا أَنَّهُ كَانَ يُخَالِطُ النَّاسَ، وَكَانَ مُوسِرًا، فَكَانَ يَأْمُرُ غِلْمَانَهُ أَنْ يَتَجَاوَزُوا عَنِ الْمُعْسِرِ، قَالَ: قَالَ اللهُ: نَحْنُ أَحَقُّ بِذَلِكَ مِنْهُ، تَجَاوَزُوا عَنْهُ».
۲۴۲. «از ابومسعود انصاریسروایت شده است که گفت: پیامبر جفرمودند: مردی که قبل از شما زندگی میکرد [فوت کرد و] محاکمه شد، اما کار نیکی برایش یافت نشد (کار نیکی را انجام نداده بود) جز این که با مردم همنشینی میکرد و با آنها برخورد داشت و فرد دارایی(توانگری) بود، [و اگر به کسی وامی میداد] به خدمتکارانش دستور میداد که از کسی که تنگدست است، گذشت کنند (به او فرصت بدهند یا تخفیف بدهند و یا اصلاً بدهیش را از او نگیرند)، پیامبر جفرمودند: خداوند میفرماید: ما بیشتر از تو حق داریم که گذشت کنیم، پس از او بگذرید».
۲۴۳- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَسأَنَّ رَسُولَ اللهِ جقَالَ: كَانَ رَجُلٌ يُدَايِنُ النَّاسَ، فَكَانَ يَقُولُ لِفَتَاهُ: إِذَا أَتَيْتَ مُعْسِرًا، فَتَجَاوَزْ عَنْهُ، لَعَلَّ اللهَ يَتَجَاوَزُ عَنَّا، فَلَقِيَ اللهَ تَعَالَى: فَتَجَاوَزَ عَنْهُ».
۲۴۳. «از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبر جفرمودند: «مردی به مردم وام میداد و به خدمتکارش میگفت: هرگاه تنگدستی [از من وام گرفت و برای پرداخت وامش] نزد وی رفتی، از او گذشت کن، امید است که خداوند از ما گذشت کند. پس [فوت کرد و] خداوند متعال را ملاقات کرد و خداوند از او گذشت کرد».