ابن ماجه، باب: [فضل العمل]
۵۲- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ: أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي، وَأَنَا مَعَهُ حِينَ يَذْكُرُنِي، فَإِنْ ذَكَرَنِي فِي نَفْسِهِ، ذَكَرْتُهُ فِي نَفْسِي، وَإِنْ ذَكَرَنِي فِي مَلَإٍ، ذَكَرْتُهُ فِي مَلَإٍ خَيْرٍ مِنْهُمْ، وَإِنِ اقْتَرَبَ إِلَيَّ شِبْرًا، اقْتَرَبْتُ إِلَيْهِ ذِرَاعًا، وَإِنْ أَتَانِي يَمْشِي، أَتَيْتُهُ هَرْوَلَةً».
۵۲. «از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبر جفرمودند: خداوند پاک و منزه میفرماید: «من برای بندهام آنگونه هستم که او نسبت به من گمان میبرد و من با او هستم، آنگاه که مرا یاد میکند، اگر مرا در درون خود یاد کند، او را در درون خود یاد میکنم و اگر مرا در میان جمعی یاد کند، او را در میان جمعی بهتر از آن یاد میکنم و اگر یک وجب به من نزدیک شود، یک ذراع به او نزدیک میشوم و اگر یک ذراع به من نزدیک شود، یک باع به او نزدیک میشوم و اگر باه راهرفتن (آهسته) به سوی من بیاید، من با دویدن (سرعت) به سوی او میروم» [۲۴].
[۲۴] «أنا عند ظن عبدي بي» یعنی اگر بنده چنین تصوری و عقیدهای نسبت به من داشته باشد که من اعمال صالح او را خواهم پذیرفت و جزا و پاداش او را بر آن خواهم داد و اگر مرتکب گناه شود و توبه کند، او را خواهم بخشید، پس من هم آنگونه خواهم کرد که او بدان معتقد است، در غیر این صورت من هم آنگونه عمل خواهم کرد که او تصور میکند و بدان معتقد است. در این حدیث اشارهای به ترجیح جانب امید به خدا بر جانب خوف از او هست. پارهای از محققان موضوع ترجیح را برای فردی دانستهاند که در حال مرگ است؛ اما راجع به امید و خوف در دیگر احوال انسان اقوال مختلفی وارد شده که صحیحترین آنها این است که هیچیک از جانب امید و خوف بر دیگری ترجیح نداشته باشد (یعنی انسان به هر میزانی که امید به خدا دارد، به همان میزان هم از عذاب وی خوف داشته باشد). شایسته است هر انسانی بر انجام وظایفی که بدان مکلف است، اقدام کند و یقین داشته باشد که خداوند عبادت و اعمال صالح او را میپذیرد و گناهان و خطاهایش را خواهد بخشید، زیرا این وعدهی خداوند است و خداوند هرگز خلاف وعده نمیکند و اگر کسی برخلاف این گمان کند، مأیوس و نا امید از رحمت خداست و یأس و نا امیدی از رحمت خدا جزو گناهان کبیره است و اگر با این ظن و فکر بمیرد، او را به فکرش واگذار خواهند کرد؛ اما اگر کسی نسبت به مغفرت خدا چنین گمان کند که با اصرار بر انجام معاصی، بازهم مشمول آن خواهد شد، این جهل و فریب محض است. در مورد این قسمت که فرمودند: «وأنا معه إذا ذکرني» باید گفت: معیت ذکر شده در این جا، معیت خصوصی میباشد، یعنی خداوند با رحمت و هدایت و توفیق و توجه و حفظ خود با بنده خواهد بود. پس این معیت غیر از معیتی است که میفرماید: «او با شماست هرجا که باشید، زیرا این معیت، معیت و همراهی با علم و تسلط خداوند است. «فإن ذکرنی...» یعنی اگر در درون خود مرا با تنزیه و تقدیس یاد کند، «ذکرته في نفسي» یعنی جزا و پاداش او را به گونهای خواهم داد که تنها خودم بدان آگاهم. منظور از جماعت در این که فرمودند: «في ملأ خیر منهم»، باید گفت: لازم نیست که جماعت و گروهی که خداوند بندهی ذاکرش را در میان آنان یاد میکند، تنها در جماعت فرشتگان خلاصه شود، بلکه ممکن است این جماعت، جماعت انبیاء و شهداء باشند. تقرب به خدا با انجام اعمال صالح صورت میگیرد و تقرب خدا به بنده نیز با اعطای جزا و پاداش به او صورت خواهد گرفت. منظور از تقرب خدا به بنده که در احادیث به صورتهای مختلف بیان شده، از باب مشاکله یا استعاره و یا منظور و قصد ارادهی خیر به بنده است، زیرا اطلاق این توصیفات به خداوند جایز نیست و در حق وی محال است. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری]. امام نووی/میفرماید: قاضی عیاض گفته است: در بارهی این جمله که میفرماید: «أنا عند ظن عبدی بي» گفته شده: یعنی همراه با گمان او هستم، زمانی که استغفار میکند و گمان دارد که او را میبخشم و توبه میکند و گمان میبرد که قبول میکنم و دعا میکند که میپذیرم و درخواست رهایی میکند و گمان دارد که او را رهایی بخشم. و نیز گفته شده منظور، رجا و امید به عفو و بخشش خداوند میباشد و این صحیحتر است. منظور از «في نفسي» غیب است، یعنی در مقابل ذکر پنهانی بنده، او را در عالم غیب پاداشی میدهم که کسی جز خودم بدان آگاه نیست. این که خداوند میفرماید: «بندهام را در میان جمعی بهتر از آن جمعی که او در میانشان مرا یاد کرده است، یاد میکنم»، در صورتی است که در جمعی که آن بنده، خدا را یاد کرده، پیامبری نبوده باشد؛ چرا که در این صورت نمیتوان حکم کرد که آن گروه از فرشتگان که خداوند در میانشان بنده ی ذاکرش را یاد میکند از جمعی که پیامبری در میانشان است، بهترند؛ چون انبیاء از فرشتگان بزرگترند. خداوند در قرآن میفرماید: ﴿وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ﴾[الجاثية: ۱۶] «ما آنان را بر جهانیان برتری دادیم» و کمتر اتفاق میافتد که در میان ذاکران، پیامبری وجود داشته باشد، در حدیث این منظور رعایت شده است. منظور از «ملأ خیر منهم» مجلس انبیاء میباشد، زیرا انبیاء از فرشتگان برترند و خداوند خود فرموده است: «وفضلناهم علی العالـمین». منظور از تقرب بنده به خدا و خدا به بنده این است که اگر بنده با عبادات و اطاعت از اوامر خدا به او نزدیک شود، خداوند با رحمت و یاری و توفیقش به او نزدیک خواهد شد و هرچه این تقرب بنده بیشتر باشد، تقرب خداوند نیز بیشتر خواهد بود. [شرح امام نووی بر صحیح مسلم].