مسلم، باب: [بیان صفة الجنة]
۹۴- «عَنْ هَمَّامِ بْنِ مُنَبِّهٍ، قَالَ: هَذَا مَا حَدَّثَنَا أَبُو هُرَيْرَةَسعَنْ رَسُولِ اللهِ جفَذَكَرَ أَحَادِيثَ مِنْهَا، وَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: خَلَقَ اللهُﻷآدَمَ عَلَى صُورَتِهِ، طُولُهُ سِتُّونَ ذِرَاعًا، فَلَمَّا خَلَقَهُ قَالَ: اذْهَبْ فَسَلِّمْ عَلَى أُولَئِكَ النَّفَرِ، وَهُمْ نَفَرٌ مِنَ الْمَلَائِكَةِ جُلُوسٌ، فَاسْتَمِعْ مَا يُحَيّونَكَ بِهِ، فَإِنَّهَا تَحِيَّتُكَ وَتَحِيَّةُ ذُرِّيَّتِكَ، قَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكُمْ، فَقَالُوا: السَّلَامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ، فَزَادُوهُ (وَرَحْمَةُ اللهِ)، قَالَ: فَكُلُّ مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ عَلَى صُورَةِ آدَمَ، وَطُولُهُ سِتُّونَ ذِرَاعًا، فَلَمْ يَزَلِ الْخَلْقُ يَنْقُصُ بَعْدَهُ حَتَّى الْآنَ».
۹۴. «همام بن منبه میگوید: این چیزی است که ابوهریرهساز پیامبر جبرایمان نقل کرده است: و احادیثی ذکر کرد که یکی از آنها این است که پیامبر جفرمودند: خداوند متعال آدم را به شکل خود آفرید (یعنی به همان شکلی که باید آفریده میشد)، طول آدم شصت ذراع بود و وقتی او را آفرید، فرمود: برو و بر آن گروه سلام کن و آنها گروهی از فرشتگان بودند که نشسته بودند. پس گوش بده که با چه درودی بر تو درود میفرستند که آن درود، درود تو و فرزندانت [بین یکدیگر] خواهد بود، [پس آدم به مجلس آن گروه از فرشتگان رفت و] گفت: السلام علیکم (سلام بر شما،) گفتند: السلام علیکم ورحمة الله (سلام و رحمت خدا بر تو باد)، [در جواب و بعد از سلام] این را اضافه کردند: و رحمت خدا بر تو باد، پیامبر جفرمودند: و هر انسانی که وارد بهشت میشود، به شکل و شمایل آدم خواهد بود و طولش شصت ذراع خواهد بود و مخلوقات با گذشت زمان بعد از آدم تا امروز همچنان رو به کاستی میروند» [۳۳].
[۳۳] این که فرمود: «خلق الله آدم علی صورته» یعنی خداوند آدم را به همان شکل و شمایلی که قرار بود، بیافریند، به صورت کامل آفرید. در حدیث دیگر چنین آمده است: «علی صورة الرحمن» اضافهشدن «صورة» به «الرحمن» از باب تشریف و تکریم انسان است، زیرا که خداوند انسان را به گونهای آفرید که در زیبایی و کمال چیزی همانند او نیست. این که فرمود: «فلم یزل الخلق ینقص» به این نکته اشاره دارد که کمشدن و رو به کاستیرفتن ذریّهی آدم، هم در جمال است و هم در قد و اندازه. و این کاستی تا به امروز و تا آخر دنیا نیز ادامه دارد، اما وقتی به بهشت میروند، به همان شکل نخست برمیگردند و به شکل حال نیستند. وقتی که خداوند اراده کرد آدم را بیافریند، او را در چند مرحله آفرید: مرحله نخست خاک بود، سپس گل چسبندهی ناچیز، سپس گل تیرهشدی گندیده، سپس گل خشکیده، آنگاه دادن صورت انسانی و سپس دمیدن روح در کالبد او بود. قسطلانی میگوید: خداوند به جز آدم و حوا و حضرت عیسی، تمامی انسانها را در شش مرحله آفرید که عبارتند از: نطفه، علقه، مضغه، استخوانها، سپس پوشاندن گوشت بر استخوان سپس دمیدن روح در او. سپس او را بر سایر مخلوقات برتری داد و به او صفات حیوانی که شهوت و صفات فرشتگان که علم و عقل و عبادت است، بخشید. در مورد این که آیا مرجع ضمیر در ترکیب «وصورته» چه کسی است، اختلاف وجود دارد؛ برخی معتقدند مرجع ضمیر خود انسان است، یعنی خداوند انسان و شکل و شمایل او را آنگونه که هست و او (خدا) خواسته است، آفرید و برخی میگویند با توجه به حدیث دیگری داریم و میفرماید: «خلقه علی صورة الرحمن»، مرجع ضمیر خداست، یعنی خداوند انسان را با صفاتی همچون علم و حیات و سمع و بصر که صفات ذاتش است، آفرید هرچند که صفات خدا غیر قابل تشبیه هستند. برخی در این موضوع (اضافهشدن صورة به الرحمن) چیزی نگفتهاند و علم آن را به خدا حواله کردهاند و برخی میگویند: از باب تکریم و تشریف انسان است - والله أعلم. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری].