نسائی، باب: [کراهیة الاستمطار بالکواکب]
نسائی با دو روایت، یکی از ابوهریره و دیگری از زید بن خالد جهنی حدیث مذکور (حدیث شمارهی ۲۲) را روایت کردهاند که روایت ابوهریره مختصرتر است و عبارت است از:
۲۵- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَسقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: قَالَ اللَّهُﻷ: مَا أَنْعَمْتُ عَلَى عِبَادِي مِنْ نِعْمَةٍ إِلَّا أَصْبَحَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِهَا كَافِرِينَ، يَقُولُونَ الْكَوْكَبُ وَبِالْكَوْكَبِ».
۲۵. «از ابوهریرهسروایت شده است که گفت: پیامبر جفرمودند: خداوند متعال میفرماید: «هیچ نعمتی بر بندگانم نبخشیدم، مگر این که گروهی از آنان نسبت به آن کافر و ناسپاس شدند، [مثلاً بعد از بارش باران که یکی از نعمتها میباشد] میگویند: سبب اصلی بارش باران، ستاره بود».
اما روایت زید بن خالد الجهنی عبارت است از:
۲۶- «عَنْ زَيْدِ بْنِ خَالِدٍ الْجُهَنِيِّسقَالَ: مُطِرَ النَّبِيِّ جفَقَالَ: أَلَمْ تَسْمَعُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمُ اللَّيْلَةَ؟ قَالَ: مَا أَنْعَمْتُ عَلَى عِبَادِي مِنْ نِعْمَةٍ، إِلَّا أَصْبَحَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ بِهَا كَافِرِينَ، يَقُولُونَ: مُطِرْنَا بِنَوْءِ كَذَا وَكَذَا، فَأَمَّا مَنْ آمَنَ بِي، وَحَمِدَنِي عَلَى سُقْيَايَ، فَذَاكَ الَّذِي آمَنَ بِي، وَكَفَرَ بِالْكَوْكَبِ، وَمَنْ قَالَ: مُطِرْنَا بِنَوْءِ كَذَا وَكَذَا، فَذَاكَ الَّذِي كَفَرَ بِي، وَآمَنَ بِالْكَوْكَبِ».
۲۶. «زید بن خالد جهنی میگوید: باران بر پیامبر جبارید، پس فرمودند: آیا نشنیدهاید که پروردگارتان امشب چه فرموده است؟ فرمودند: «هیچ نعمتی بر بندگانم نمیبخشم، مگر این که گروهی از آنان نسبت به آن کافر و ناسپاس میشوند، [مثلاً بعد از بارش باران که یکی از نعمتها میباشد] میگویند: فلان ستاره و فلان ستاره باعث شد بر ما بارن ببارد، اما کسی که به من ایمان داشته باشد و مرا به سبب بارانی که بر او ارزانی داشتهام، سپاس بگوید، او کسی است که به من ایمان آورده است و نسبت به ستارهها [که اسباب یا نشانهی بارش باران یا... میباشند] کافر شده است و کسی که بگوید: فلان ستاره و فلان ستاره عامل اصلی بارش باران بر ما بوده است، او کسی است که [نسبت] به من کافر شده و به ستاره ایمان آورده است».