۲۸- سزای خودکشی، آتش است
بخاری، باب: [الحدیث عَنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ]
۲۷۷- «عَنْ جُنْدُبِ بْنِ عَبْدِ اللهِ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: كَانَ فِيمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ رَجُلٌ بِهِ جُرْحٌ، فَجَزِعَ، فَأَخَذَ سِكِّينًا فَحَزَّ بِهَا يَدَهُ، فَمَا رَقَأَ الدَّمُ حَتَّى مَاتَ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: بَادَرَنِي عَبْدِي بِنَفْسِهِ، حَرَّمْتُ عَلَيْهِ الجَنَّةَ».
۲۷۷. «از جندب بن عبداللهسروایت شده است که گفت: پیامبر جفرمودند: «قبل از شما (در زمان قدیم) مردی بود که دستش جراحتی داشت و [بر درد جراحت] صبر نکرد و چاقویی برداشت و دستش را قطع کرد، جریان خون، مسدود نشد تا این که آن مرد [در اثر خونریزی] جانش را از دست داد، خداوند متعال فرمود: بندهام در مرگش بر من پیشی گرفت و تعجیل کرد، پس بهشت را بر او حرام کردم» [۷۱].
[۷۱] انسانی که در حالت عادی یعنی با اختیار و عامداً و عاقلاً اقدام به خودکشی میکند، در حقیقت انجام این کار را بر خود حلال دانسته است و با این کار دچار کفر شده است (حلالدانستنِ حرام خدا)، پس به خاطر کفرش نه به خاطر انجام عملش، تا ابد در آتش خواهد ماند. اگر کسی بگوید: این که میگوید: «بندهام در مرگش بر من پیشی گرفت» مشکل به نظر میآید؛ چرا که لازمهاش این است که هرکس که به قتل برسد، قبل از اجلش جانش را از دست داده باشد؛ این در حالی است که هیچ فردی جز با پایانیافتن اجلش نخواهد مرد؛ پاسخ این است که چون این فرد صورت مبادرت را با قصد و اختیار از خود به نمایش گذاشته و خداوند وی را از عملش مطلع ننموده و او راه خودکشی را در پیش گرفته، در چنین شرایطی گویی که اقدام به مبادرت کرده و به جهت نافرمانی، مستحق مجازات الهی شده است. [اما اگر این عمل را حرام بداند، اما با این حال آن را انجام بدهد، مرتکب گناه کبیره شده، نه گناه کفر؛ بنابراین، برای همیشه در آتش نخواهد ماند]. حدیث دلالت بر بزرگی گناه قتل و تحریم آن، خواه خودکشی یا دگرکشی دارد، زیرا نفس و جان ملک کسی غیر از خدا نیست و تنها اوست که حق دخل و تصرف در آن را دارد.