امام مالک، الموطأ، کتاب «الجنائز»
۳۰۷- «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَسأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى: إِذَا أَحَبَّ عَبْدِي لِقَائِي أَحْبَبْتُ لِقَاءَهُ وَإِذَا كَرِهَ لِقَائِي كَرِهْتُ لِقَاءَهُ».
۳۰۷. «از ابوهریرهسروایت شده است که پیامبر جفرمودند: خداوند متعال میفرماید: «هرگاه بندهام دیدار با من را دوست داشته باشد، من هم دیدار با او را دوست دارم و اگر دیدار با من را دوست نداشته باشد، من هم دیدار با او را دوست ندارم» [۷۸].
[۷۸] خطابی گفته است: محبت و دوستداشتن بنده نسبت به دیدار پروردگارش با ترجیح آخرت بر دنیا و آمادهشدن جهت سفر به آنجا خواهد بود و محبت خدا نسبت به دیدار بندهاش یعنی ارادهی خیر و بخشش نعمتهای اُخروی به او. دیدار به معانی زیر آمده است: ۱. دیدن. ۲. زندهشدن دوباره، ﴿قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَآءِ﴾[الأنعام: ۳۱، یونس: ۴۵] «به راستی کسانی زیانبارند که ملاقات با خدا (زندهشدن دوباره) را دروغ میپندارند». ۳. فرارسیدن مرگ: ﴿مَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ ٱللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ لَأٓتٖ﴾[العنکبوت: ۵] «کسی که منتظر ملاقات خداست (فرارسیدن مرگ)، زمانی را که خدا تعیین کرده است، فرا میرسد». ابن اثیر میگوید: منظور از لقای خدا، مگر نیست، چون که همه مرگ را ناخوش میدارند، بلکه منظور رفتن به آخرت و خواست آن چیزی است که خدا برای بندهاش فراهم کرده است، زیرا هرکس دنیا را ترک کند (یعنی بدان نچسبد) و خود را برای آخرت آماده کند و به ماندن در آن و نعمتهای دنیایی متکی نباشد، دوستدار لقای پروردگارش خواهد بود. اما هرکس به دنیا متکی باشد و آن را بر آخرت ترجیح دهد، او از دیدار با پروردگارش بدش میآید. منظور از لقای پروردگار، مرگ نیست، همانطور که در حدیث آمده است، بلکه مرگ وسیلهای است جهت تحقق این دیدار. [شرح قسطلانی بر صحیح بخاری]. امام نووی/میفرماید: کراهیتی که در حدیث مطرح است، نسبت به اهل شقاوت میباشد؛ کسانی که در حالت احتضار احتضار با دیدن برخی واقعیتهای آن جهان از یک طرف و اتمام زمان توبه و عدم پذیرش آن از طرف دیگر، از روبهروشدن با آن واقعیتها متنفرند، اما در مقابل، اهل سعادت با دیدن برخی از نعمتهایی که برایشان آماده شده است و استقبالی که از آنها میشود، دوستدار رسیدن به آنها هستند؛ پس منظور از حبّ و کراهیت لقای پروردگار همین میباشد و این صفت به خود بندگان برمیگردد. [شرح امام نووی بر صحیح مسلم].