ام الفضل (لبابه بنت حارث):
مادر دانشمند امت و امام تفسیر
در میان پیروان اهل کتاب چنین شایع شده بود که ظهور پیامبری جدید نزدیک شده است. آنچه سبب تأیید و تأکید این شایعات شده بود، این بود که در هر عصری، پیامبری بوده و پیامبران پشت سر هم آمده بودند و در میان آنان، مدت زمانی نبوده که پیامبری نیامده باشد.
فقط آفریدگار عالم، علم و آگاهی کامل بر انسانها و درون و نیات آنان دارد و آن کسی را که میخواهد برای هدایت همه عالم بفرستد، چون برای غایت و هدفی عظیم است پس لابد باید، آن کس، انسان عظیمی باشد. قوم عرب در زمان جاهلیت، محمد را انسانی بزرگ و عظیم میدانستند و برای سیرت و روش زندگانی وی نهایت احترام را قائل بودند. اما آنان هرگز خیال نمیکردند که آینده حیات با آینده محمد ارتباط خواهد داشت و حکمت از دهان او سرازیر خواهد شد و همه جای زمین را در بر خواهد گرفت.
محمد صامام و پیشوایی از طرف مردم نبود که آنان از وی پیروی کنند و هر جا رفت، دنبالش بروند، بلکه او نیرویی از نیروهای خیر بود و انسانی خوب و صالح در میان آنان بود، اگرچه این نیرو سبب شده بود که او در مرحلهای از مراحل تطور و پیشرفت در وجود انسانی، الگو و نمونه باشد. بشر قبل از زمان او تحت سرپرستی و رعایت صاحبانشان بود و به کودکی خردسال و محجور علیه میماند. سپس کودک بزرگ شد و از بند محجور بودن آزاد شد و برای تحمل سختیها به تنهائی آمادگی پیدا کرد. و خطاب الهی ـ توسط محمد صـ به سوی او آمد تا برایش توضیح دهد که چگونه در زمین زندگی کند و چگونه به آسمان بازگردد. و اگر محمد صبماند یا برود، این امر نقصی در اصل رسالتش ایجاد نمیکند؛ چون رسالت او، مایه باز کردن چشمها و گوشها، و روشن کردن دیدهها و ذهنها است. و این امر در فرهنگ غنیاش از کتاب و سنت، قرار گرفته است.
محمد صبرای این مبعوث نشد تا همه انسانها را چه زیاد باشند و چه کم، پیرامون نام خود جمع گرداند، بلکه او به عنوان رابط میان مردمان و حقی که وجودشان به واسطه آن حق، صحت یافته، و نوری که آنان مقصد خود را به وسیله آن میبینند، مبعوث شده است.
پس هر کس در زندگیاش حق را شناخته و نوری داشته باشد که با آن در میان مردمان حرکت کند، محمد صرا شناخته و زیر سایه پرچم او قرار خواهد گرفت هرچند وجود او را نبیند، و همراه او زندگی میکند: ﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ قَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمۡ كَثِيرٗا مِّمَّا كُنتُمۡ تُخۡفُونَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَيَعۡفُواْ عَن كَثِيرٖۚ قَدۡ جَآءَكُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَكِتَٰبٞ مُّبِينٞ ١٥ يَهۡدِي بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَيُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَيَهۡدِيهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِيمٖ ١٦﴾[النساء: ۱۷۴-۱۷۵]. «اى مردم! دلیل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد؛ و نور آشکارى به سوى شما نازل کردیم. اما آنها که به خدا ایمان آوردند و به (آن کتاب آسمانى) چنگ زدند، بزودى همه را در رحمت و فضل خود، وارد خواهد ساخت؛ و در راه راستى، به سوى خودش هدایت مىکند» [۳۳۳].
امروز قرار است با صحابیه جلیلالقدری باشیم که در گرویدن به اسلام، پیشدستی کرده و جزو سابقین است. قلب پاک و صافش و فطرت سلیمش به ندای حق لبیک گفت و به سوی اسلام شتافت و لحظهای تأخیر نکرد. البته صاحبان فطرتهای سالم در پذیرش خیری که به سوی آن دعوت شدهاند، تأخیر نمیکنند.
ما قرار است همراه صاحب فضل «ام الفضل» دختر حارث بن حَزن بن بُجَیر، زن هلالی و آزاده، همسر عباس عموی پیامبر ص، و مادر شش پسر نجیب عباس، باشیم.
نام او، لبابه است. او خواهر ام المؤمنین میمونه، و خاله خالد بن ولید و خواهر مادری اسماء بنت عمیس است [۳۳۴].
اینک با ما بیائید تا با دلهایمان همراه سیرت عطرآگینش باشیم.
[۳۳۳] فقه السیرة، اثر غزالی مصری، ص ۲۷، ۳۴-۳۵ با تصرف. [۳۳۴] سیر أعلام النبلاء، اثر ذهبی، ۲/۳۱۴.